تعدیل معیشت حیات یا همان عدالت اجتماعی در بهائیت و اسلام
بهائیت در ایران : گرچه اساسا مقایسه تعالیم فرقه ضاله بهائیت را با ادیان الهی مجاز نمیدانم اما برای تنویر افکار عمومی این یادداشت را می آورم .
در تاریخ آمده ، عباس افندی، ملقب به عبدالبهاء، در جریان مسافرت به اروپا، برای تبلیغ فرقهی بهائیت، تعالیم دوازدهگانهای را بیان کرد و آن را به پدر خویش نسبت داد. بهائیان معتقدند که این تعالیم، بدیع است و برای اولین بار توسط بهائیت، ابداع شده است.
یکی از این تعالیم دوازدهگانه «تعدیل معیشت حیات» است، که در توضیح آن گفته شده: «تعلیم ششم حضرت بهاءالله، تعدیل معیشت حیات است؛ یعنی باید قوانین و نظاماتی گذارد که جمیع بشر به راحت، زندگانی کنند؛ یعنی همچنان که غَنی در قصر خویش راحت دارد و به انواع موائد، سفرهی او مزین است، فقیر نیز، لانه و آشیانه داشته باشد و گرسنه نماند تا جمیع نوع انسان راحت یابند...».[1]
اما با توجه به اینکه بهائیان ادعا میکنند که تعالیمشان بدیع است و به وسیلهی این تعالیم، آئین خرافی ایشان نسبت به سایر ادیان برتری دارد و کامل است؛ میگوییم: دین اسلام، برای زندگی فردی و اجتماعی انسان، برنامهی مشخصی را بیان کرده است که از عالیترین این برنامهها، ایجاد عدالت اجتماعی است و از مسائل مهم عدالت اجتماعی، رعایت عدالت در زندگی اقتصادی مردم و جامعه است.[2]
در دین اسلام، برای تحقق عدالت اقتصادی در جامعه، راهکارهایی بیان شده، که به بررسی برخی از آنها در سه بخش: راهکارهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میپردازیم:
الف: راهکارهای فرهنگی و اعتقادی: اسلام در این حوزه زیربناهای فکری اعضای جامعه را به گونهای شکل میدهد که زمینهی اجرای بسیاری از قوانین اقتصادی برای رعایت عدالت اقتصادی، فراهم شود. برای نمونه، اصل برقراری پیوند میان اقتصاد و اخلاق در اسلام؛ سبب میشود اموری همچون انفاق، صدقه، وقف، قرضالحسنه، ایثار و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی عامالمنفعهی دیگر، گسترش یابد.
ب: راهکارهای اقتصادی: در معارف اسلامی، ضمن پذیرش مالکیت خصوصی افراد و احترام به آن، برنامههای اقتصادی به گونهای تنظیم شده که ثروتها و امکانات، در دست گروهی محدود متمرکز نشود. برخی از راهکارهای تحقق این هدف که در اسلام بدان اشاره شده، عبارتند از:
أ: تنظیم نظام پولی و حرمت رِبا [3]؛
بـ : تعدیل گردش درآمد و ثروت و تحریم اِحتکار [4]
جـ : تکلیف به توانگران برای رفع نیاز نیازمندان [5]؛
د: تعدیل ثروت از راه ترویج روحیهی کاری و افزایش همت برای تولید بیشتر[6]؛
هـ : تنظیم الگوی مصرف و تحریم اسراف[7].
ج: راهکارهای سیاسی: از جمله تدابیر اسلام در این زمینه، امر به سادهزیستی رجال سیاسی میباشد که در چنین حالتی، حاکم اسلامی به فکر محرومان جامعه است و برای تعدیل ثروت و توزیع مناسب آن در جامعه، تلاش خواهد نمود.[8]
در پایان باید گفت، اصل تعدیل معیشت و عدالت اقتصادی، به هیچوجه ساختهی سران فرقهی بهائیت نیست؛ بلکه میتوان گفت این اصل، تقلیدی از احکام اسلامی میباشد؛ چرا که در دین اسلام، به طور مفصل به این موضوع، پرداخته شده است. به علاوه سران این فرقه که از مدعیان ابتکار این اصل بودهاند، خود از ناقضان مفاد آن نیز، بشمار میروند.
پینوشت:
[1]. عباسافندی، خطابات، ج 2، مصر: به همت فرجالله زکی الکردی، ج 1، 1921 م، ص 148.
[2]. جهت مطالعهی بیشتر مراجعه شود به: آیتالله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1374 ش، ج 23، ص 507.
[3]. قرآن کریم، سورهی مبارکه بقره، آیهی 275.
[4]. عبدالله جوادیآملی، ولایت فقیه، قم، مرکز نشر اسراء، ص 108.
[5]. قرآن کریم، سورهی مبارکه ذاریات، آیهی 19.
[6]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، جامعهی مدرسین، ج 1، نرم افزار گنجینه روایات، ج 3، ص 157.
[7]. قرآن کریم، سورهی مبارکهی اسراء، آیهی 27.
[8]. قرآن کریم، سورهی مبارکهی کهف، آیهی 28.