تشکیلات بهائیت در تلاش است تا پیشوایان خود را به عنوان حجتهای الهی معرفی نموده و تمامی دلایل موجود، مبنی بر رابطهی پیشوایان خود را با قدرتهای استعماری انکار کند. اما این ادعا در حالیست که اساساً ردپای قدرتهای استعماری در پیدایش جریان بهائیت، غیرقابل انکار میباشد. لذا قسمتی از این ردپا را میتوان در وابستگی قدیمی و گستردهی اقوام مؤسس بهائیت، به استعمار دانست.
همچنان که میرزا عباس نوری (پدر پیامبرخواندهی بهائیت)، منشی شاهزاده اماموردی (پسر دوازدهم فتحعلیشاه و رئیس گارد سلطنتی دربار) بود. امام وردی که در پناه دولت روس بود، دشمنی خاصی با قائم مقام فراهانی، پدر امیرکبیر داشت.[1] میرزا محمدحسن نوری (برادر بزرگ پیامبرخواندهی بهائیت) نیز، منشی سفارت روس بود و با اقتدار یافتن روس، منزلت شایانی پیدا کرد.[2] میرزا مجید (شوهر خواهر پیامبرخواندهی بهائیت) هم در خدمت سفیر روس، منشیگری میکرد و خانهی او، از املاک نمایندگی روس بود.[3] میرزا ابوالقاسم و میرزا عبدالله خان آهی (فرزندان خواهر پیامبرخواندهی بهائیت)، نیز از منشیان سفارت روس بودند.[4] میرزا یوسف (شوهر عمهی پیامبرخواندهی بهائیت) نیز، یکی از اتباع روس بود و با قنسول روسیه ارتباط داشت.[5]
آری؛ این گستردگی ارتباط پیامبرخواندهی بهائیت با استعمار ظالم و متجاوز روس موجب شد تا او، عنوان جاسوس این استعمار را در ایران به عهده گیرد و با دینسازی، به اختلاف ایرانیان بیافزاید تا موجبات تسلط هرچه بیشتر این استعمار را بر ایران فراهم کند. لذاست که هنگام به راه انداختن آشوب و بلوا که به زندانی شدن او میانجامد، به اولین جایی که پناه میبرد سفارت روس است.[6] از اینرو کمکهای بیدریغ پادشاهی روس به پیامبرخواندهی بهائیت، این جاسوس را بر آن داشت تا پس از رهایی از مخمصه، مستقیماً پادشاه روس را مورد خطاب قرار داده و از او تشکر نماید: «قَد نَصَرَنِی أحَد سُفَرائِکَ إذَا کُنتَ فِی السِّجن تَحتَ السّلاسِلَ و الأغلَال... [7]؛ (ای پادشاه روس!) یکی از سفرای تو، هنگامی که من در زندان و در زیر زنجیرها بودم، مرا یاری کرد...».
بر اساس منطق و عقل به نظر نمیرسد هیچکدام از این ارتباطات تصادفی و بی تاثیر در ادعای دروغین جناب بهاء باشد . حال بد نیست بهائیان با عقلی سلیم و بیطرف بیاندیشند که به چه دلیلی پادشاهیِ استعماری و زیادهخواهی چون روستزار؛ میبایست بی هیچ مزد و منّت و منفعتی، کمک حال شورشیان دینساز بابی و بهائی در ایران شود؟!
پینوشت:
[1]. ر.ک: فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، ش 49، مقالهی رضا قریبی و هوشنگ عالینسب، ص 168.
[2]. جمعی از نویسندگان، فرقههای انحرافی، قم: مرکز تخصصی مهدویت، 1395 ش، ص 182.
[3]. همان.
[4]. ر.ک: فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، ش 49، مقالهی رضا قریبی و هوشنگ عالینسب، ص 162.
[5]. جمعی از نویسندگان، فرقههای انحرافی، قم: مرکز تخصصی مهدویت، 1395 ش، ص 182.
[6]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، تاریخ نبیل زرندی، بیجا: مؤسسهی چاپ و انتشارات مرآت، 134 بدیع، صص 562-561.
[7]. شوقی افندی، قرن بدیع، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 122 بدیع، ص 224.