انتخابات بهائی ؛ از ادعا تا واقعیت

جمعه, 29 ارديبهشت 1396 16:59 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : این مطلب توسط آقای محمد تقی ریحانی نوشته شده است . 

با بررسی دستورهایی که سرکردگان بهائیت تحت عنوان «احکام» به پیروان خود ارائه کردهاند، میتوان دریافت فرمایشات این تشکیلات، ملغمهای است از انتخاب سلیقهای دستورالعملهای دیگر احکام، به علاوه برخی دستورها که به دلیل ایجاد تفاوت، بدون هر گونه مبنای فکری یا الهی، وضع شدهاند. از آنجایی که بهائیت به هیچ عنوان دین محسوب نمیشود، نمیتوان از وجوه مراتب احکام دردیگر ادیان از قبیل تأسی ،امضایی و ... به بررسی آن پرداخت. اما با درنظر گرفتن آن به عنوان یک تشکیلات، باز هم جای بسی تعجب است که قانون گذارانش، اعضای پایینتر را چه اندازه ناآگاه تصور کردهاند که تا این حد در فرمانهایشان به استحالهی مفاهیمِ اجتماعی، ذیل نام مقدس دین پرداخته اند!

یکی از مواردی که امروزه بهائیت، آن را عامل به روز بودن خود اعلام کرده و به آن مینازد، وجود انتخابات در محافل بهائی از جمله اصلیترین مرکز بهائیت است. هر چند این مسئله، نوعی بدعت در تشکیلات بوده ، زیرا «عباس افندی» (فرزند و جانشین حسینعلی نوری) با تصور امتداد نسل برای محفلی به نام «بیتالعدل» وجود ولی امر- آن هم ولی امری که کاملا موروثی اعلام شود- را واجب اعلام کرده بود، همانطور که در وصیت نامه خودآورده:« ای احبای الهی! باید ولی امرا... در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد . لهذا اگر ولد بکر [پسربزرگ] ولی امرا.... مطهر[مظهر ] الولد سر ابیه نباشد... باید غصن دیگر را انتخاب نماید....» وی ادامه میدهد:«یعنی در جمیع بلاد، بیت العدل خصوصی تشکیل شود و آن بیوت عدل، بیت عدل عمومی انتخاب نمایند این مجمع، مرجع کل امور است و مؤسس قوانین و احکامی که در نصوص الاهی موجود نه؛ وجمیع مسائل مشکله در این مجلس حل گردد و ولی امرا.... ، رئیس مقدس این مجلس و عضو اعظم ممتاز لاینعزل » بنابراین ، با عنایت به لزوم اجرای فرمانهای عباس افندی در بهائیت، مرکزی به نام بیتالعدل- آن هم به شیوه موجود- حتی برای خود بهائیان هم، از اعتبار ساقط است. هرچند قصد ما برآن است بدون در نظر گرفتن این جملات که نشان دهنده عدم مقبولیت سرکردگان ،توسط خود بهائیان است، نفس انتخاب را که به مثابه امری دموکراتیک در نظر گرفته میشود، مورد بررسی قرار دهیم که آیا عملکرد تشکیلات بهائیت در این زمینه، واقعا انتخاباتی بوده و جایی برای بالیدن به آن وجود دارد یا خیر؟

در رابطه با نحوه برگزیدن مسئولان تشکیلاتی در بخشهای مختلف، از محفل محلی گرفته تا بیتالعدل، ادعای بهائیت مبنی بر برگزاری انتخابات بوده، اما روند انتخاباتی در این تشکیلات، محل بحث و اشکال است. هر پنج سال، اعضای محافل ملی در یک انجمن (به اصطلاح) شور بین المللی با حضور اعضای دارالتبلیغ، مجتمع شده تا اعضای بالاترین دستگاه مدیریت بهائیت را انتخاب کنند. این الگوی انتخاباتی برای تمام محافل بهائیت و بیتالعدل ، یکسان است. محفل ملی، شامل نُه نفر در سطح کشور و محفل محلی نیز همان نُه نفر اما در سطح شهر یا روستا میباشد.در ادامه، روند عملیات انتخاباتی محفل محلی را به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار میدهیم.

این محفل با انتخاب نُه نفر از تمام شهروندان بهائی شهر شکل می گیرد. 

دراین انتخابات، هیچ فردی مشخصا نامزد نبوده و تمام بهائیان بالای 21 سال، بالقوه کاندید محسوب میشوند. لازم به ذکر است که تا قریب به 50 سال گذشته، هیچ زنی حق عضویت در این محافل به اصطلاح روحانی را نداشت، آن هم دقیقا به همان دلیلی که امروزه به خاطر آن، عضویت زنان در بیتالعدل، غیر مجاز شمرده میشود . عباس افندی در این رابطه میگوید: « در هر بلده و قریه که عده مؤمنین از رجال از سن 21 و مافوق آن از نُه تجاوز نموده، محفلی روحانی ....تأسیس گردد.» این است تجلی ادعای تساوی میان حقوق زن ومرد در بهائیت. تصور کنید، نُه نفر از میان تمامی بهائیان، آن هم در شهرهای پرجمعیت امروزی! بنابراین، بهائیت باید نسبت به جمعیت اندکِ تشکیلاش در کشورهای مختلف شکرگزار باشد، چون این انتخابات که بیشتر به نوعی نمونهگیری تصادفی شباهت دارد، مسلما با افزایش جامعه آماری، اعتبار خود را از دست میدهد!

انتخاب تنها نُه نفر، آن هم بدون شناخت کامل از یکدیگر و افراد ذی صلاح، تنها یک جنبه از نظام اداریِ نامعقول بهائیت است. از طرفی، وقتی تمایل افراد در کاندید شدن در نظر گرفته نشود، ممکن است فردی بدون هیچ گونه توانایی یا میل باطنی، رأی کافی را کسب نماید. هر چند بعضا بهائیان معاصر که گویا مطالعه درستی بر فتواهای سران خود نداشته و سرکردگان امروز تشکیلات، هر آنچه منفعت فرقه میطلبد در اختیارشان میگذارند، از این اجبار بی اطلاع بوده و تصور میکنند امتناع از پذیرش این سمت، امکانپذیر است. حال آنکه عباس افندی میگوید:« منتخَبین و منتخِبین، به هیچ وجه دم از استعفا نزنند بلکه در نهایت جدیت، عضویت محفل را قبول نمایند.» یا در جایی دیگر در باب منتخبین اظهار می گردد : «حق استعفا نداشته و ندارند، هر نفسی اطاعت ننماید از متمردین محسوب و از حق انتخاب در جامعه وعضویت محافل، محروم .» این شیوه در تحمیل مسئولیت و اجبار فرد به پذیرش آن، در تناقض آشکار با ادعای رعایت دموکراسی انتخاباتی ، از جانب بهائیت قرار دارد.

مقولهی دیگر، تبلیغ است که ممنوعیت آن در انتخابات بهائی، همواره مورد مباهات بهائیت بوده؛ حال آنکه گفتههای صریح خود بهائیان خط بطلانی بر این ادعای کذب است. شاهدی براین مدعا، صحبتهای بهائی فعالی به نام« فرح دوستدار» میباشد:«اما درکشور خود، خیلی از این کارهای تبلیغاتی داشتیم. مثلا آقایی بود که به هر نحوی به بقیه میرساند که من را تنها نگذارید. چند سال هم انتخاب شد. ما نمیتوانستیم علنا چیزی به او بگوییم یا کمکش نکنیم.... یا یک نفر دیگر بود که برای کسب رأی مهمانیهای زیادی برگزار میکرد و نهایتا او هم چندین سال انتخاب میشد.» این تنها نمونهی کوچکی از حقیقت عملکرد این تشکیلات توخالی است. مسئله انتخابات بهائی در حوزه بیتالعدل، وخیمتر هم میشود. شاید بد نباشد پیش از تبیین این موضوع، اشارهای به بُعد انتصابی بهائیت داشته باشیم. اعضای بیتالعدل پس از گزینش، مسئول انتصاب بخشهایی نظیر مشاورین قارهای، مشاورین بینالمللی یا همان دارالتبلیغ( ITC) ،مساعدین و .... میباشند.

مشاورین قارهای ،افراد معتمد تشکیلات هستند که در هر قاره برای پشتیبانی از محافل روحانی ملی در اجرای نقشههای توسعه و پیشرفت و حفظ وحراست بهائیت، یاری و راهنمایی میکنند. با انتخاب اعضای دارالتبلیغ، در واقع نفرات بعد یا جایگزین فرد مستعفی و فوت شده بیتالعدل مشخص میشود. لازم به ذکر است که طی 10 دوره انتخابات بیتالعدل ، جز در مواردی فوت، انصراف و استعفای شخصی، هیچ گونه تغییری در مورد اعضای بیتالعدل دیده نشده است. انتخاب همیشگی اعضای بیتالعدل از ITC، در واقع نشانگر نوعی فعالیت انتخاباتی خاموش در این تشکیلات است. از طرفی، هیچ قاعدهای برای عدم انتخاب افراد پیشین در دیگر محافل بهائی نیز وجود نداردواین انتخاب پی درپی اکثر اعضا( محافل ملی، محلی و بیتالعدل) سال های زیادی است که رخ میدهد، به طوری که نفرات انتخاب شده، دقیقا همان افراد قبلی هستند.

انتخابات بهائی، مسئلهای است که حتی از جانب خود بهائیان نیز مورد انتقاد شدید واقع شده، همان طور که وب سایت «بهائیرنتز» (منتسب به بهائیان امریکا) میزان شرکت کنندگان انتخابات محافل محلی را زیر 25 درصد افراد واجد شرایط معرفی کرده است. همان وب سایت ، در مورد انتخابات سال 2013 مینویسد:

«این شیوه و طرح در انتخاب افراد قبلی به طور پی در پی، دیرزمانی است که برقرار میباشد. برای مثال، اعضای محفل ملی کانادا، به طور میانگین هر کدام سابقه 10 سال عضویت پی در پی دارند و اگر کمی هم تغییر وجود داشته باشد، عمدتا براثر فوت یا مریضی بوده است و تنها در یک یا دو عضو در آن واحد ، تغییر رخ میدهد. در واقع، در 16 سال گذشته، سابقه نداشته است که بیش از دو تغییر در شاکله محفل ملی در یک سال اتفاق بیفتد. این قضیه، نتیجهای جز بیعلاقگی قسمتی از عموم جامعه بهائی ندارد. این گونه پیداست که گویی، نتایج انتخابات پیش از اینکه اعلام شوند، قابل پیش بینی میباشند. همینطور که این بی علاقگی ادامه داشته باشد ومردم کمتر و کمتر رأی دهند، تأثیر متصدی و عهدهداری ،بیشتر جلوه میکند.» 

حتی قاعده محدودیت تعداد نامزدهای انتخاباتی (در دو دوره پی در پی) که در حال حاضر توسط کشورهای مختلف انجام میگیرد نیز در انتخابات محافل ملی و محافل محلی وجود ندارد. پس فرد یکسانی میتواند سالیان متمادی به مسند مدیریت جامعه بهائی انتخاب شود. محفل شکل میگیرند و اشخاص، با دیدگاههای قدیمی ومحدودِ گذشته به فعالیتهای خود ادامه میدهند. اعضای قدیمی، به طور طبیعی با ایدههای قدیمی کنار میآیند و نسبت به ایدههای جدید متخاصم هستند. همانطور که پنج منتخب اول در سال 2014 میلادی به همان میزان سالهای گذشته و حتی به همان ترتیب، رأی لازم را کسب نمودند. همچنین نتایج انتخابات سال 2013 میلادی، هیچ تغییری نسبت به انتخابات دورهی گذشته نداشته است. 

با این اوصاف در بهائیت، چنین انتخاباتی بدون هیچ هیئت ناظره مشخص و رأی گیری بدون هرگونه معارفه یا شفاف سازی از تفاوت اعضا، به انتخاب اساسی ترین عناصر این تشکیلات میانجامد؛ انتخاباتی بیبهره از روند دموکراتیک و رقابت سالم. شیوهای که فارغ از ناصحیح یا غیر منطقی بودنش، ابدا با مفهوم «انتخابات» سازگاری نداشته  وتنها منجر به شکلگیری نظمی ناعادلانه میشود. 

خواندن 1493 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی