نقدی بر فرقه بهائیت از آغاز تا دوره معاصر ( بخش دوم )

چهارشنبه, 29 شهریور 1396 13:39 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بازنشر : بهائیت در ایران  :

نویسنده مطلب : دكتر حسين قدمي

ادامه از بخش اول

.....
3- نوروزدر نزد بهاييان است؟؟؟!!!!
در كتاب "اقدس "آمده :« يا قلم الاعلي قل يا ملأالانشاء ....وجعلنا النيروز عيداً لكم بعد اكما لها» ( اقدس ص 15-بند 43)


قطعاً ايرانيان پاك سرشت و فرخ نهاد و صاحب بيش از 7000سال تمدن و فرهنگ مي دانند چنانكه تمام ايران شناسان فرهيخته همچون پروفسور گوستاولوون و پروفسور آرتور كريستن سن و ريچارد و...نيك ميدانند نوروز و رسوم وآداب وابسته به آن قبل از ظهور بسياري از اديان الهي وحتي دين
 
مبين اسلام در ايران اجراء مي شد و اينك نيزمي شود و در آينده نيز خواهد شد.
آيا نوروز متعلق به تمام جهانيان است يا متعلق به پارسي زبانان خوش گفتار؟ آيات و احكام يك دين متعلق به بشريت است يا يك قوم خاص ؟؟.اسلام نيز با آشنايي كامل از نوروز واين سنت حسنه ايراني آنرا تصديق نمود وبدان سفارش نمود .اين موضوع چه ارتباطي با اقدس دارد جاي بسي انديشه است .و اگر قرار باشد اين آيه الهي باشد بايد براي تمام آداب و سنن كشورهاي جهان آيه آيد و در آن صورت اقدس وكتب مشابه آن بايد چند صد جلد باشد و اين از خصايص كتب الهي دور به نظر مي رسد .واعلم

4- ايرادات ادبي "اقدس":
اشكالات صرفي و نحوي و زبان شناسي و بلاغي در كتاب "اقدس "كه در ديدگاه آنان منزل الهي است
 
بسيارديده مي شود .چگونه تاكنون ابناءالبشر حتي يك اشتباه قابل اثبات از قرآن مطرح ننموده اند ولي هركسي تنها با مطالعه يك دوره زبان وادبيات عربي متوجه بسيط ترين اشكالات مذكور در اين كتاب خواهد شد . اگر آسماني است چگونه اين همه اشكال وجود دارد ؟! آيا نعوذ بالله من الشيطان وشبهه دانش خداوند به هنگام نزول اين كتاب دچار نوسان مي شده؟؟؟؟!!!! بنا براين خلاف اين مدعي به سهولت ثابت است.

5- زبان "اقدس":
در قرآن كريم بيان شده:
 ۩وماأرسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبّين لهم۩ صد ق الله العلي العظيم.
(ابراهيم :4)
خداوند مي فرمايد:هر پيامبري را با زبان قوم خود فرستاديم..
آقا ميرزا حسينعلي خــــــــــان نـــــــوري مازندراني از توابع مازندران-كه افتخار علوي بودن و اولين نژاد ايراني در محبت وعشق به اهل البيت عليهم السلام را دارند-مي بايست كتاب منزلش يا به لهجه مازندراني باشد يا به زبان فارسي .ولي چنانكه مشهود است به زبان عربي مي باشد. نيك مي دانيم تورات به زبان (عبري )و انجيل به زبان (سرياني ) و قرآن به زبان (عربي) و اقدس به زبان (عربي)!!!!!!!شايد شما نيز مانند نگارنده ي اين مقال گمان كنيد "مردم مازندران وبه ديگر تعبير ايرانيان پارسي گوي در169 سال قبل عربي صحبت مي نمودند و دوباره ايراني گشتند؟؟!!!!!!!!!و يا بايد و به ناچار به بطلان اين كتاب و.. ..معتقد باشيم.

6- رد نبوت بهاءاز زبان فرزندش:
عبد البهاء غصن اكبر بهاءالله به ميرزا حسن نامي اطلاع داده است:«ما داعيه نداريم ما كه دعوي نبوت و امامت و رسالت نكرده ايم چه سؤالي وچه جوابي ؟من بنده اي از بندگان جمال مباركم. ودر راه محبت در بين بشر خدمت مي كنم .آقاي ميرزا حسن اگر سؤ الي دارد علماءوفقهاءو حكماءدر عالم بسيارند مشكل غامضه و مطالب معضله حل مي كنند وما كه دعوي علم و دانش نكرده ايم وبه ما چه كار دارد؟»(خاطرات نه ساله /ص107). نوشته هاي عبد البهاء ويارانش تناقض دارد و آنانكه سخن او و پدرش را وحي ميدانند حكم دلسوزان مشفق تر از مادر دارند.

 

ادعاي شگفت انگيز "خدا بودن(الوهيت)"جناب بهاءالله در كتب فرقه ي بهاييت:
قبل از بيان اين بخش استعاذه ميكنم و گويم :اعوذبالله من الشيطان الرجيم و شبهه
1-ميرزا حسينعلي خان نوري معروف به "بهاءالله"در كتاب "بديع"گفته:"«انني انا الله لا اله الا انا كما قال النقطه (ميرزا علي محمد الشيرازي)من قبل و بعينه يقول من يأتي من بعد» .
بدون ترديد من خدا هستم و خدايي جزمن نمي باشد چنانكه ميرزا علي محمد شيرازي هم گفت خداست و بعد از اين افرادي مدعي اين مقام خواهند شد.!!!!!!!! ( بديع ص154)
2-عباس افندي در كتاب "تاريخ صدر الصدور گفته:«مقام حضرت اعلي ميرزا علي محمد الو هيت شهودي و مقام جمال اقدس و اقدم (ميرزا حسينعلي)احديت ذات هويت وجودي ورتبه اين عبد (عباس افندي)عبوديت حقيقي وهيچ تفسير و تاويلي ندارد.!!!!!!!!!! (تاريخ صدر الصدور ص207)
3-جمال مبارك (ميرزا حسينعلي) در قصيده ورقاييه مي گويد:«كل الالوه من رشح امري تالهت كل الربوب من طفح حكمي تربت» همه خدايان از اثر من به خدايي مي رسند وتمام پروردگاران از ريزش حكم من به مقام ربوبيت رسيدند.!!!!!!!!(مكاتيب ج2-ص254/255)
4-يكي از بهاييان از عبد البهاء پرسيد:مقصود ا زمالك دنيا در انجيل چيست؟ پاسخ داد:مالك دنيا جمال مبارك (ميرزا حسينعلي) است. .!!!!!!!!(مكاتيب ج3-ص404)
5- عباس افندي وخواهرش (ورقه عليا)بهاييان را به پرستش وبندگي وستايش بهاءالله تشويق مي كردند و عبوديت اغنام در برابر بهاءرا مي ستو دند و بهاييان را "بندگان جمال مبارك ابهي و بندگان صادق جمال مبارك "خطاب مي كردند.!!!!!!!!(مكاتيب ج2-ص56/ص12//14//33//37)
6-« اسجدوا الله ربكم العلي الاعلي الذي كان في جبروت البقاء باسم البهاءوفي ملكوت السماء بالعلي مذكورا.»
در برابر پروردگار علي اعلي سجده كنيد كه در جبروت بقا آسمانها با نام بهاء است ودر ملكوت اسما بانام علي خوانده مي شود.!!!!!!!(مبين ص167)

هويت جناب بهاءالله با استفاده از كتب فرقه ي بهاييت:
1-صفت ونعت " عِلّيه " از آن دولت ايران و صفت"فخيمه"از آن دولت بريطانيا و صفت و
نعت "بهيه"از آن دولت روسيه بود. با پناهندگي جناب بهاء به سفارت روس قول داد دينش را به پاس داشت خدمات آنها به وي "بهايي" نامد .و دخترش را "بهيه "ناميد.و آواره مينويسد :طاهره اولين كسي بود كه ميرزا حسينعلي خان را "بهاء"لقب داد.(كواكب ج1-ص257//271//272)
2- مورخان بهايي معتقدند: لقب "بهاءالله"از روي قرعه در دشت بدشت انتخاب گرديد.!!!(ظهور الحق ص110-)(كتاب حضرت بهاءالله-ص39)
3-شوقي افندي مي گويد:هدف ما در تلاشهاي روس بهيه و انگليس فخيمه ايجاد دين و مذهب نبود.(كتاب خصايل اهل بهاء ص91)(نظر اجمالي ص115)
4-بهاء مشوق معاشرت بهاييان با تمام اديان با روح و ريحان است الا درباره ي مسلك خود كه هيچ بهايي حق تحري حقيقت را ندارد.
بنده مخلص جناب ميرزا حسينعلي (بهاءالله)و آقاي عبد البهاء كه در عوامفريبي دست اسلافش را بسته گوي سبقت را از ايشان ربود افتخار كشور انگلستان بود ودر ازاي خدمات صادقانه اش!!مورد توجه دولت انگليس قرار گرفت و مفتخر به لقب "سر عبد البهاء" گرديد. (كواكب ج2-ص296)
5-سخن تاريخي بهاءپيامبر ادب و عرفان!!!!
هركس بهاءرا منكر شود سزاوار است از مادرش وضع خود را بپرسد و هركس دشمن او با شد قطعا شيطان در بستر و رختخواب مادر ش رفته است(گنج شايان -ص78//79)(مائده آسماني ج4-ص355)
جناب بهاء!
عزت قلمم را بيش از آن مي دانم كه ادامه دهم و شرمنده ي خواننده ي محترم اين مقال گردم.شما كه با وحي ارتباط داشتيد نپرسيديد "ادب نبوت چيست؟؟"

يك حركت خزنده و فريبنده در فرقه ي بهاييت:
بهاييان در يك حركت خزنده و حالتي حق به جانب قصد انتخاب دوست براي "بهاءالله"دارند وبا تعابير خدعه آميز "اعراض از آيات الهي ظلم است و معرضين به علت انكار آيات دلهايشان مختوم
و گوش هايشان نا شنوا است و هرگز راه هدايت را نخواهند يافت". جملات در ظاهر زيباست وبدون ايراد . اما نيت آنها در زير نهفته است و مي گويند يهوديان كتب بسياري را در رد عيسي بن مريم عليهما السلام و عيسويان آثار زيادي را در رد پيامبر اسلام نگاشتند و مسلمين نيز ديباجه هايي در رد بهاييت به زيور طبع رساندند.
به هوش باشيم :
اولا: ميان پيامبران هيچ اختلافي نيست و هرچه هست متعلق به افراد كم دانش و متعصب آنهاست. وبه فرموده خداوند در سوره مباركه "بقره"لا نفرق بين احد منهم.
ثانيا:شما نخست "نبوت "بهاءالله رابا كتب آسماني ثابت كنيد سپس وارد اين تظلم و دادخواهي شويد.و بقول عامه:اول برادري را به اثبات برسان بعد ادعاي ارث نما.
ثالثا:هيچ پيامبري رسول قبل از خود را رد نكرده و پيامبر بعد از خود را نيز معرفي نمود و در ختم رسل بودن پيامبر عظيم الشأن اسلام و ختم اوصياءبودن حضرت صاحب العصر و الزمان نه تنها شكي نيست كه مجال براي بحث نمي ماند.و ازبا ب ياد آوري به چند كتاب دگر باره مراجعت مي نماييم .
1-در جزءدوم از كتاب پنجم (سفر خامس)تورات آمده:
«نابي أقيم لاهيم مقارب اجئهيم كاموخا ايلا وشيما عون»ترجمه عربي آن:نبيّا أقيم لهم من وسط اخوتهم مثلك به فليؤمنوا.يعني :از ميان خودتان پيامبري براي آنها انتخاب شده مانند خودت پس به او ايمان آوريد.(افحام اليهود سموأل المغربي ج1-ص113-تحقيق د. شرقاوي)
2-در كتاب مقدس "كتاب دانيال" ص1567-فصل 12 بند 31///و كتاب اشعياي نبي -باب 59- كتاب حيقوق نبي -فصل 2 بند 3 /// وهمان كتاب ص1220 فصل 11 بند 101 اشاره مستقيم به ظهور امام زمان سلام الله عليه در آخر الزمان دارند.
3- در كتاب مقدس "انجيل"(متي)باب 25- ص60-بندهاي 31/33/////// در كتاب مقدس "انجيل"(لوقا)
باب 12- ص154-بندهاي 35/37////// در كتاب مقدس "انجيل"(مرقس)باب 13- بندهاي 32/37///////
در كتاب مقدس "انجيل"(يوحنا)باب 5- -بندهاي 26/28 نيز به ظهور آقا صاحب الامر در آخر الزمان اشاره دارند.
4- در كتاب "زند بهمن يسن" ص19 و جاماسب نامه ص25 و بشارت ظهور ص20نيز با چنين مفاهيمي برخورد مي كنيم.
در مكتب ارجمند اهل البيت عليهم السلام نيز 148 روايت پيرامون ذريه امام حسين بودن و 147 روايت در فرزند امام حسن عسكري بودن و 39 روايت در اقتداي حضرت عيسي بن مريم پيامبر محبت به وجود نازنين امام زمان در زمان ظهور موجود مي باشد.
اين كتب موجود است و فنا وري اطلاعات نيز پيشرفته است . حال نوبت شماست كه جناب "بهاءالله"را در كتب پيشين ثابت كنيد.ولن تفعلوا.
نگارنده قصد تبيين تاريخ پنهان را داشته و بنا بر تعاليم زيباي قرآني "لا اكراه في الدين "نيت دعوت نداشته و رجاي واثق دارد كه با مطالعه وكنكاش رهِ گم كرده ي خويش را بيابيد.

خواندن 1749 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

آخرین ویرایش در شنبه, 01 مهر 1396 08:27

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی