فرقه ها، تهدیدی برای سلامت معنوی جامعه

سه شنبه, 05 تیر 1397 09:37 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

نکته : کوتاه اما خواندنی

بهائیت در ایران : انسان سالم و متعادل، انسانی نیست که فقط به لحاظ جسمی از سلامتی برخوردار باشد. تنها عملکرد متناسب و صحیح ارگانهای بدن، معیار سلامتی نیست . سلامت جسمی در کنار سلامت عاطفی، روانی، اجتماعی و معنوی فرد، به تعادل و ارامش فرد می انجامد.

بُعد معنوی انسان یعنی امید، ایمان، معنای زندگی و آرامش پایدار، یکی از اساسی ترین ساحت های وجودی اوست که تاثیری عمیق بر کیفیت زندگی انسان دارد. نیاز انسان به برخورداری از سلامت معنوی، گاه او را به مقامات و مراتب عالی انسانی ،اخلاقی و معنوی می رساند و اگر راه و راهنما را بخوبی نشناسد، اسیر جنس بدلی معنویت می شود و متحمل لطمات و صدمات معنوی،روحی و جسمی زیادی می شود. معنویت گرایی که از نیازهای اساسی و محسوس انسان معاصر است، در معرض آسیب های جدی است. فرقه گرایی یکی از مهم ترین آسیب هایی است که سلامت معنوی جامعه را تهدید می کند. انسان که فطرتی معنویت طلب دارد، در دنیای معاصر سرگشته و حیران به دنبال گمشده خود می گردد. در واقع فرقه گرایی، پاسخی غلط به این  نیاز درست و بجاست. فقدان معنویت آرامش و سلامتی جامعه را بر هم می زند. افراد با ورود به فرقه ها هرگز به حیات پاک و معنوی دست نمی یابد. سرگشتگی و سرخوردگی ناشی از این انتخابِ راهِ ناصواب،گاه موجب می شود فرد انگیزه معنوی خود را از دست بدهد و شاید تا آخر عمر با زیست معنوی و اخلاقی وداع گوید. در واقع فرقه گرایی تهدیدی است که در کمین ایمان، باور و عقل انسان ها نشسته است و مترصد فرصت نفوذ است. فرصتی که با استیصال فرد به دست می آید. اینجاست که فرقه، که ساختاری روانی است، به فراخور حال مخاطبش قالبی به خود می گیرد. برای انسان مهجور ازاصل خود و تشنه معنویت، رنگ معنوی و عرفانی می گیرد، به انسان ناامید و خسته از  مشکلات روزمره  تکنیک های موفقیت را نوید می دهد، به دوستداران ورزش و سرگرمی فرقه هایی با تم ورزشی عرضه میکند، برای بیماری روحی و جسمی، درمان گری و مدیتیشن ارائه می دهدو

به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که  بیماری لاعلاجی دارد و تمامی راه های معمول پزشکی را طی کرده و به بن بست رسیده است. این فرد با فرقه های که ادعای درمانگری دارند مواجه می شود و از سر استیصال می خواهد این راه را هم امتحان کند. اینجاست که فرقه خود را ناجی او معرفی می کند. افراد جذب فرقه ها می شوند و بعد از مدتی نه تنها دردی از آنان دوا نمی شود که به دردهای مهلک تری هم دچار میشوند.

یکی از فرقه های خطرناک در حوزه درمان گری فرقه عرفان حلقه است. این فرقه از بدو شکل گیری با ادعای عرفان برای خود طرفدارانی دست و پا کرد. این فرقه به دلیل ادعای درمان آمیخته با عرفان و ساختار هرمی شکل توانست تا حدی در جامعه شیوع پیدا کند و سلامت و امنیت اجتماعی را تهدید کند. افرادی که با سودای پیمودن ره یک شبه در وادی عرفان جذب فرقه شدند نهایتا به بی خدایی رسیدند و ضروریات دین را زیر سوال بردند. دسته ای هم که برای درمان در این فرقه را کوبیدند دچار اختلالات روحی و جسمی فراوانی شدند؛ به طوری که سرانجامِ بعضی از آنها به خودکشی ختم شد و برخی در بیمارستان ها بستری شدند. افرادی که به قول فرقه برای درمان اتصال گرفته بودند، بعد از مدتی بخاطر برون ریزی های مورد ادعای فرقه حالت طبیعی زندگی خود را از دست دادند. از شغل خود بازماندند و بیماری شان به دلیل قطع دارو تشدید شد.

افرادی که به حکم صادره برای محمدعلی طاهری سرکرده فرقه اعتراض می کنند، کافی است با نگاهی منصفانه به خسارات و صدمات جبران ناپذیر تفکرات طاهری و شاگردانش نظری بیاندازند و سرانجام مهسا و امثال او را در نظر بیاورند که جوانی و سلامتی شان قربانی سوءاستفاده ها و منفعت طلبی طاهری و اطرافیانش شد.

تصور اینکه اهداف فرقه ها در سوء استفاده از ذهنیت پاک و معصوم پیروان بعنوان راهبردی ترین اهداف فرقه ها نباشد امری غیر ممکن است . شاید در رفتار ، فرقه ها با هم تفاوت داشته باشند لکن در نتیجه و هدف با شکلهای گوناگون با هم همخوانی دارند . از فرق متصوفه که در شرایط فضای فعلی کشور بعنوان یک چالش امنیتی مطرح است تا فرقه بهائیت که علیرغم شعارها ، تمام نگاهی هم به سیاست دشمنی با انقلاب دارد تا فرقه منافقین که از همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی راهبرد منافع خود را ورود به راهبرد مسلحانه در مقابل جمهوری اسلامی دید و در کنار دشمنان ایران و انقلاب قرار گرفت تا فرقه های کوچک و بزرک بلحاظ گستره نفوذ هر کدام فقط در جهت منافع خود و دشمنان انقلاب بر علیه ملت ایران گام بر میدارند

یکی از راه های  صیانت و پاسداری از حریم معنوی و مادی افراد، برخورد قاطع و به هنگام با مخلان سلامت و زیست معنوی جامعه   است .

خواندن 1203 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی