جریان بهائیت مدعی تأسیس دین جدید و مسلکی مذهبی است، اما بررسی اندیشه، رویکرد و رفتار آنها نشانگر آن است که نه با یک دین و آیین، بلکه با یک سازمان و تشکیلات جاسوسی و تروریستی مواجه هستیم.
در این گزارش سعی شده با بررسی بخشی از رویکردهای این گروهک منحرف، شواهدی دال بر ماهیت استعماری و جاسوسی این جریان ارائه شود.
1- بیقیدی و اباحه گری افراطی
مطلقانگاری طهارت: از جمله اعتقادات بهائیت مطلق انگاری طهارت است که از نمونه های آن نیز می توان به منی، ازدواج با محارم، ارتباط زن با چند مرد و…، جواز ربا، استمناء، حرمت امربهمعروف و نهی از منکر و … اشاره کرد. قرهالعین در واقعه بدشت خطاب به پیروان باب میگوید: ای صحاب، این روزگار از ایام فترت شمرده میشود، امروز تکالیف شرعیه بهیکباره ساقط است و این صوم (روزه) و صلوه (نماز) و ثنا و صلوات کاری بیهوده است… پس زحمت بیهوده بر خویش روا ندارند وزنان خود را در مضاجعت (همخوابگی و همبستری) طریق مشارکت بسپارید (تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی، ۱۱۴)
نفی تعصب به اصول اعتقادی: بهاییان در درون اجتماع یکرنگ دارند و در درون سازمان خودشان رنگی دیگر دارند، چون جریان بهائیت از باورهای اعتقاداتی که ما مسلمانان داریم، عبور کردهاند و دیگر قیدوبندی ندارند، بیقید و لاقیدی شاخصه اصلی بهائیت است، یکی از بندهای اصلی بهائیت این است که تعصب به هیچچیز ندارند، این بیتعصبی از خانه شروع میشود تا مباحث بزرگتر و عظیمتر به نام ملت را در برمیگیرد، اگر دیدیم آن باورهایی که اعتقاد داشتند، رعایت نمیکردند، متوجه خواهیم شد، بهایی هستند (خبرگزاری فارس)
– یکی از مأموران انگلیسی در گزارشی معتقد است: فرقه بابیه در یک جمله [یعنی مسلک باب] سادهترین مذهب است که اصول آن در ماتریالیسم، کمونیسم و لاقیدی نسبت به خیر و شر کلیه اعمال بشر خلاصه میشود… ظاهراً مطلقترین نوع ماتریالیسم جوهر اعتقاد آنها را تشکیل میدهد (انشعاب در بهائیت، اسماعیل رائین، ۴۱)
– ادوارد براون در مقدمه کتاب خود می گوید: نطقی که جناب قدوس در آن اجتماع [بدشت] نمود و با ادعای برداشته شدن «جمیع احکام و شرایع انبیا» از انسانها در هنگام (بهاصطلاح) قیامت ظهور قائم، زمینه را برای زیر پا گذاردن آموزهها و احکام دینی و ایجاد آنارشیسم اخلاقی و جنسی در میان بابیان آماده ساخت قطعاً به تهمتهایی که مسلمانان به بابیه میزنند از قبیل آنکه ایشان طریقه اباحیه دارند و یا آنکه به اشتراک در نساء قائلاند و نحو ذلک، قدری صورت صدق میدهد و معلوم میکند که این تهمتها بهکلی بیاساس نبوده است.(مقدمه براون بر کتاب نقطه الکاف) .
2- نفی سلسلهمراتب فرقهای
در تمامی ادیان الهی افرادی با عناوین گوناگون بهعنوان کارشناسان و راهنمایان اعتقادی وجود دارند در مسیحیت کشیشان، در یهود خاخامها، در اسلام مراجع و روحانیون و… در آئینهای غیر الهی هم این افراد وجود دارند شما در فرق صوفیه قطب، شیخ، خلیفه و مثلاً در زرتشتیان موبدان را مشاهده میکنید این افراد با هر عنوان و نامی وظیفهدارند که در آئین و دین کارشناس شوند و جامعه خود را راهنمایی نمایند. اما در تشکیلات بهائیت، وجود اینگونه راهنمایان مخالفت با آموزهی تحری حقیقت معرفی مینماید (سایت بهائیت در ایران)
3- انتقال رهبری بهائیت از فرد به شورا (بیت العدل)
سازمان اداری بهاییان که شوقی افندی آن را «نظم اداری امرالله» مینامند. زیر نظر مرکز اداری و روحانی بهاییان موسوم به «بیت العدل اعظم الهی» اداره میشود که در شهر حیفا (واقع در فلسطین اشغالی) قرار دارد.
عباس افندی (عبدالبهاء) دومین رهبر بهائیت در الواح وصایا که به منشور و میثاق جامعه بهاییان شهرت دارد، سازمان رهبری واداری بهاییان را بر دو رکن «ولی امر» و «بیت العدل» بنیان نهاده و ضمن برشمردن حوزه اختیارات هرکدام، اعضای سازمان بیت العدل، ایادی امرالله و همه آحاد بهاییان را به تبعیت از دستورات ولی امرالله فرامیخواند. او ولی امر را بهعنوان عضو ارشد و ریاست دائمی و غیرقابل عزل بیت العدل منصوب و اختیارات گستردهای را نظیر اخراج یا تنبیه اعضای خطاکار بیت العدل برای وی برشمرد.
بر اساس منشور بهاییان که توسط عباس افندی در قالب الواح وصایا تدوینشده، ولی امر موجود باید ولی امر بعد از خود را معرفی و تعیین کند و سازمان اداری بهاییان در همه اعصار باید تحت اشراف و نظارت عالیه ولی امر اداره شود. معالوصف، بهرغم آنچه گفتیم، از زمان فوت شوقی افندی (سومین پیشوا و اولین ولی امر سازمان بهائیت) تاکنون نزدیک به ۵۰ سال است که تشکیلات موسوم به بیت العدل برخلاف منشور و دستورات عبدالبهاء، جایگاه ولی امر را از سازمان اداری بهاییان حذف نموده و بهتنهایی و بیحضور ولی امر، بهصورت شورایی مدیریت جامعه بهاییان را بر عهده دارد و بدینسان، سازمان بهائیت را با بحران مشروعیت مواجه ساخته است.(بیت العدل اعظم بهائیت؛ بنبست مشروعیت، سید علی اسماعیلی، ۲۹۹)
4- تشکیل انجمنهای جاسوسی و تروریستی
در دوران نهضت مشروطیت نزدیک به ۲۰۰ انجمن مخفی و نیمه مخفی فعال بودند و بیش از ۳۰ نشریه و تعداد بیشماری شبنامه منتشر شد. انجمنها تماماً در اختیار روشنفکران و عوامل آنان قرار داشت که بهائیت و بابیت در آنها نفوذ قابلتوجهی داشتندو در نشریات و شبنامهها، نیز نفوذ آنان چشمگیر بود. در تمامی این انجمنها، در خصوص کنار زدن تدریجی روحانیت از قدرت بحث میشد و کوره حرکت نهضت برای رسیدن بهنظام سیاسی همانند غرب، داغ نگهداشته میشد. در نشریات نیز با صراحت به اسلام، احکام اسلام و علماء توهین میشد و روزبهروز باورهای مردم سستتر میشد و حریمها بیشتر میشکست. بهطوریکه یکی از علل جدایی شیخ فضلالله از نهضت که خود از آن مفصل یاد میکند، همین اهانتهاست (دستهای شیطانی، جمعی نویسندگان، ۱۲۰ – ۱۲۱). انجمن بین الطلوعین و کمیته مجازات، ازجمله انجمنهای تروریستی بودند که با فعالیتهای اسدالله خان ابوالفتح زاده و ابراهیمخان منشیزاده (هر دو سرتیپ فوج قزاق بودند) و محمد نظر خان مشکات الممالک و میرزا محمد نجات خراسانی، از اعضای بهایی و ازلی، جو رعب و وحشت ایجاد کردند. این گروه با شبکه توطئهگر و وابسته به اینتلجنس سرویس انگلستان به سرکردگی اردشیر ریپورتر، گره خورد. از ذیقعده ۱۳۲۴ قمری در انجمن مخفی دوم فعالیت اینان آغاز شد و عملیاتی چون ترور نافرجام شیخ فضلالله نوری، ترور سید عبدالله بهبهانی، اسماعیلخان رئیس سیلوی تهران، سید حسن مجتهد (فرزند محمدباقر صدرالعلما و داماد سید عبدالله بهبهانی) و قتلهای دیگر را انجام دادند (دستهای شیطانی، جمعی از نویسندگان، ص ۱۱۲)
5- یهودی شدن ساختار بهائیت
آنچه در بررسی تاریخ معاصر ایران و پیدایش و گسترش بابیگری و بهائیت در این دوران جالب و درعینحال تعجبآور است و حکایت از حمایتهای حسابشده و پنهان دستهای استعماری از این فرقهها دارد، گرویدن یهودیان جدید الاسلام بهطور جمعی به این فرقههاست! این افراد به رواج دهندگان اولیه بابیگری و بهاییگری تبدیل شدند. به این گروه «یهودیان مخفی» یا انوسی ها نیز میگویند.
