فرقه ضاله بهائیت ، ازمنظر انحرافات عیان و پنهان ( بخش سوم )

یکشنبه, 01 بهمن 1396 09:54 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : تحقیق پیرامون ظهور و بروز بهائیت توسط محققین و پژوهشگران بسیاری انجام گرلفته است مطلب ذیل نمونه ای از این تحقیقات بوده که توسط محقق گرامی کیوان گیتی نژاد ( حیدری ) انجام گرفته است بخش  سوم این مطلب در اختیار کابران گرامی قرار داده میشود .

 

بخش چهارم: عقاید بهائیت و تفاوت آن با ادیان آسمانی

عقاید باب: 
سید علی محمد باب از آغاز دعوت خود، عقاید و آرای متناقضی ابراز داشت. آنچه از مهمترین کتاب او نزد پیروانش، یعنی کتاب بیان، فهمیده می شود آن است که وی خود را برتر از همه انبیای الهی می انگاشته و مظهر نفس پروردگار می پنداشته است  و عقیده داشته که با ظهورش، آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن، بپا شده است.   

سیّد علی محمد، غالباً این حدیث مشهور را می‏خواند:«انا مدینه العلم و علی بابها» و مقصودش این بود که همان گونه که رسیّدن به خداوند، جز از طریق رسالت و ولایت ممکن نیست، رسیّدن به این مراتب هم جز از طریق واسطه، مشکل و غیر ممکن است؛ و او، همان واسطه ی کبرا است. 
نویسنده ی کتاب “نقطه الکاف‏” آورده است: وی در سنه ی اول، ادعای بابیت نمودند؛ و در سنه ی دوم که ادعای “ذکریت‏” فرمودند، مقام بابیت‏خود را مفوض به جناب آخوند ملا حسین [بشرویه] نمودند. لهذا ایشان، باب‏ گردیدند و در سنه ی اول، “باب الباب‏” بودند. 

سیّد علی محمد شیرازی، پس از مراجعت از سفر مکه، به همراه یکی از مریدانش به نام محمد علی بارفروشی، وقتی به بوشهر رسید، دستور داد تا در یکی از مساجد این شهر، عبارت«اشهد ان علیا قبل نبیل«باب‏» بقیه الله‏» را در اذان داخل کنند؛ که تصریح دارد بر این که«علی‏» قبل از«نبیل‏» (علی نبیل)، که به حساب جمل با«علی محمد» برابر می‏شود، باب امام زمان (علیه السلام) است.»

علی محمد شیرازی در تفسیر سوره ی یوسف، آورده است: (یا ایها الملا انا باب امامکم المنتظر یقول من اتبعنی فانه منی و من عصانی فان الله قد اعد له فی القیامه نارا من نار حدید کبیرا.) 

و نیز آورده است: (یا عبادالله! اسمعوا نداء الحجه من حول الباب...) بعلاوه، سید علی محمد خود را مبشر ظهور بعدی شمرده و او را «من یظهره الله» خوانده است و در ایمان پیروانش بدو، تأکید فراوان دارد. سید علی محمد در حقانیت این آرا پافشاری نموده و نسبت به افرادی که بابی نباشند، خشونت بسیاری را سفارش کرده است، چنانکه در الواح بیان، درباره وظیفه اولین فرمانروای بابی می گوید: «لن تذر (کذا) فوق الأرض اذا استطاع أحدا غیر البابیین»   «چون (فرمانروای بابی) توانایی یافت، هیچکس ـ جز بابی ها ـ را بر روی زمین باقی نگذارد» و در بیان فارسی فرمان می دهد که همه کتابها را محو و نابود کنند جز کتبی که درباره آیین وی پدید آمده یا می آید  و همچنین تأکید کرده است که پیروانش جز کتاب بیان و آنچه بدان وابسته می شود، نیاموزند. 

افکار سید علی محمد باب، مجموعه ای از برخی آرای شیخیان و باطنیان (تأویل گرایان) و صوفیان و کسانی که به علم حروف و اعداد گرایش داشته اند و پاره ای از دعاوی شخصی بوده است.

 

 

تفاوت عقاید بهائیت با عقاید ادیان آسمانی: 
پیش از بیان تفاوت عقاید بهائیت با ادیان توحیدی لازم است، در مورد اصول مشترک و مورد اتفاق ادیان توحیدی و آسمانی مطالبی بیان گردد، تا ویژگیهای ادیان الهی با ادیان ساختگی مانند بهائیت بهتر روشن شود. 

ادیان توحیدی که همان ادیان آسمانی و حقیقی هستند، دارای سه اصل کلی و مشترک می باشند، اعتقاد به خدای یگانه، اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فرد انسان در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر اعمال که در این جهان انجام داده است و اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خدای متعال برای هدایت بشر بسوی کمال نهائی و سعادت دنیاو آخرت. 

بنابراین توحید و نبوت و معاد، اساس و رکن ادیان آسمانی را تشکیل داده و از ویژگی های آنها به حساب می آید. البته ممکن است بر اثر اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی تحریفات در برخی از ادیان توحیدی بوجود آمده باشد. مانند اعتقاد به تثلیث مسیحی که با توحید در تضاد است هر چند مسیحیان در صدد توجیه آن برآمده اند. 

از آنجایکه فرقه بهائیت هیچ نوع نشان و علامت آسمانی و الهی ندارد بلکه بر اثر خواست های نفسانی و شیطانی عده ای شکل گرفته،  عقاید و باورهای آنها نیز با اصول ادیان الهی در تضاد و تناقض می باشد. توحید که از اصول بنیادی و اساسی اسلام و ادیان توحیدی می باشد، نه تنها در آیین بهائیت مورد اشاره و تاکید قرار نگرفته بلکه رهبر و بنیانگذار این فرقه میرزا حسینعلی ادعای الوهیت نموده و به شرک گرفتار آمده است، او به 

صراحت در کتاب «مبین ص ۲۹۳ می گوید:«ای خدای که برای خود آفریده ای مسلمانان نگذاشتند که این خدا نظری به دوستان خود که بهائیان می باشد بیاندازد.» در کتاب اقدس ص ۷۷ می گوید:«گوش فرا دهید ای جماعت بهائیان 

که خدای شما از زندان بزرگ پیام می دهد که نیست خدائی جز من توانا و متکبر و خودپسند.» و همچنین خطاب به ارامنه می گوید: ای جماعت عیسویان آن خدائی را که شما او را خدای پدر میخوانید آمده است، با مجد اعظم در بین امم، پس متوجه او باشید.» در کتاب مبین ص ۲۸۹ می نویسد: گوش دار که از مصدر بالا بر زمین محنت و ابتلا این وحی نازل شد که نیست خدایی مگر من تنها که در زندان بدست بندگان ظالم خود گرفتارم.» 

آنچه در یک جمع بندی می توان گفت: این است که حسینعلی بهاء در مجموع گفتارش توحید، معاد و نبوت را کاملاً انکار نموده است. بنابراین آئین بهائی هیچ نوع مشابهت با ادیان توحیدی ندارد و ساخته و پرداخته ی دشمنان اسلام و خصوصاً روسیه می باشد که به قصد ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است.

بنابراین بهائیت با اصلی ترین اصول ادیان الهی که توحید می باشد، مخالف است و بندگان خدا را برخلاف دعوت تمام انبیاء الهی به اطاعت و خشوع از خودشان یعنی میرزا علی محمد باب و حسینعلی بهاء دعوت می کند، حسینعلی بهاء می گوید: به تحقیق ظاهر شده است محبوب عالمین و مقصود عارفین و معبود اهل آسمانها و زمین و محل سجده و سجود اولین و آخرین.» 

 

انکار قیامت:

قیامت که یکی از اصول مسلم ادیان توحیدی بوده و بر آن تاکید شده است، از نگاه میرزا علی محمد باب موهوم و دروغ پنداشته شده  و از دیدگاه حسینعلی بهاء واقع شده است و در کتاب لوح اقدس می گوید: به تحقیق قیامت برپا شد و اسرافیل هم در صور دمید و منادی هم ندا داد. و زمین هم به ظهور من متزلزل شد و کوه ها هم به ظهور من مانند پنبه زده شد و آسمانها هم پیچیده شد. و بهشت هم در طرف راست قرار داده شد. و آتش هم به اشتعال درآمد باز هم انکار می کند. 

بعد می گوید: ای جماعت بهائیان گوارا باد شما را این بهشت که بقاء جمال من است و همچنین در جای دیگر می گوید: بگو به مردم که قیامت برپا شد و گذشت قیامت تمام شد قیامت و صاحب قیامت که من باشم آمد و زلزله زمین تمام شد و اگر کسی بگوید که بهشت کو و کجاست آتش دوزخ، پس ای جماعت بهائیان جواب مردم را بگوئید که قیامت عبارت از ظهور میرزا حسینعلی است و بهشت دیدن روی میرزا حسینعلی است، آتش دوزخ همان جان توست. در صورتیکه ایمان به حسینعلی نیاورده باشید.»  از آنچه گذشت به خوبی استفاده می شود که مفهوم قیامت از دیدگاه آنها با مفهوم قیامت از دیدگاه ادیان آسمانی کاملاً متفاوت است، قیامت از نظر آنها در همین دنیا واقع شده و اتفاق افتاده است. و قیامت بعد از مرگ را قبول ندارد. 

 

 بخش پنجم: آئینها و باورهاى بهائیان
آئینها و باورهاى بهائیان:
نوشته هاى سید على محمد باب ، میرزا حسینعلى بهاء الله و عبد البهاء، تا حدى نیز شوقى افندى ربانى، از نظر بهائیان مقدس است ، اما کتب باب عموما در دسترس بهائیان قرار نمى گیرد، دلیل آن این است که بهائیان از حقایق اعتقادات خود آگاه نگردند به همین دلیل بیت العدل مانع چاپ و انشار کتب باب می گردد، و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسینعلى نورى در نزد آنان از اهمیت خاصى برخوردار است . تقویم شمسى بهائى از 

نوروز آغاز گشته به نوزده ماه ، در هر ماه به نوزده روز تقسیم مى شود و چهار روز -در سالهاى کبیسه پنج روز- باقیمانده ایام شکرگزارى و جشن تعیین شده است. بهائیان موظف به نماز روزانه و روزه به مدت نوزده روز در آخرین ماه سال و زیارت یکى از اماکن مقدسه ایشان ، شامل منزل سید على محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلى نورى در بغداد هستند.

بهائیان همچنین به حضور در ضیافات موظف اند که هر نوزده روز یک بار تشکیل مى گردد. آیین بهایى از ابتداى پیدایش در میان مسلمانان به عنوان یک انحراف اعتقادى، فرقه ضاله، شناخته شد. ادعاى بابیت و سپس قائمیت و مهدویت توسط سید على محمد باب با توجه به احادیث قطعى پذیرفته نبود. ویژگیهاى مهدى موعود(عج) در احادیث اسلامى به گونه اى تبیین شده که راه هر گونه ادعاى بیجا را بسته است. در احادیث ادعاى 

بابیت امام غایب به شدت محکوم شده است. ادعاى دین جدید توسط باب و بهاء الله با اعتقاد به خاتمیت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله که توسط همه مسلمانان پذیرفته شده است، سازگار نبود. از این رو على رغم تبلیغات گسترده، بهائیان در میان مسلمانان و شیعیان جایگاهى نیافتند.

تاریخ پر حادثه رهبران بهائى، نادرست درآمدن پیشگویى هاى آنان و منازعات دور از ادب از یکسو و حمایتهاى دولتهاى استعمارى در مواضع مختلف از سران بهایى و بویژه همراهى آنان با دولت اسرائیل از سوى دیگر، زمینه فعالیت در کشورهاى اسلامى ، خصوصا ایران ، را از بهائیان گرفت. 

مؤلفان بسیارى در نقد این آیین کتاب نوشتند. علماى حوزه هاى علمیه شیعه و دانشگاه الازهر و مفتیان بلاد اسلامى جدا بودن این فرقه از امت اسلامى را اعلام داشتند و آنان را مخالفان ضروریات اسلام معرفى کردند. بازگشت برخى مقامات و مبلغان بهائى از این آیین و افشاى مسائل درونى این فرقه ، نیز عامل مهم فاصله گرفتن مسمانان از این آیین بوده است .

 

بخش ششم: اعلام خطر امام علیه نفوذ بهائیان

اعلام خطر امام علیه نفوذ بهائیان: 
امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۱ فرقه ضاله بهائیت را یک حزب سیاسی خواندند و اینک که به مدد پیروزی انقلاب اسلامی اسناد بسیاری از روابط این فرقه با صهیونیست ها افشا شده، صحت این نظریه بیش از پیش اثبات گردیده است. 

 

 

رژیم پهلوی برای مسافرت سران محافل متعدد بهائیان ایران از نقاط مختلف ایران به لندن و شرکت در انتخابات جهانی «بیت العدل» تسهیلات ویژه ای قائل شد و به هر بهائی که عازم این سفر می گردید، مبلغ پانصد دلار ارز با

تخفیف ویژه و نیز تخفیف قابل توجهی در بهای بلیط رفت و برگشت هواپیما درنظرگرفته و پرداخت می کرد. 

 

خبر این غارت و چپاول بیت المال مسلمین اعضای فرقه ضاله بهائیت به اطلاع حضرت امام خمینی (ره) رسید، ایشان در تاریخ دهم فروردین ۱۳۴۱ در یک سخنرانی به این امر اعتراض کردند  و زمانی که اعزام نمایندگان محافل بهائیان ایران وارد مراحل اجرایی شد، طی پیام ویژه ای در پاسخ به علمای اعلام و حجج اسلام یزد فرمودند: «از چیزهایی که 

سوءنیت دولت حاضر را اثبات می کند، تسهیلاتی است که برای مسافرت دوهزارنفر یا بیشتر از فرقه ضاله قائل شده است و به هریک ۵۰۰ دلار ارز داده اند و قریب ۱۲۰۰ تومان تخفیف دربلیط هواپیما داده اند، به مقصد آنکه این عده در محفلی که در لندن از آنها تشکیل می شود و صد در صد ضد اسلامی است، شرکت کنند. »

آنگاه حضرت امام به رخنه عوامل اسرائیل بویژه بهائیان در بسیاری از پست های کلیدی و حساس کشور اشاره کرده و چنین هشدار می دهند: «آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست های حسابی به دست این فرقه است که حقیقتاً عمال اسرائیل هستند. خطر اسرائیل برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است. پیمان با اسراییل درمقابل دول اسلامی یا بسته شده یا می شود. لازم است علمای اعلام و خطبای محترم سایر طبقات را آگاه فرمایند که درموقعش 

بتوانیم جلوگیری کنیم. امروز روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد با سکوت و کناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد...»

 

 ایشان طی همین پیام عزم خویش را برای مبارزه مستمر با رژیم پهلوی اعلام می دارند و با تأکید بر این که علمای اسلام باید دین خود را به اسلام و پیامبر ادا نمایند، می فرمایند: «اسلام به ما حق دارد. پیغمبراسلام حق دارد. باید در این زمان که زحمات جانفرسای آن سرور در معرض زوال است، علمای اسلام و وابستگان به دیانت مقدسه دین خود را ادا نمایند. من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم. ..»

در مطالب دستنویس بهاءالله نیز آمده است: «جمیع احزاب عالم را فراگرفته و خواهد گرفت». در سال ۱۳۴۱ حضرت امام خمینی(ره) خطر نفوذ و گسترش این فرقه منحرف در ارکان رژیم پهلوی را یادآور شده و فرمودند: «. . . اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطراست استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به (صورت)حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه می کنند. . . تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و دولت ها ناظر آن هستند. ..» 

شوقی افندی برای اجرای این برنامه خود، درسال ۱۳۲۸ شمسی برابر با سال ۱۹۵۱ میلادی، یعنی هشت سال قبل از مرگش تشکیلاتی به نام «بیت العدل» را به وجود آورد و به عنوان پیشوا و رهبر بهائیان جهان اهدافی به شرح ذیل برای آن معین ساخت: 
«۱- با رهبران دولت اسراییل وارد مذاکره شود و رسماً با این رژیم ایجاد رابطه نماید. 

۲- به او در انجام وظایف رهبری و اداره جامعه بهائیت کمک کند. 
۳- با اولیای امور و رهبران کشورها در باب مسائل شخصی بهائیان وارد مذاکره شود. » 
شوقی افندی شخصاً اعضای نخستین «بیت العدل» را انتخاب کرد، اما دستور داده بود که اعضای آن بعدها از طریق انتخابات معین گردند. افزون بر این گروه شوقی افندی در تاریخ سوم آذرماه ۱۳۳۵ شمسی تعداد ۲۷ نفر دیگر 

را برای انجام وظایف مختلف و تبلیغ و توسعه حوزه نفوذ بهائیان و بنا به نوشته خودشان «حفاظت و تبلیغ حضرت بها ءالله تحت نظر ولی امرالله» انتخاب کرد و به آنان لقب «ایادی امرالله» بخشید.

 

نتیجه:

بهایى‏گرى به عنوان یک جنبش اجتماعى در قرن سیزده هجرى (نوزده میلادى) در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و به عنوان حرکتى علیه سنت‏هاى دینى و اجتماعى حاکم بر جامعه به حیات خویش ادامه داد. این جنبش در کنار حکومت‏هاى استعمارى و در مقابل فرهنگ اصیل ملى اسلامى قرار گرفت و به عنوان ابزار استعمارگران به کار رفت.

در حقیقت، هدف کلى این بود که فرق دست ساز در نهایت جایگزین ادیان الهى شده ویا حداقل چهره ادیان الهى را مشوش سازند. جهت‏گیرى کلى بهائیت نیز، جداسازى ملت ایران از مراجع تقلید و مشغول کردن آنان به مکتب ساخته بشر بود.

 بهائیت، فرقه‏ایى است منشعب از آیین بابى، که خود برخاسته از مکتب شیخى است. از آنجایی که فرقه بهائیت هیچ نوع نشان و علامت آسمانی و الهی ندارد بلکه بر اثر خواست های نفسانی و شیطانی عده ای شکل گرفته، عقاید و باورهای آنها نیز با اصول ادیان الهی در تضاد و تناقض می باشد. توحید که از اصول بنیادی و اساسی اسلام و ادیان توحیدی می باشد، نه تنها در آیین بهائیت مورد اشاره و تاکید قرار نگرفته بلکه رهبر و 

بنیانگذار این فرقه میرزا حسینعلی ادعای الوهیت نموده و به شرک گرفتار آمده است حسینعلی بهاء در مجموع گفتارش توحید، معاد و نبوت را کاملاً انکار نموده است. بنابراین آئین بهائی هیچ نوع مشابهت با ادیان توحیدی نداردو ساخته و پرداخته ی دشمنان اسلام و خصوصاً روسیه می باشد که به قصد ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است.

 سید علی محمد باب نیز از آغاز دعوت خود، عقاید و آرای متناقضی ابراز داشت. آنچه از مهمترین کتاب او نزد پیروانش، یعنی کتاب بیان، فهمیده می شود آن است که وی خود را برتر از همه انبیای الهی می انگاشته و مظهر نفس پروردگار می پنداشته است و عقیده داشته که با ظهورش، آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن، بپا شده است . سید علی محمد فرمان می دهد که همه کتابها را محو و نابود کنند جز کتبی که درباره آیین 

وی پدید آمده یا می آید و همچنین تأکید کرده است که پیروانش جز کتاب بیان و آنچه بدان وابسته می شود، نیاموزند. افکار سید علی محمد باب، مجموعه ای از برخی آرای شیخیان و باطنیان (تأویل گرایان) و صوفیان و کسانی که به علم حروف و اعداد گرایش داشته اند و پاره ای از دعاوی شخصی بوده است.

اشتراکات فکرى فراوانى میان بهائیان و صهیونیست‏ها به چشم مى‏خورد، که از جمله آنها، ستاره پنج‏پر است، که ازعلائم اصلى بهائیان و از نمادهاى اسرائیل و شیطان پرستان مى‏باشد. 

توجه فرقه ضاله بهائیت به اسراییل و صهیونیسم تاحدی است که شوقی ربانی سومین پیشوای این فرقه یکی از مهم ترین وظایف شورای بین المللی بهائیان را رابطه با دولت اسراییل قلمداد می کند.
در این تحقیق سعی بر این بود تا با نگاهی اجمالی به فرقه بهائیت و مراحل شکل گیری آن و علل و زمینه های بروز و ظهور آن و رابطه اش با صهیونیسم و همچنین بیان عقاید و باورهای بهائیان به معرفی و شناخت هر چه بیشتر این فرقه ضاله بپردازد امید است که این هدف محقق شده باشد. 

 

منابع و مأخذ:
۱)    مجموعه رهنمودهای امام خمینی، صحیفه نور،جلد اول، چاپ اول، ۱۳۶۱.
۲)    رمزی طبسی، محمد حسن؛ فتنه باب و بهاء، چاپخانه گلبرگ، چاپ اول، ۱۳۸۷.
۳)    مهتدی، فضل اله؛ خاطرات صبحی درباره بهائیگری، چاپخانه علمیه تبریز، چاپ چهارم، ۱۳۵۱. 
۴)    مردانی، محمد؛ خلاصه همراه در احوالات باب و بهاء، چاپخانه سپهر، چاپ دوم، ۱۳۸۴.
۵)    فردوست، حسین؛ خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج ۱، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‏هاى سیاسى، ۱۳۸۵.
۶)    جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قبیله حیله، رمضان ۱۴۲۹
۷)    اقتصاد مراغه ای، صالح؛ به اهتمتم علی امیر مستوفیان، ایقاظ (بیدار کننده بهائیان)، تهران، نشر راه نیکان، ۱۳۸۸.
۸)    زاهد زاهدانى، سعید؛ بهائیت در ایران، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۹)    افراسیابى، بهرام؛ تاریخ جامع بهائیت، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۶۸.
۱۰)    رائین، اسماعیل؛ انشعاب در بهائیت، مؤسسه تحقیقی رائین. 
۱۱)    شهبازى، عبدالله؛ فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره ۲۷، پاییز ۱۳۸۲.
۱۲)    نجفی، سیدمحمدباقر؛ بهائیان.
۱۳)    افندی، عباس؛ (عبدالبهأ)، قرن بدیع، جلددوم، چاپ مصر
۱۴)    روحیه خانم ام البهأ، ترجمه ابوالقاسم فیض، گوهر یکتا در ترجمه احوال مولای بی همتای ما، به نقل از بهائیت در ایران
۱۵)    نوری، یحیی؛ خاتمیت پیامبر اسلام و ابطال تحلیلی بابیگری، بهائیگری، قادیانیگری، جامعه عمومی دنیا، از انتشارات لجنه جوانان بهایی طهران، ۱۳۳۸ شمسی.
۱۶)    اعلمی حائری، محمد حسین؛ دائره‏المعارف الشیعیه العامه، ج ۶.
۱۷)    مصباح، محمد تقی، آموزش اصول عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات، یازدهم، ۱۳۷۳، قم. 
۱۸)    خندق آبادی،‌ جامعه جعفریه،کتابفروشی و چاپخانه پامنار، ۱۳۳۵ هـ.

 

نویسنده:کیوان گیتی نژاد(حیدری) 

 

 

 

خواندن 1354 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی