«ساواك» در حقيقت محصول اوضاع و احوال و شرايط خاص كشور بود. در سالهاي اوليه كودتاي 28 مرداد، فرمانداري نظامي تهران وظيفه سازمان امنيت را برعهده داشت. اما عدم امكان وجود دائمي فرمانداري نظامي در يك يا چند شهر، مسؤولان وكارگزاران امور را به چاره جويي واداشت كه نتيجه اين رايزني ها منجر به ايجاد ساواك شد و همان كادر و نيروهاي فرمانداري نظامي كه تجربه سركوب مردم و مبارزان را داشتند، هسته اوليه اين سازمان را به وجود آوردند.
پس از كودتاي 28 مرداد برخي از سران حزب توده از ايران گريختند و تعداد اندكي اعدام شدند و بسياري از آنان اظهار ندامت كردند و حتي در خدمت ساواك قرارگرفتند. اما از آنجا كه روحانيت مبارز نقشي انكارناپذير درهدايت مبارزه مردم ايران عليه استعمار انگليس و در رهبري نهضت ملي كردن نفت داشتند و روحاني جليل القدري همچون آيت الله سيدابوالقاسم كاشاني به عنوان رهبر بي چون و چراي اين نهضت مطرح بودند و در ايام پس از كودتا نيز روحانيوني همچون آيت الله سيدرضا زنجاني و آيت ا لله طالقاني و ديگرعناصر مذهبي همچون مهندس بازرگان و دكتر يدالله سحابي اعضاي نهضت ملي مقاومت را تشكيل مي دادند، كارگزاران استعماري و طراحان ساواك از همان ابتداي كار كوشيدند افسران غيرمسلمان را به اين سازمان انتقال دهند و از وجود آنان در راه تحقق اهداف خود بهره بگيرند. از آنجا كه در ارتش ايران افسران يهودي وجود نداشتند، مسؤولان امور كوشيدند تا به جاي آنان از افسران بهايي - كه قرابت فكري و رفتاري مشابه با يهوديان صهيونيست داشتند و همچون صهيونيست هاي يهودي كينه اي كور و آشتي ناپذير با مسلمانان ابراز مي كردند - در اين سازمان و در برخورد با مبارزان مسلمان سود جويند. به همين دليل بود كه برخي از مديران ارشد و مياني ساواك را بهائيان تشكيل مي دادند. يكي از معروف ترين چهره هاي بهايي ساواك پرويز ثابتي بود. وي در آخرين سال هاي حيات رژيم پهلوي، رياست اداره كل سوم كه حوزه هاي مربوط به امنيت داخلي، امور زندان ها و سرپرستي شكنجه گران و بازجويان را در برمي گرفت، را برعهده داشت.
ثابتي در منطقه «سنگسر» (مهدي شهر كنوني) استان سمنان و در يك خانواده بهايي به دنيا آمده بود. تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش گذراند، پس از آن به تهران آمد و دوره متوسطه را در دبيرستان «فيروز بهرام» طي كرد. وي بعد از اخذ ديپلم متوسطه به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و سالها به عنوان آموزگار در دبستان صابر واقع در منطقه سرآسياب دولاب به تدريس مشغول بود. ثابتي در كنار كار تدريس دردبستانها به دانشكده حقوق رفت ودرسال 1337 موفق به دريافت ليسانس از اين دانشكده شد.
پرويز ثابتي به بهايي بودن خود به صورتي صريح اشاره مي كند و در پرسشنامه سازمان امنيت مي نويسد: «از بدو تولد در يك خانواده بهايي به دنيا آمده و پدرومادرم بهايي بوده اند. » و اين درحالي بود كه در آن دوره استخدام بهائيان ممنوع بوده است.
پرويز ثابتي را مردم به عنوان «مقام امنيتي» مي شناختند. زيرا او با همين عنوان، كليه بريدگان سياسي را براي مصاحبه به تلويزيون مي آورد. از جمله كساني كه با او به تلويزيون آمدندو اظهار ندامت كردند بايد به رضا براهني، پرويز نيكخواه، كوروش لاشائي، غلامحسين ساعدي و جعفر كوش آبادي اشاره كرد.
پرويز ثابتي پيش از انقلاب اسلامي، در دهه هفتاد گروه هاي مسلح زيرزميني را كشف و نابود كرد(2) و به دليل همين تجربه ، پس از انقلاب به مصر رفت و ضربات جبران ناپذيري به گروه هاي فعال اسلامي مصر (كه تا حد اعدام انقلابي رئيس جمهور خائن مصر، انور سادات، پيش رفته بودند) وارد ساخت.
اكنون نيز با اوج گيري مبارزات مردمي عليه نظاميان اشغالگر آمريكايي در عراق، آمريكايي ها به طور محرمانه وي را براي نابودي حركت هاي اسلامي به عراق آورده اند و به منظور سازماندهي مجدد «استخبارات عراق» به طور محرمانه از پرويز ثابتي بهره مي گيرند و قطعاً او در اين حضور خود، منافع بهائيت و ضربه زدن به كيان تشيع و نظام اسلامي را نيز در صدر برنامه هاي خويش دارد. (3)
عموي پرويز ثابتي، روح الهر ثابتي، همكار ساواك و كارمند عالي رتبه پپسي كولاي اهواز بود. (4) در اسناد ساواك در گزارش مورخه 1356.10.11 در مورد روح الهل ثابتي و فعاليت هاي او آمده است:
«موضوع: اقدامات روح الهخ ثابتي
شخصي به نام روح الله ثابتي از اتباع ايراني كه داراي مسلك بهايي است و در ابوظبي يك شركت تجاري را اداره مي كند و همسر او با زن شيخ زايد بسيار نزديك و خود او نيز با اكثر شيوخ در ارتباط است اخيراً چهار نفر دختر نه تا ده ساله براي شيخ حمدان، معاون نخست وزير امارات كه به شهوتراني معروف است با خود از ايران برده است كه اين موضوع به طريقي از وي (روح الهه ثابتي) استفسار گرديده است كه نامبرده اظهار داشته كه اين مسأله درست است و اين دخترها يتيم هستند و شيخ حمدان قبلاً از او خواسته بود كه چنانچه چنين دختراني را براي او از ايران بياورد با هزينه خود از هر نظر زندگي آنها را تأمين مي نمايد كه او نيز در مسافرت اخير خود به ايران آنها را همراه آورده و هم اكنون اين دخترها در نزد شيخ حمدان مي باشند. . . »(5)
يكي ديگر از شكنجه گران بهايي ساواك سرهنگ زيبايي نام داشت و شايع بود كه چندنفر را زيرضربات مشت و لگد خود كشته است. مردم به قدري از سرهنگ زيبايي نفرت داشتند كه درآستانه پيروزي انقلاب و دراواسط سال 1357 به خانه وي حمله بردندو محل سكونت او را به آتش كشيدند.
از ديگر مديران ارشد بهايي ساواك، سرهنگ شيروانلو بود. او از زمان فرمانداري نظامي، فعاليتهاي جاسوسي و مبارزه با مردم را دنبال كرد و با اينكه بازنشسته شده بود، همچنان در ساواك به كار اشتغال داشت. سرهنگ شيروانلو آن قدر مورد توجه بودكه هرلحظه به شاه دسترسي داشت و برهمين اساس توانست پسرش فيروز شيروانلو را در ساواك استخدام كند و وي را به قائم مقامي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و به رياست واحدهنري دفتر فرح پهلوي برساند.
فریدون توانگری معروف به آرش در سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شد. وی فردی بهایی بوده و سند ازدواج او به تاریخ ۱۴/۵ سنه ۲۵۳۷(۱۳۵۷) در دفتر لجنه ازدواج شهر تهران به نمره ۶۸۶۹/۱۲۶ در دفتر ثبت ازدواج بهائیان تهران ثبت گردیده است.
آرش در سال ۱۳۵۱ با مدرک دیپلم به استخدام ساواک درآمد و به عنوان یک نیروی عادی مشغول به خدمت گردید. در اوایل سال ۱۳۵۲ با ارتقاء شغل مسئول اقدام دایره عملیات شد و به بازجویی و شکنجه مردان و زنان مبارز میپرداخت و در مورخ ۲۲/۲ / ۵۴ رهبر دایره عملیات گردید.
همزمان با رهبری دایره عملیات، همچنان در امر بازجویی و شکنجه دخالت داشته و رفتاری در حد اعلای قساوت با زندانیان داشت تا آنجا که در کمیته مشترک از او به عنوان خشنترین بازجو یاد میشد.
وی به خاطر جدیت در سرسپردگی، مدالهای متعددی از مقامات مافوق خود دریافت نمود و تا واپسین روزهای حکومت طاغوت مجدانه در کمیته مشترک مشغول خدمت به اربابان خود بود و با محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی واعتراف به اعمال ننگین و جنایتکارانه خود در تاریخ یکشنبه سوم تیر ماه ۱۳۵۸ اعدام شد.
تشویقات و نشانهای تقدیر:
چند مورد به جهت جدیت در انجام وظایف محوله تقدیر و نشان دریافت کرده است.(نشان درجه سوم پاس)
فرجالله سیفی کمانگر معروف به کمالی فرزند محمود در سال ۱۲۹۷ در سنندج به دنیا آمد. او پس از بازنشسته شدن در ارتش، در تاریخ ۱/۶ / ۱۳۵۰ در ساواک مشغول به کار میگردد. در سال ۱۳۵۲ به کمیته مشترک ضد خرابکاری منتقل و با سمت بازجویی از گروههای مذهبی به کار مشغول گردید. از سمتهای وی میتوان به رهبر اداره امنیت داخلی، مسئول بررسی دایره مسئول بررسی ساواک تهران اشاره کرد. وی که تا انحلال ساواک در کمیته مشترک به شکنجه زندانیان سیاسی مشغول بود، پس از پیروزی انقلاب برای مدتی مخفی شد و پس از گذشت مدتی در تاریخ ۲۰/۹ / ۵۸ در حالی که برای گرفتن گواهی عدم تعقیب به زندان اوین مراجعه کرده بود، توسط نیروهای انقلابی شناسایی و دستگیر شد. او ابتدا در چندین جلسه خود را بیگناه جلوه میداد و وانمود میکرد که یک کارمند عادی است و حتی وقتی کسانی را که توسط او شکنجه شده بودند با او روبرو کردند میگفت آنها را نمیشناسم. اما پس از مدتی لب به اعتراف گشود وپرده از اعمال جنایت کارانه خود برداشت.
ا ز ديگر افسران ساواك كه به بهايي بودن شهرت داشت بايد از احسني نام برد. او تا سال 1357 مأمور رابط ساواك با وزارت اطلاعات و مسؤول كنترل و سانسور مطبوعات بود.
پی نوشتها :
1- بهائيت در ايران، ص .242
2-پيرامون نقش پرويز ثابتي در جلوگيري از نزديكي شاه به علما و ايجاد اختلاف بين آن دو و به زندان افكندن علما، نگاه شود به خاطرات عزالممالك اردلان، ص .414
3-حاميان شيطان، پيشينه عملكرد بهائيت و تكاپوي آن در جهان معاصر بر ضد اسلام و ايران، 1384، بي نا، ص .12
4-آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، كد .336
5-جواد منصوري، تاريخ قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواك، جلد اول، سند شماره .2.75