ادب در رفتار جناب بهاء!

سه شنبه, 02 مرداد 1397 05:09 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

نکته :

بهائیت در ایران : همانطور که میدانید پیامبرخوانده‌ی بهائیت "ادب" را لباس منتخب خود دانسته و عدم انسان بی‌ادب را بر وجودش راجح دانسته است. اما آیا گاو و گوساله خطاب کردن برادر خود، حرام زاده و لایق آتش دانستن تمامی مخالفین، توهین به شیعیان، ترک‌زبانان، مردم سوریه و...، نشان از ادب این مدعی پیامبری دارد؟! آیا این دورویی، نشان از رسوایی حسینعلی بهاء ندارد؟!

پیامبرخوانده‌ی بهائیت "ادب" را لباس منتخب خود دانسته که به واسطه‌ی آن پیروانش را می‌پوشاند: «اَلْاَدَبُ قَمِیصی بِهِ زَینَّا هَیاکِلَ عِبَادِنَا الْمُقَرَّبِینَ(1)؛ ادب پیراهن من است که بر بندگان مقرب خود می‌پوشانم». وی در جایی دیگر، ادب را تا جایی مهم دانسته که عدم انسان بی‌ادب را بر وجودش راجح می‌داند: «ادب از سجیه‌‌ (خصلت) انسان است و به او از دونش (غیرش) ممتاز و هر نفسی كه به او فائز نشده البته عدمش بر وجودش رجحان داشته و دارد».(2)
اما در پاسخ به این ادعای پیشوای بهائیت،
 از بهائیان می‌پرسیم:
آیا گاو و گوساله خطاب کردن برادر خود (: صبح ازل)، نشان از ادب این مدعی پیامبری دارد؟!(3)یا این‌که وی تمامی مخالفین خود را حرام‌زاده و لایق آتش دانسته است؟!(4) یا هم این‌که او شیعیان را با تعابیری همچون «شیعه شنیعه» و «پست‌ترین حزب و امّت» یاد کرده است؟!(5)شاید هم وحشی و قاتل خطاب کردن ترک‌زبان‌ها و نحس خواندن مردم سوریه نشان بر ادب این مدعی پیامبری دارد!(6)
آری؛ در پایان بد نیست کلام خود را با نقل قولی از عبدالبهاء به پایان رسانیم: «دين اللّه فی الحقيقه عبارت از اَعمال است، عبارت از اَلفاظ (: گفتار) نيست. زيرا دين اللّه عبارت از علاج است؛ دانستن دواء ثمری ندارد بلکه استعمال دواء ثمر دارد. اگرطبيبی جميع اَدويه (داروها) را بداند امّا استعمال (مصرف) نکند چه فائده دارد ...».(7)

در پایان به عمق پیام مصرع ابتدای مطلب بدقت توجه کنید . اینکه ادب در(طلا یا جواهر) است و به هر کسی نمیرسد.

پی‌نوشت:

1- یوسف قدیمی، گلزار تعالیم بهایی، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 25.
2-حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله‌ی قاضی)، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 203 و 204
3- اشراق خاوری، رحیق مختوم، نسخه‌ی الکترونیکی، ج1 ،ص 553؛ حسینعلی نوری، بدیع، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 172.
4- عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 355.
5- حسینعلی نوری، اشراقات (الواح مبارکه حضرت بهاءالله جلّ ذکره الأعلی شامل اشراقات و چند لوح دیگر، خط نستعلیق، افست از از چاپ سنگی، بی‌تا، ص 162-161 و 279.
6- اسدالله فاضل مازندرانی، اسرالآثار خصوصی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، ج 2، ص 154؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، جلد 5، صفحه 200.
7- عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، 1921 م، چاپ اول، ج 1، ص 106-105.

خواندن 936 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی