افراد عالم و عاقل از نگاه بهائیت ؟!

یکشنبه, 11 مهر 1400 05:14 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : پیشوایان بهائیت ترک تعصبات دینی و حقیقت جویی را از تعالیم بدیع خود برمی‌شمارند. این در حالیست که پیامبرخوانده‌ی بهائی بر خلاف این شعارها، میزان علم و عقل اشخاص را ایمان و عدم ایمان به خود دانسته و منکرینش را نادان‌ترینِ اشخاص برشمرده؛ حتی اگر داناترین بشر باشد. با این حال چگونه می‌توان شعار جستجوی حقیقت به دور از تعصب سر داد؟!

 به بهائیان میگوئیم : چرا بر خلاف شعارهایتان، نسبت به فرقه‌ی خود تعصب کور دارید؟!

پاسخ میدهند  خیر چنین نیست؛ پیشوایان ما جمیع تعصبات را مخرب اساس بشر دانسته‌اند: «تعصب دينی، تعصب مذهبی... هادم بنیان (: نابودگر اساس) انسانی است».(1)

میگوئیم: خُب اگر تعصب را بد می‌دانید؛ پس چرا پیامبرخوانده‌ی شما ملاک عقل را ایمان به خود دانسته است: «ميزان كلّيه‌ اين مقام است كه ذكر شد هر نفسی به آن فائز شد یعنی مشرق ظهور را شناخت و ادراک نمود، او در کتاب الهی از عقلاء مذکور و مسطور و مِن دون آن جاهل اگر چه به زعم خود، خود را دارای عقول عالم شمرد».(2)

بدترین توجیه مباحث کلامی را می آورند که " اگر غیرمؤمنین به حضرت بهاءالله عاقل بودند، تحقیق کرده و بهائی می‌شدند."

میگوئیم : پاسخ شما بدین معنی است که پیشوای شما، دانا ترین مردم را بخاطر نپذیرفتن بهائیت جاهل دانسته هم نشان بر تعصب نیست: «اگر نفسی اليوم به جميع علوم ارض احاطه نماید (: اگر کسی امروزه دانای تمام علوم باشد) و در كلمه بلی توقّف كند (: بهائیت را نپذیرد)، لَدی الحَقّ مذكور نه و از اجهل ناس محسوب (: نزد خدا پذیرفته نیست و از گمراه‌ترین مردم محسوب می‌شود)».(3)

پاسخ میشنوید که اگر کسی عالم واقعی باشد، بدون شک آیین بهائی را خواهد پذیرفت.

میگوئیم :  پس متوجه شدید که بر سر آیین خود تعصب کور دارید که میزان علم و عقل را ایمان به پیشوایان‌تان می‌دانید! از طرفی چگونه می‌توانید شعار حقیقت‌جویی سر دهید (4)و ایمان نیاورندگان به خود، حتی اگر عالم‌ترین مردم باشند را جاهل برشمارید؟! آیا ملاک علم نزد شما، به معنای پیروی کور و متعصبانه از بهائیت است؟!

 

 پی نوشتها

1-عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، ص 147.

2-مجموعه آثار، یاران پارسی، آلمان: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 1998 م، ص 34.

3-حسینعلی نوری، اقتدارات و چند لوح دیگر، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 111.

4- اول اساس بهاءالله تحری حقیقت است»: عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بی‌نا، 1985 م، ص 11.

 

 

خواندن 365 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی