بازی بهائیت با گردش ایام برای دشمنی با مردم مسلمان

دوشنبه, 27 شهریور 1396 09:45 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

به بهانه ورود به ماه محرم ماه حزن اندوه شهادت سید و سالار شهیدان عالم و ... 

بهائیان تمام امور را به قول خودشان جدید کرده اند ،یکی از آن امور سال وماه جدید است که آن را بدیع نامگذاری کرده اند ولی مثل همیشه برای غرض ورزی با ایام بخصوص در اسلام و تشیع بعضی از مناسبت ها را در روز هایی برگزار می کنند که نهایت درجه دشمنی خود را با شیعه بیان کنند به همین علت و با نزذیک شدن به ماه محرم گریزی زدیم به رفتار بهائیت در این ماه ، آنجا که مردم مسلمان ایران و مناطق شیعه نشین در جهان معابر و مساجد را برای بزرگترین واقعه جهان اسلام سیاه پوش میکنند و بهائیان درست در همین زمان به فکر برگزاری جشن تولد رهبران خود هستنند . آنجا که ادیان آسمانی هم به احترام این ایام با مسلمانان همراهی میکنند اما بهائیان اصرار به پایکوبی و برگزاری جشن دارند . آنجا که بهانه برگزاری جشن تولد رهبران به ابزاری برای دهن کجی به اعتقادات مردم مسلمان برای ابراز بغض و کینه  میگردد . البته باید چنین باشد که دشمنان  ائمه و محبوبترین انسانها نزذ خداوند شناسائی شوند .

اول و دوم محرم برای بهاییت روز برگزاری جشن و پایکوبی است چون تولد علی محمد شیرازی(باب) و میرزا حسینعلی نوری (بهاالله)است ، این در حالی است که بهائیان تمام ایام خود را به تقویم خودشان(بدیع) عنوان کرده اند در مورد تولد دو رهبر بابیه و بهاییت این دو روز را جشن می گیرند ، ماهم به این مناسبت به معرفی این دو فرد می پردازیم و از فرصت استفاده کرده  برخی از ادعا های  ایشان را پاسخ میدهیم:

علی محمد شیرازی (باب)

سید علیمحمد باب مؤسس طایفه‏ی بابیه در ماه محرم سال 1235 هجری قمری در شهر شیراز تولد یافت [1]  وی فرزند میرزا رضا از اهالی شیراز و نام مادرش فاطمه. بیگم بود، بنا بنقل اکثر تواریخ در کودکی ابتدا بتحصیل فارسی (در شیراز) و سپس در اوان بلوغ که ببوشهر عزیمت نموده در آن شهر بفرا گرفتن صرف و نحو زبان عرب پرداخت و معلم او در بوشهر شخصی موسوم بشیخ محمد و مشهور بشیخ عابد بود و دور نیست که مخاطب سید باب در این عبارت بیان که گوید: «ان یا محمد معلمی لا تضربنی» [2]  همین شخص باشد. 

پیروان باب سعی میکنند ویرا درس ناخوانده «امی» و دارای علم موهوبی بدانند. حاجی میرزا جانی کاشانی صاحب «نقطة الکاف» مینویسد: «اینکه معروف شده که آن جناب (یعنی باب) بدرس سید (رشتی) حاضر میشدند بعنوان تلمذ صحت ندارد ولی آنجناب قریب بسه ماه در کربلا تشریف داشتند، گاهگاهی بمجلس موعظه‏ی آنمرحوم تشریف میآوردند و مرحوم سید اعلی الله مقامه از نور باطن آنسرور مستمد بودند» [3] . 

صاحب قصص العلماء نوشته: «در همان زمان که در عتبات مشرف بودم و چند وقتی بدرس «حاجی سید کاظم» تلمذ مینمود «میر علیمحمد» هم بدرس او میآمد و قلم و دواتی بهمراه داشت و هر چه سید کاظم میگفت از رطب و یا بس مینوشت.» 

مؤلف «کواکب الدریه» تصریح نموده که معلم باب «شیخ محمد عابد» از مکتبداران شیراز بوده و گفته است پس از اظهار امر باب این معلم بشاگرد خود ایمان آورده است. [4] . 

ولی در کتب ردیه ایمان آوردن شیخ محمد عابد به باب تکذیب شد. [5]  و از مجموع تواریخ کاملا برمیآید که نامبرده (باب) تحصیلات مختصری در زبان فارسی و مقدمات عربی نزد اشخاص داشته، ولی همچنان که از آثار خود باب (که آمیخته به اغلاط صرفی و نحوی و عبارات ناپخته و غیر فصیح است) بر میآید این تحصیلات ناقص و سطحی بوده و دعاوی پیروان او که نسبت علم موهوبی بو داده‏اند غیر قابل قبول و بلا دلیل است. «بارون روزون» روسی [6]  در بیان خود گوید: «خواننده باید خود را از بوالهوسیهای صرف و نحوی بر کنار نماید و قدری هم منطق و عقل سلیم را فراموش کند تا بتواند موفق بفهم اسرار این شاهکار ادبی! بشود که پیروانش از روی عقیده بطور استعاره آنرا «بیان واضح» مینامند. [7] . 

موسیو نیکلای فرانسوی در تاریخ خود، که سراسر بدفاع از باب و دعوی او برخاسته، اغلاط فاحش  نوشته‏های وی را معلول تقصیر و مسامحه‏ی نساخ و نویسندگان بابیه دانسته و این را عذری در برابر حملات دیگران آورده، ولی اخیرا که کتب اولیه‏ی باب مانند «بیان فارسی و عربی» و «مجموعه‏ی مکاتیب باب» بوسیله‏ی «ازلیان» طبع و نشر گردیده بدون اینکه اغلاط آنها اصلاح شده باشد، این احتمال از بین رفته است، بخصوص که خود سید باب متوجه این نقیصه و اشکال بوده و لهذا در بیان گفته که اشکالات نحوی مردود و میزان کتاب بیان است که سایر قواعد را باید به آن سنجید، نه اینکه کتاب بیان را با قواعد قوم بسنجد [8]  و شگفت‏تر اینکه در صحیفه‏ی عدلیه (از تألیفات اولیه‏ی باب) پس از اینکه خود را «امی» معرفی نموده گوید: «بل یک آیه که مثل قواعد قوم باشد ادعا را ثابت میکند، و کافی است همین یک آیه‏ی واحده... الخ [9]  و منظورش در این عبارت طفره از سایر منزلات است که خالی از اشتباه و غلط نیست. باری باب پس از دو سال تحصیلات مقدماتی بکار تجارت که شغل اعمام او بود پرداخت، در این ایام ذوق ریاضت و ذکر و فکر و مراقبه که شیوه‏ی دراویش و صوفیه بود در سرش افتاد و بریاضیات شاقه و طاقت‏فرسا مشغول شد. 

میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) 1233 1309 :

میرزا حسینعلی در روز دوم ماه محرم سال 1233 ه. ق در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا عباس نوری معروف به میرزا بزرگ از منشیان و مستوفیان [10]  زمان محمد شاه قاجار بود. خاندان میرزا بزرگ به حسن خط و خوبی انشاء مشهور بودند و خود او در این زمینه مهارتی به سزا داشت و بسیاری از رجال درباری از او سرمشق می‏گرفتند و خانه‏اش مجمع ارباب ذوق و ادب بود. میرزا عباس در تعلیم و تربیت فرزندان بسیار می‏کوشید و برای این منظور از میان دوستانش برای آنان آموزگاران سرخانه می‏آورد. چنان که پسر ارشدش میرزا حسن نوری در اثر همین مراقبت لایق منشیگری سفارت روسیه گردید. [11]  میرزا حسینعلی نیز در سنین کودکی نزد پدر و بستگان و معلمان خصوصی به فراگرفتن علوم و فنون مقدماتی پرداخت و بدین سبب از رفتن به مدرسه بی‏نیاز بود. در ایام جوانی نیز چون هیچ اشتغالی نداشت، همه‏ی اوقاتش صرف گردش و تفریح یا مطالعه و تقریر و یا حضور در مجالس عارفان و حکیمان و محافل شاعران و ادیبان می‏گشت و از این راه معلوماتی پراکنده و فراوان آموخت. 

به همان شیوه که درباره‏ی میرزا علی محمد دیدیم، ایشان هم داعیه امی بودن داشت و خود را درس ناخوانده معرفی می‏نمود، چنان که در نامه به ناصرالدین شاه نوشت: «یا سلطان انی کنت کاحد من العباد و راقدا علی المهاد مرت علی نسائم السبحان و علمنی علم ما کان... ما قرأت ما عند الناس من العلوم و ما دخلت المدارس فاسأل المدینه التی کنت فیها.» [12]  یعنی پادشاها من همچون یکی از بندگان عادی به سر می‏بردم [13]  و بر بستر خفته بودم که بر من نسیمهای سبحانی وزید و مرا دانش هستی آموخت... و من علوم بشری را نخوانده‏ام و به مدارس نرفته‏ام و اگر می‏خواهی از همشهریانم بپرس. [14]  لکن اسناد معتبری از جنبه‏های مختلف دعوی امی بودن ایشان 

 را تکذیب می‏نماید.

پی نوشتها :

[1] مرحوم علامه‏ی قزوینی تولد باب را غره‏ی محرم سال 1236 دانسته (وفیات معاصرین مجله‏ی یادگار شماره‏ی 4 از سال سوم) و همچنین در تاریخ «نیکلا» تاریخ تولد باب سال 1236 ذکر گردیده، ولی در کتاب «بین الحرمین» که تألیف خود باب است سال 1235 آمده و هذا نصه و انه لعبد قد و لد فی یوم اول المحرم من سنه‏ی 1235... الخ.

[2] بیان عربی (ص 25).

[3] نقطة الکاف (ص 110 - 109).

[4] کواکب الدریه ص 31.

[5] (بیبهائی باب و بهاء).

[6] از مؤلفین روسی که در تاریخ بابیه کتاب نوشته.

[7] نقل از ضمیمه‏ی تاریخ نیکلای فرانسوی.

[8] باب یک از واحد دوم ص 18 بیان فارسی «اگر نکته‏گیری در اعراب و قرائت یا قواعد عربیه شود مردود است؛ زیرا که این قواعد از آیات برداشته میشود، نه آیات بر آنها جاری میشود.

[9] صحیفه‏ی عدلیه ص 9.

[10] مستوفی یا وزیر در دوره قاجار به کسی گفته می‏شد که دفاتر مالیاتی را نگه می‏داشت و مأمور جمع‏آوری مالیات بود و از مازاد سهمی که به حکومت می‏داد ارتزاق می‏نمود.

[11] آیتی معروف به آواره، همان منبع، الکواکب الدریه فی ماثر البهائیه، جلد یک، ص 254.

[12] عباس افندی، مقاله شخصی سیاح، تهران، موسسه‏ی ملی مطبوعات امری، 119 بدیع، ص 116 - 117.

[13] از این قرار ایشان پیش از آغاز نبوت خود (1269) نبایستی دانشی داشته باشد و چون بنا به قراین بعدی معلوماتی داشته پس به ناچار آنها را مانند مردم عادی از راه اکتساب به دست آورده است که با علم لدنی انبیا مباینت و منافات دارد.

 

[14] نزدیک‏ترین همشهری ایشان خواهرشان عزیه خانم می‏باشد که در صفحات 44، 34، 4 کتاب تنبیه‏النائمین خود او را تحصیل کرده و غیر امی می‏دانسته است.a

خواندن 1377 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی