اول و دوم محرم برای بهاییت روز برگزاری جشن و پایکوبی است چون تولد علی محمد شیرازی(باب) و میرزا حسینعلی نوری (بهاالله)است ، این در حالی است که بهائیان تمام ایام خود را به تقویم خودشان(بدیع) عنوان کرده اند در مورد تولد دو رهبر بابیه و بهاییت این دو روز را جشن می گیرند ، ماهم به این مناسبت به معرفی این دو فرد می پردازیم و از فرصت استفاده کرده برخی از ادعا های ایشان را پاسخ میدهیم:
علی محمد شیرازی (باب)
سید علیمحمد باب مؤسس طایفهی بابیه در ماه محرم سال 1235 هجری قمری در شهر شیراز تولد یافت [1] وی فرزند میرزا رضا از اهالی شیراز و نام مادرش فاطمه. بیگم بود، بنا بنقل اکثر تواریخ در کودکی ابتدا بتحصیل فارسی (در شیراز) و سپس در اوان بلوغ که ببوشهر عزیمت نموده در آن شهر بفرا گرفتن صرف و نحو زبان عرب پرداخت و معلم او در بوشهر شخصی موسوم بشیخ محمد و مشهور بشیخ عابد بود و دور نیست که مخاطب سید باب در این عبارت بیان که گوید: «ان یا محمد معلمی لا تضربنی» [2] همین شخص باشد.
پیروان باب سعی میکنند ویرا درس ناخوانده «امی» و دارای علم موهوبی بدانند. حاجی میرزا جانی کاشانی صاحب «نقطة الکاف» مینویسد: «اینکه معروف شده که آن جناب (یعنی باب) بدرس سید (رشتی) حاضر میشدند بعنوان تلمذ صحت ندارد ولی آنجناب قریب بسه ماه در کربلا تشریف داشتند، گاهگاهی بمجلس موعظهی آنمرحوم تشریف میآوردند و مرحوم سید اعلی الله مقامه از نور باطن آنسرور مستمد بودند» [3] .
صاحب قصص العلماء نوشته: «در همان زمان که در عتبات مشرف بودم و چند وقتی بدرس «حاجی سید کاظم» تلمذ مینمود «میر علیمحمد» هم بدرس او میآمد و قلم و دواتی بهمراه داشت و هر چه سید کاظم میگفت از رطب و یا بس مینوشت.»
مؤلف «کواکب الدریه» تصریح نموده که معلم باب «شیخ محمد عابد» از مکتبداران شیراز بوده و گفته است پس از اظهار امر باب این معلم بشاگرد خود ایمان آورده است. [4] .
ولی در کتب ردیه ایمان آوردن شیخ محمد عابد به باب تکذیب شد. [5] و از مجموع تواریخ کاملا برمیآید که نامبرده (باب) تحصیلات مختصری در زبان فارسی و مقدمات عربی نزد اشخاص داشته، ولی همچنان که از آثار خود باب (که آمیخته به اغلاط صرفی و نحوی و عبارات ناپخته و غیر فصیح است) بر میآید این تحصیلات ناقص و سطحی بوده و دعاوی پیروان او که نسبت علم موهوبی بو دادهاند غیر قابل قبول و بلا دلیل است. «بارون روزون» روسی [6] در بیان خود گوید: «خواننده باید خود را از بوالهوسیهای صرف و نحوی بر کنار نماید و قدری هم منطق و عقل سلیم را فراموش کند تا بتواند موفق بفهم اسرار این شاهکار ادبی! بشود که پیروانش از روی عقیده بطور استعاره آنرا «بیان واضح» مینامند. [7] .
موسیو نیکلای فرانسوی در تاریخ خود، که سراسر بدفاع از باب و دعوی او برخاسته، اغلاط فاحش نوشتههای وی را معلول تقصیر و مسامحهی نساخ و نویسندگان بابیه دانسته و این را عذری در برابر حملات دیگران آورده، ولی اخیرا که کتب اولیهی باب مانند «بیان فارسی و عربی» و «مجموعهی مکاتیب باب» بوسیلهی «ازلیان» طبع و نشر گردیده بدون اینکه اغلاط آنها اصلاح شده باشد، این احتمال از بین رفته است، بخصوص که خود سید باب متوجه این نقیصه و اشکال بوده و لهذا در بیان گفته که اشکالات نحوی مردود و میزان کتاب بیان است که سایر قواعد را باید به آن سنجید، نه اینکه کتاب بیان را با قواعد قوم بسنجد [8] و شگفتتر اینکه در صحیفهی عدلیه (از تألیفات اولیهی باب) پس از اینکه خود را «امی» معرفی نموده گوید: «بل یک آیه که مثل قواعد قوم باشد ادعا را ثابت میکند، و کافی است همین یک آیهی واحده... الخ [9] و منظورش در این عبارت طفره از سایر منزلات است که خالی از اشتباه و غلط نیست. باری باب پس از دو سال تحصیلات مقدماتی بکار تجارت که شغل اعمام او بود پرداخت، در این ایام ذوق ریاضت و ذکر و فکر و مراقبه که شیوهی دراویش و صوفیه بود در سرش افتاد و بریاضیات شاقه و طاقتفرسا مشغول شد.
میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) 1233 – 1309 :
میرزا حسینعلی در روز دوم ماه محرم سال 1233 ه. ق در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا عباس نوری معروف به میرزا بزرگ از منشیان و مستوفیان [10] زمان محمد شاه قاجار بود. خاندان میرزا بزرگ به حسن خط و خوبی انشاء مشهور بودند و خود او در این زمینه مهارتی به سزا داشت و بسیاری از رجال درباری از او سرمشق میگرفتند و خانهاش مجمع ارباب ذوق و ادب بود. میرزا عباس در تعلیم و تربیت فرزندان بسیار میکوشید و برای این منظور از میان دوستانش برای آنان آموزگاران سرخانه میآورد. چنان که پسر ارشدش میرزا حسن نوری در اثر همین مراقبت لایق منشیگری سفارت روسیه گردید. [11] میرزا حسینعلی نیز در سنین کودکی نزد پدر و بستگان و معلمان خصوصی به فراگرفتن علوم و فنون مقدماتی پرداخت و بدین سبب از رفتن به مدرسه بینیاز بود. در ایام جوانی نیز چون هیچ اشتغالی نداشت، همهی اوقاتش صرف گردش و تفریح یا مطالعه و تقریر و یا حضور در مجالس عارفان و حکیمان و محافل شاعران و ادیبان میگشت و از این راه معلوماتی پراکنده و فراوان آموخت.
به همان شیوه که دربارهی میرزا علی محمد دیدیم، ایشان هم داعیه امی بودن داشت و خود را درس ناخوانده معرفی مینمود، چنان که در نامه به ناصرالدین شاه نوشت: «یا سلطان انی کنت کاحد من العباد و راقدا علی المهاد مرت علی نسائم السبحان و علمنی علم ما کان... ما قرأت ما عند الناس من العلوم و ما دخلت المدارس فاسأل المدینه التی کنت فیها.» [12] یعنی پادشاها من همچون یکی از بندگان عادی به سر میبردم [13] و بر بستر خفته بودم که بر من نسیمهای سبحانی وزید و مرا دانش هستی آموخت... و من علوم بشری را نخواندهام و به مدارس نرفتهام و اگر میخواهی از همشهریانم بپرس. [14] لکن اسناد معتبری از جنبههای مختلف دعوی امی بودن ایشان
را تکذیب مینماید.
پی نوشتها :
[1] مرحوم علامهی قزوینی تولد باب را غرهی محرم سال 1236 دانسته (وفیات معاصرین مجلهی یادگار شمارهی 4 از سال سوم) و همچنین در تاریخ «نیکلا» تاریخ تولد باب سال 1236 ذکر گردیده، ولی در کتاب «بین الحرمین» که تألیف خود باب است سال 1235 آمده و هذا نصه و انه لعبد قد و لد فی یوم اول المحرم من سنهی 1235... الخ.
[2] بیان عربی (ص 25).
[3] نقطة الکاف (ص 110 - 109).
[4] کواکب الدریه ص 31.
[5] (بیبهائی باب و بهاء).
[6] از مؤلفین روسی که در تاریخ بابیه کتاب نوشته.
[7] نقل از ضمیمهی تاریخ نیکلای فرانسوی.
[8] باب یک از واحد دوم ص 18 بیان فارسی «اگر نکتهگیری در اعراب و قرائت یا قواعد عربیه شود مردود است؛ زیرا که این قواعد از آیات برداشته میشود، نه آیات بر آنها جاری میشود.
[9] صحیفهی عدلیه ص 9.
[10] مستوفی یا وزیر در دوره قاجار به کسی گفته میشد که دفاتر مالیاتی را نگه میداشت و مأمور جمعآوری مالیات بود و از مازاد سهمی که به حکومت میداد ارتزاق مینمود.
[11] آیتی معروف به آواره، همان منبع، الکواکب الدریه فی ماثر البهائیه، جلد یک، ص 254.
[12] عباس افندی، مقاله شخصی سیاح، تهران، موسسهی ملی مطبوعات امری، 119 بدیع، ص 116 - 117.
[13] از این قرار ایشان پیش از آغاز نبوت خود (1269) نبایستی دانشی داشته باشد و چون بنا به قراین بعدی معلوماتی داشته پس به ناچار آنها را مانند مردم عادی از راه اکتساب به دست آورده است که با علم لدنی انبیا مباینت و منافات دارد.
[14] نزدیکترین همشهری ایشان خواهرشان عزیه خانم میباشد که در صفحات 44، 34، 4 کتاب تنبیهالنائمین خود او را تحصیل کرده و غیر امی میدانسته است.a