اول آنکه با توجه به این سخنان جایگاهی برای جستجوی حقیقت خواهد ماند .و جناب بهاء صراحتا تهدید میکند که اگر کسی جز آئین او داشته باشد عاقبتش جهنم آنهم در پسترین نقطه از آن خواهد بود . اما با توجه به اینکه پیامبرخواندهی بهائی، تأویل گفتههای خود را ممنوع اعلام نمود؛ چگونه انکار جهنم با لایق جهنم دانستن مخالفینش برای آن سازگار است؟! این هم یک تناقض دیگر !!!
همچنین چگونه شعار برچیدن اختلافات عقیدتی با لایق آتش دانستن مخالفین بهاء قابل جمع است؟!!!
پیامبرخواندهی بهائیت، اعمال منکران خود را باطل و جایگاه مخالفینش را در پستترین نقطهی جهنم دانسته است: «تالله لَن يقبل اليَوم مِن أحدٍ شيئ إلّا بعد حُبه و كفى اللّه بذلک لشهيد و بير... (1) قسم به خدا امروز از هيچكس هيچ چيز (: عملی) پذيرفته نمیشود مگر بعد از محبت داشتن به او (يعنی پیامبرخواندهی بهائی) و خداوند برای اين امر به عنوان شاهد و آگاه كافيست. اگر كسی از ازل تا ابد خداوند را عبادت كند اما در قلبش محبت اين غلام (يعنی حسینعلی نوری) نباشد، هرگز از او پذيرفته نخواهد شد، بلكه فرشتگان اعمالش را بر سرش میكوبند تا اينكه او را به جايگاه مشركان در پستترین نقطهی جهنم بازگردانند».
اما با توجه به اینکه پیامبرخواندهی بهائی، هرگونه تأویل گفتههای خود و خروج آنها را از معنای خلاف ظاهر را ممنوع اعلام نمود (2)، در بررسی این ادعایش میگوییم:
اولاً: چگونه حسینعلی نوری جایگاه مخالفینش را در پستترین جای جهنم دانسته در حالی که بارها، اصل وجود بهشت و جهنم را انکار و صریح آیات قرآنی در این خصوص را تحریف کرده است؟!(3)
ثانیاً: چگونه میتوان از یکسو شعار وحدت عالم انسانی و برچیدن اختلافات عقیدتی سر داد (4) و از سویی دیگر، اعمال منکرین خود را باطل و آنها را لایق آتش دانست؟!
پینوشت:
1-حسینعلی نوری، آثار قلم أعلی، کانادا: مؤسسهی معارف بهائی، چاپ سوم، 2002 م، ج 2، لوح 81، ص 475-474.
2- ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 102.
3-ر.ک: حسینعلی نوری، لوح خطاب به شیخ محمدتقی مجتهد اصفهانی (معروف به نجفی)، بیجا: بینا، بیتا، ص 86.
4- ر.ک: احمد یزدانی، نظری اجمالی در دیانت بهائی، طهران: لجنهی ملّی مطبوعات امری، 1328 ش، ص 32.