یکی از مهمترین مسائلی که پیرامون هر موضوعی مطرح میگردد، سؤال اصلی و اساسی این است که در مورد آن موضوع وجود دارد. داشتن درک درست از سؤال اصلی یک موضوع در سودمندی یا بیفایده بودن یک پژوهش تأثیر مستقیم و قابل توجّهی را دارد. از همین رو لازم است پیش از بررسی یک موضوع، مسئله اصلیای که در مورد آن موضوع مطرح است را به صورت دقیق مورد شناسایی قرار دهیم.
پیرامون سؤال اصلی این که در مورد فرقه شیخیّه وجود دارد باید گفت بسیاری از محقّقین و مورّخینی که تا کنون در مورد این فرقه پژوهشهایی را انجام داده و آثاری را از خود بر جای گذاشتهاند، چنین پنداشتهاند که سؤال اصلی در پژوهش پیرامون فرقه شیخیّه، بسترسازی یا عدم بسترسازی این فرقه برای پیدایش فرقههای ضالّه بابیّه و بهائیّه بوده است. از همین رو، در بسیاری از آثاری که در مورد فرقه شیخیّه به رشته تحریر در آمده است، تلاش شده تا تقصیر یا عدم تقصیر رهبران این فرقه در پیدایش بابیّه و بهائیّه مورد بررسی قرار گیرد. لکن حقیقت آن است که مسئله مذکور را نمیتوان سؤال اصلیای دانست که در پژوهش پیرامون فرقه شیخیّه مطرح میگردد؛ چرا که بررسی آثار نوشته شده پیرامون این فرقه و حتّی اقدامات رهبران فرقه شیخیّه کرمانیّه و احقاقیّه در اعلام برائت از فرقههای بابیّه و بهائیّه و تلاش ایشان برای پاک کردن لکه ننگی به نام سیّد علی محمّد شیرازی از دامان شیخ احمد احسائی1 و سیّد کاظم رشتی2 ، به صراحت مقصّر بودن احسائی و رشتی را در پیدایش فرقههای بابیّه و بهائیّه مشخّص میسازد.
از همین رو باید گفت سؤال اصلیای که در مورد فرقه شیخیّه وجود دارد، بررسی دخالت یا عدم دخالت نخستین رهبران این فرقه در پیدایش بابیّه و بهائیّه نیست؛ چرا که «زمینهساز بودن شیخیّه برای پیدایش بابیّه و بهائیّه» امر مسلّمی است که به هیچ وجه نمیتوان آن را انکار کرد. بلکه سؤال اصلیای که در مورد فرقه شیخیّه وجود دارد، آن است که «آیا از همان ابتدا که انتشار افکار و عقاید شیخیّه توسّط شیخ احمد احسائی صورت گرفت، این فرقه به عنوان یک طرز تفکّر که در برخی از موضوعات با نظر مشهور فقهای امامیّه اختلافاتی داشته است، مطرح شده و با گذشت زمان و پیدا شدن موقعیّت مناسب مورد سوء استفاده دشمنان اسلام و در رأس آنها، یهودیان افراطی (یا همان صهیونیست) قرار گرفته یا آنکه این فرقه از همان ابتدا ساخته دست دشمنان اسلام بوده و تنها یکی از اهداف ایجاد آن، فراهم ساختن مقدّمات لازم برای پیدایش فرقههای ضالّه بابیّه و بهائیّه بوده است؟».
با بررسی آثار نوشته شده پیرامون فرقه شیخیّه میتوان دریافت که محقّقین در پاسخ به این سؤال، دو نظریه را صادر کردهاند: بنابر نظر رهبران و پیروان فرقه شیخیّه و همچنین گروهی از محقّقین مسلمان، فرقه شیخیّه یکی از مکاتب3 شیعه اثنی عشری است که به دلیل گرایش رهبران آن به منش اخباریان4 و بهرهمندی ایشان از شیوههای نوین فلسفی، تفکّرات و آرای صادر شده از سوی رهبرانش صرفاً در برخی از موضوعات5 با آرای مشهور فقهای امامیّه اختلاف داشته و بعدها و در پی مرگ سیّد کاظم رشتی، این فرقه مورد سوء استفاده دشمنان اسلام قرار گرفته و به کمک برخی از پیروان گمراه شیخیّه، فرقه ضالّهای چون بابیّه از آن منشعب شده است. روشن است که با قبول این نظریه، فرقه شیخیّه را نباید جزو فِرَقِ ضالّهای دانست که توسّط یهودیان افراطی و به منظور فراهم نمودن شرایط لازم برای نابودی اسلام ساخته و پرداخته شدهاند. بلکه این فرقه را نیز همچون سایر مکاتب تشیّع، باید به عنوان یکی از مکتبهایی معرّفی کرد که در چند سده اخیر در مذهب تشیّع ایجاد شده و به تَبَع آن، مؤسس فرقه شیخیّه یعنی شیخ احمد احسائی را نیز باید در کنار علمای بزرگی چون شیخ یوسف بحرانی6 (متوفّی 1186 ه.ق) و آقا باقر وحید بهبهانی7 (متوفّی 1205 ه.ق) که هر یک از ایشان به ترتیب جزو سرآمدترین علمای مکاتب اخباری و اصولی محسوب میشوند، قرار داد. لازم به ذکر است که رهبران و بزرگان فرقه شیخیّه از زمان پیدایش این فرقه تا کنون (در طی دو قرن اخیر) تلاشهای بسیاری را در جهت مورد پذیرش قرار گرفتن این نظریه در میان محقّقین مسلمان انجام دادهاند. بعلاوه در سالهای اخیر نیز آثاری از سوی طرفداران این فرقه در جهت اثبات مکتب بودن شیخیّه و فراهم کردن شرایط گرایش شیعیان به این فرقه نگاشته شده و حتّی مستندی در جهت اثبات عالم بودن رهبران این فرقه و پاک کردن لکّه ننگ بابیّه از دامان شیخ جلیل و سیّد نبیل تولید و پخش شده است.
برخی دیگر از محقّقین بر این باورند که فرقه شیخیّه نیز همچون سایر فِرَقِ انحرافی، از همان ابتدای امر و با برنامهریزی بسیار دقیق، توسّط دشمنان اسلام و در رأس آنها یهودیان افراطی ساخته و پرداخته شده تا به وسیله آن، علاوه بر کاشتن تخم تفرقه و ایجاد دو دستگی در میان شیعیان که در نهایت منجر به نابودی مذهب تشیّع میشود، شرایط و مقدّمات لازم برای دستیابی به اهدافی چون حکمرانی بر تمامی مردم جهان (از جمله مسلمانان و شیعیان) و غارت ثروتهای عمومی کشورهای غرب آسیا فراهم گردد. به عبارت سادهتر، پیروان این نظریه معتقد هستند به موازات فرقه ضالّه وهابیّت که به منظور به وجود آوردن انحراف در اعتقادات اهل سنّت ایجاد شد، فرقههای ضالّه شیخیّه و بابیّه و بهائیّه نیز در میان شیعیان و به منظور تلاش در جهت نابودی این مذهب و پیروان آن ایجاد شدهاند. بدین ترتیب، دشمنان اسلام در حرکتی کاملاً هماهنگ و از پیش تعیین شده، با فرقهسازی در میان تمامی مذاهب اسلامی، در جهت بدست آوردن موقعیّت و جایگاه رهبری در هر یک از مذاهب اسلامی و در نتیجه، نابودی کامل مذاهب مختلف این دین بزرگ کوشیدند. در صورت پذیرش این نظریه، علاوه بر آنکه باید در نوع نگرش موجود نسبت به این فرقه تغییرات بنیادینی ایجاد شود، رهبران این فرقه را نیز نه به عنوان عالمان مذهب تشیّع و بلکه باید به عنوان خائنین به اسلام یا به عبارت بهتر «دینسازان دغلباز » به مردم معرّفی نمود.
با توجّه به اهمیّت ارائه پاسخی مستدل و مناسب به سؤال مذکور و اتّخاذ یکی از این دو نظریه، لازم است تمامی ابعاد و مسائل مختلف مربوط به فرقه شیخیّه از جمله «عوامل پیدایش این فرقه و وضعیّت شیعیان در آن دوران»، «زندگینامه و اقدامات رهبران آن»، «مبانی اعتقادی» و «انشعابات آن پس از مرگ سیّد کاظم رشتی» مورد بررسی دقیق و موشکافانه قرار گیرد.
1. مؤسس فرقه شیخیّه و نخستین رهبر این فرقه
2. مروّج فرقه شیخیّه و دوّمین رهبر این فرقه
3. بکار بردن اصطلاح «مکتب شیخیّه» به جای اصطلاح «فرقه شیخیّه» یکی از مسائل بسیار مهمی است که کمتر مورد توجّه محقّقین قرار گرفته است. با توجّه به بار معنایی مثبت «مکتب» و بکار رفتن این اصطلاح برای جریانهای فکری صحیح و با عنایت به بار معنایی منفی «فرقه» و بکار رفتن این اصطلاح برای جریانهای باطل و ساختگی، میتوان دریافت که بکار بردن اصطلاح «مکتب شیخیّه» برای این جریان باطل فکری و عقیدتی، کاملاً اشتباه است. لازم به ذکر است که برخی از محقّقین و مورّخین طرفدار فرقه شیخیّه در تلاش هستند تا با جایگزین کردن اصطلاح «مکتب شیخی» به جای «فرقه شیخیّه»، افکار عمومی شیعیان را به بر حق بودن عقاید رهبران این فرقه سوق دهند.
4. اخباریان گروهی از علمای شیعه بودند که روایات ائمه اطهار (ع) را تنها منبع احکام اسلامی میدانستند و با هر گونه دخالت عقل در استنباط احکام شرعی مخالفت شدید میکردند (در یادداشتهای بعدی و ذیل بررسی «موجبات پیدایش فرقه شیخیّه» توضیحات بیشتری پیرامون تفکّر اخبایگری و نتایج حاصله از سیطره این طرز فکر بر جامعه شیعه ارائه شده است.
5. همچون وجود عالَمی به نام هُوَرقلیا، کیفیّت معراج پیامبر (ص)، کیفیّت معاد، کیفیّت زندگی امام زمان (عج) و جایگاه ائمه اطهار (ع) در عالَم هستی (تمامی این عناوین و نظر رهبران فرقه شیخیّه در مورد این موضوعات در یادداشتهای آینده و ذیل بررسی عقاید این فرقه مورد تبیین و ارزیابی قرار خواهد گرفت.
6. شیخ یوسف بحرانی یکی از علمای بزرگ قرن دوازدهم هجری قمری است که مشرب اخباریگری معتدل را پیش گرفت. وی یکی از معدود علمای اخباری بود که در صدد از بین بردن اختلافات موجود میان علمای اخباری و اصولی بر آمد. از او کتب بسیاری به یادگار مانده است که یکی از مهمترین آنها، کتاب «حدائق الناظرة فی احکام العترة الطاهرة» است که خود، شاهدی بر مهارت و جامعیّت آن بزرگوار در علم فقه و ضبط حدیث است. مدفن او در کربلای معلّی و در حرم امام حسین (ع) قرار گرفته است (برای آشنایی بیشتر با این عالم بزرگوار ر.ک: آزاد کشمیری، محمّد علی بن محمّد صادق؛ نجوم السماء فی تراجم العلماء (شرح حال علمای قرن یازدهم و دوازدهم و سیزدهم هجری قمری)، به تحقیق هاشم محدّث، تهران: شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1387 ه.ش، صص 302-306. و مدرّس، محمّد علی؛ ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللّقب، تهران: کتابفروشی خیام، 1374 ه.ش، چاپ چهارم، ج 3، صص 360-361).
7. آقا باقر وحید بهبهانی یکی از بزرگترین علمای مذهب شیعه است که توانست پس از پیدایش اخباریگری و تسلّط کامل بزرگان این مکتب بر حوزههای علمیّه، با پاسخگویی به شبهات وارده به مشرب اصولی، مجدّداً این مشرب را احیاء کرده و مدارس دینی شیعه را که به واسطه سیطره اخباریگری از تعقّل دور شده بودند، به سمت عقلانیّت هدایت کند (برای آشنایی بیشتر با این عالم بزرگوار ر.ک: دوانی، علی؛ وحید بهبهانی سرآمد محقّقین و دانشمندان شیعه در قرن 13، قم: دار العلم، 1337 ه.ش. و آزاد کشمیری، محمّد علی بن محمّد صادق؛ پیشین، ص 327. و مهری، محمّد جواد؛ مقاله وحید بهبهانی، مجله پاسدار اسلام، شهریور 1362، شماره 21، صص 71-73).
نویسنده: محمدحسن نجاری