سوال این بود : چرا و به چه دلیل جناب عبدالبها ، لقب سر را از دولت فخیمه انگلیس بلافاصله پس از تصرف سرزمینهای فلسطینیان ، دریافت کرد ؟
مقدمه : در اعطای لقب سر به افراد مهمترین علت انتخاب خدمت به کشور انگلستان بود هست و احیانا خواهد بود . در یک جمعبندی از افرادی که این لقب از سوی ملکه انگلستان مرتبط با ایران به آنان اهدا شده خواهید دید که این افراد بالاتفاق در خدمت به دولت انگلستان در تامین منافع این کشور در حوزه های مختلف این نشان را دریافت کرده اند . به اسامی دقت کنید :
1- عباس افندي فرزند مؤسس فرقه ضاله بهاييت كه پس از فوت پدرش جانشين وي شد
2- سر جان ملكم نيز از جمله افراد انگليسي مرتبط با موضوع ايران است كه موفق به دريافت لقب "سر " شده است.
3- شاپور ريپورتر جاسوس انگليسي كه در كودتاي 28 مرداد 1332 نيز نقش اساسي داشت.
4- سلمان رشدي مرتد نيز از جمله افراد مرتبط با موضوع مسلمانان و به خصوص ايران است.
5- سايمون گس سفير انگليس در تهران نيز كه علاوه بر پشتيباني اقدامات خرابكانه دولت متبوعش در جريان فتنه سال 88، به تازگي نيز به دليل انتشار يادداشتي سراسر توهين آميز در خصوص كشور ميزبانش ايران لقب "سر " از ملكه انگليس دریافت کرده است .
با این مقدمه کوتاه به چرائی اعطای لقب سر به جناب عباس افندی می پردازیم .
الف ) تأمین آذوقهی ارتش مهاجم انگلیس به دست عبدالبهاء!
به جرات میتوان گفت مهمترین عامل اعطای لقب سر به جناب عباس نوری کمک او به ارتش انگلیس در اشغال سرزمین فلسطین بوده است . در بحبوحهی جنگ جهانی اول، هنگامی که ارتش انگلیس وارد حیفا شد، عبدالبهاء (که تا پیشتر، انبارهای غلّات خود را از ارتش عثمانی مخفی کرده بود) تأمین آذوقهی ارتش متجاوز انگلیس را بر عهده گرفت. این همان مصداق تامین منافع انگلستان در اعطای لقب سر میباشد . اینکه پیشوایان بهائی، اولین بشارت خود را محو جنگ معرفی کرده اند کجای این معادله قرار میگیرد رهبران بهائیت و مبلغان باید پاسخ دهند ، جناب عباس افندی در یک اقدام کاملا متناقض با اصول بهائیت برای ادامهی جنگ و اشغالگری با ارتش انگلیس همکاری کرد؟! (1)
البته این تنها کمک جناب عبدالبهاء به ارتش انگلیس نبود ، او با استفاده از عوامل فرقه وظیفهی جمع آوری اطلاعات (شما بخوانید جاسوسی ) برای ارتش انگلیس را نیز بر عهده داشته است.(2)این اقدام خائنانه، حاکمان عثمانی را به قدری از عبدالبهاء عصبانی کرد که تهدید به مجازات وی نمودند؛ تهدیدی که شوقی افندی در کتاب قرن بدیع خود، بدون هیچ اشارهای به علّتش، از آن یاد کرده است.(3)
پیامبرخواندهی این فرقه (جناب حسینعلی نوری ) گفته است: «یا أهل الارض بشارت اول که از اُمّ الکتاب در این ظهور اعظم به جمیع اهل عالم عنایت شد، محو حکم جهاد است از کتاب...».(4) پس چرا برای "ادامهی جنگ" و اشغال اراضی اسلامی به دست انگلیس، در اقدامی خائنانه، تأمین آذوقهی ارتش آن را در نواحی فلسطین بر عهده گرفتند؟! آری؛ بدون شک معنای نهی از جنگ و جهاد نزد پیشوایان بهائی، پذیرش خفتبار اشغالگری اربابان آنان میباشد.
ب ) رضایت شوقی افندی از اشغالگری صهیونیستها
سرزمینى که بیش از نیم قرن در اشغال رژیم غاصب صهیونیستی است، از دیرباز قبلهی بهائیان محسوب شده و سالهاست که مرکزیت جهانى بهائیت در آن قرار دارد. در حالی که بهائیان درصدد انکار روابط خود با اسرائیل هستند و تلاقی این دو غدّهی سرطانی در فلسطین را اتفاقی میدانند، لازم است بدانیم که حتی پیش از تأسیس اسرائیل، روابط نزدیکی میان بهائیت و صهیونیستها برقرار بوده است. همچنان که نامهی شوقی افندی به سازمان ملل و ابراز خرسندی او از تشکیل دولت صهیونیستی، گویای این واقعیت است.
همچنان که شوقی افندی در 14 جولای 1947 میلادی (یعنی چند ماه پیش از اعلام تشکیل دولت صهیونیستی در 14 مه 1948 م) طی نامهای، از تشکیل دولت صهیونیستی در فلسطین استقبال کرده و در نامهی خود به سازمان ملل آورده است: «تنها یهودیان هستند که علاقه آنها نسبت به فلسطین تا اندازهای قابل قیاس با علاقه بهائیان به این کشور است؛ زیرا که در اورشلیم بقایای معبد مقدسشان قرار داشته و در تاریخ قدیم، آن شهر مرکز مؤسسات مذهبی و سیاسی آنان بوده است»(5)بنابراین، چگونه میتوان زمینهسازی رهبران بهائی برای تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده گرفت و ادعای استقلال بهائیت در اسرائیل را مطرح نمود؟!
جناب شوقی ظاهرا فراموش کرده اند که صاحبان اصلی این سرزمین مسلمانان هستنند که البته اکثریت جمعیتی را هم دارند . باکدام استدلال یهودیان و بهائیان مهاجر را علاقه مند تر از مسلمانان میداند !! به نظر میرسد جناب شوقی اساسا هیچگونه حقی را برای مسلمانان سرزمین فلسطین قائل نیست .
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
پینوشت:
1- ر.ک: سیدمحمدباقر نجفی، بهائیان، تهران: نشر مشعر، 1383 ش، ص 642.
2- همان، ص 641.
3- شوقی افندی، قرن بدیع، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 122 بدیع، صص 298-297.
4- عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه احکام و حدود، نسخهی الکترونیکی، ص 271.
5- بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، بیجا: نشر مهرفام، چاپ دهم، 1382 ش ص 560؛ ماهنامهی زمانه، شماره: 61، ص 29؛ مجلهی اخبار امری، آبان 1326، ص 130.
حامد محمودی مرداد 97