بهائیت در اتیوپی
بهائیت در ایران : پس از جنگ دوم جهانی که دنیا به دو بلوک شرق و غرب به رهبری امریکا و شوروی تقسیم شده بود، ابر قدرتها برای حفظ رژیمهای متمایل به خویش در کشورهای مختلف از هیچ کوششی دریغ نداشتند و حکام این کشورها نیز برای حفظ خود، از اهرمهای خشونت و جنایت و سلب آزادیهای فردی و اجتماعی و تحمیق مردم به راحتی و وفور بهره می گرفتند.
در این شرایط، بهائیت در این کشورها وارد شد و تحت حمایت دستگاههای حاکم، با آزادی و امکانات فراوان به تبلیغ پرداخت، چرا که آن رژیم ها می دانستند که با دو شعار بهائیان: « عدم دخالت در سیاست» و «اطاعت از حکومت»، هر فرد که بهائی شود، از میدان مبارزات آزادیخواهانه خارج گردیده و به صف طرفداران دیکتاتوری حاکم می پیوندد.
بهائیت در این زمینه کارنامه عبرت انگیزی دارد که این مشکلات را در نظر آزادگان جهان در حد عمال رژیمهای دیکتاتوری پایین می آورد. تا کنون در 7 مطلب همکاری بهائیان با حاکمان دیکتاتور را در این سالها به کاربران محترم تقدیم نموده ایم . در این مطلب در قاره افریقا به حضور بهائیان برای کمک به دیکتاتور درکشور اتیوپی می پردازیم .
در این کشور که هیچ گاه ظاهراً به استعمار در نیامد از سال 1930 تا 1974 راس تافری ملقب به هایله سلاسی حکومت می کرد. در سال 1936 با تهاجم ایتالیا و اشغال این کشور، هایله سلاسی به انگلیس رفت و 5 سال بعد با شکست ایتالیا توسط نیروهای انگلستان و اتیوپی او مجدداً به قدرت رسید. (1)
پیرامون آزادیهای سیاسی در زمان وی کافی است بدانیم که در طول دوران طولانی حکومت او، هیچ حزب سیاسی در اتیوپی وجود نداشت. (18) هایله سلاسی که خود را امپراطور می خواند، به غرب گرایش داشت و متحد امریکا بود. (2) در سال 1953 هایله سلاسی یک ایستگاه مخابراتی را به امریکا اجاره داد که در آن زمان یکی از بزرگ ترین ایستگاههای استراق مخابراتی و رله رادیویی در جهان بود و از طریق آن، مخابرات رادیویی شوروی در سراسر منطقه را شنود می کرد.
این پایگاه توسط 4000 نظامی امریکایی اداره می شد. (3) هایله سلاسی روابطی مستحکم با اسرائیل نیز برقرار نمود و ارتش اسرائیل تأمین کننده سلاح برای ارتش اتیوپی بود و مستشاران صهیونیست، آموزش نظامیان اتیوپیایی را بر عهده داشتند.
پس از سقوط هایله سلاسی در سال 1974 (1353) توسط منگیستو هایله ماریام و قتل 59 نفراز نزدیکان هایله سلاسی در یک روز و روی کار آمدن رژیم طرفدار شوروی و به ظاهر مخالف با امریکا، باز هم روابط نظامی با اسرائیل ادامه یافت و حتی مشاوران اسرائیلی، آموزش گارد ریاست جمهوری اتیوپی را برعهده داشتند که این امر از جایگاه اسرائیلیان و اعتمادی که به آنها وجود داشت حکایت می کنند. در سال 1984 با موافقت دولت اتیوپی در مدت کوتاهی 10 هزار یهودی فلاشه از اتیوپی به اسرائیل منتقل شدند. (4)
جالب است بدانیم هایله سلاسی در سال 1944 با صدور حکمی، میسیونهای مسیحی غیر ارتدوکس را از تلاش برای تغییر مذهب مسیحیان ارتدوکس منع کرد(5)، که می تواند به این دلیل باشد که مسیحیان به جای درگیری با یکدیگر باید همه تلاش تبلیغی خود را بر تغییر مذهب مسلمانان متمرکز می کردند. در این شرایط به بررسی وضعیت بهائیان در آن کشور می پردازیم. در سال 1351 ( 1972) مراسم «هشتادمین سالروز تولد اعلیحضرت هیلا سلاسی امپراطور اتیوپی» برگزار شد.
قرار بود فردی به نام آقای بهتا به نمایندگی از سوی محفل ملی بهائیان اتیوپی برای تبریک و اهدای یک کتاب بهائی به محل برگزاری مراسم در گراند هتل برود. به نوشته نشریه رسمی محفل ملی بهائیان ایران، فرد مذکور پس از ورود به هتل: «متوجه گردید که با وجود اینکه نمایندگان بسیاری از دستجاب مذهبی در آن جلسه دعوت شده بودند، آجودان اعلیحضرت از نزدیک شدن آنان به امپراطور ممانعت به عمل آورد... »(6)
اما در این هنگام اتفاق عجیبی رخ داد که از روابط ویژه محفل بهائیان با امپراطور پرده برداشت؛ آقای بهتا چنین می نگارد: « من از تقدیم هدیه به حضور امپراطور مأیوس شده بودم که ناگهان امپراطور، آجودان خود را احضار و پس از مختصر گفت وگو، آجودان نزد من آمد و مرا به جایگاه امپراطور راهنمایی کرد... به مجرد نزدیک شدن به جایگاه، تبسم بر لبان امپراطور نقش بست و کتاب را به دست خود گرفته و صفحات آن را ورق زدند و این اولین هدیه ای بود که امپراطور به دست خود دریافت می داشت. امپراطور وعده دادند که کتاب را مطالعه خواهند نمود. »(7)
همان طور که دیدیم در سال 1353 (1974) رژیم هایله سلاسی سرنگون شد و یک دولت کمونیستی روی کار آمد که با وجود مخالفت با امریکا، روابط خود را با اسرائیل حفظ کرد و به تدریج گسترش داد. در جریان این انتقال قدرت خونین، جنگ داخلی در اتیوپی درگرفت اما در همان زمان هیأتهای بهائی به راحتی به فعالیت مشغول بودند و اگر سوء تفاهمی نیز بروز می کرد به سرعت رفع می شد.
در نشریه رسمی بهائیان ایران آمده است که در جریان درگیری و تیراندازیهای معمول روزانه در اسمره روزی در طبقه پایین خانه ای که در آن جلسه تبلیغی بهائی برگزار شده بود تیراندازی درگرفت. و مأموران ارتش و پلیس به داخل خانه آمدند و متوجه شدند که در طبقه بالای آن مکان جلسه بهائی برقرار است، لذا به سراغ بهائیان آمدند اما: « رئیس پلیس [که] از امر [= بهائیت] خبر داشت، افراد خود را فرا خوانده و با عذرخواهی... به ما گفت: می توانیم برویم و اظهار داشت : او می داند بهائیان خطرناک نیستند... »(8)
پی نوشتها :
1. اتیوپی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1381، صص 11- 10.
2. همان، ص 63.
3. همان، ص 68.
4. همان، ص 74.
5. همان، صص 80- 78.
6. همان، ص 25.
7. اخبار امری، سال 1351، ش14، صص 448- 449.
8. همان، ص 449.