گرایش این یهودیان به اسلام واقعی نبود و آنان بهطور پنهان، همچنان یهودی بودند. والتر فیشل، محقق یهودی، معتقد است که این جدید الاسلام ها همچنان مخفیانه به دین یهود پایبند بوده و هستند. فیشل این مطلب را در سال ۱۳۲۸ شمسی اظهار میکند، درنتیجه در طی دوران ۱۱۰ ساله این ماجرا (۱۹۴۹-۱۸۳۹) که از مسلمان شدن این یهودیان میگذشت، آنان همچنان یهودی مانده بودند.
یهودیان مشهد که تعداد ایشان در سال ۱۸۳۱ حدود دو هزار نفر گزارششده، در سال ۱۸۳۹ میلادی، اندکی پس از استقرار کمپانی ساسون در بوشهر و بمبئی، پنج سال پیش از آغاز دعوت علیمحمد باب، بهطور دستهجمعی مسلمان شدند بدون آنکه هیچگونه فشاری بر آنان باشد! که خدای آنان بانام ملا مشایخ، نام ملامهدی و خاخام آنها، به نام ملا بنیامین یزدی، نام ملا امین را برای خود انتخاب کردند. اینان گروهی به باب پیوستند و بعدها نقش فعالانهای در گسترش بهاییگری بر عهده گرفتند.(دستهای شیطانی، جمعی از نویسندگان، ۲۳۱)
6- ارتباط بابیگری و کانونهای استعماری
دو قرینه بر این مطلب میتوان ذکر نمود: اول حضور پنجساله علیمحمد باب در تجارتخانه داییاش در بوشهر و ارتباط او با کمپانیهای یهودی و انگلیسی مستقر در این بندر و کارگزاران ایشان. اندکی پسازاین اقامت پنجساله بود که باب در سال ۱۸۲۲ م. دعوی خود را اعلام کرد و با حمایت کانونهای متنفّذ و مرموزی بهسرعت شهرت یافت. دوران اقامت باب در بوشهر مقارن است با سالهای اوّلیه فعالیت کمپانی ساسون (متعلق به سران یهودیان بغداد) در بوشهر و بمبئی. ساسونها در دهههای بعد به «امپراتوران تجاری شرق» بدل شدند و در زمره دوستان خاندان سلطنتی بریتانیا جای گرفتند. خاندان ساسون بنیانگذاران تجارت تریاک ایران بودند و با تأسیس بانک شاهی انگلیس و ایران نقش بسیار مهمی در تحوّلات تاریخ معاصر ایران ایفا نمودند (ساسونها، سپهسالار و تریاک ایران، عبدالله شهبازی، ۱۲۵- ۱۳۹) دوم، ارتباط نزدیک مانکجیهاتریا، رئیس شبکه اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران در سالهای ۱۸۵۴ ـ ۱۸۹۰، با سران بابی و ازجمله با شخص میرزا حسینعلی نوری (بهاء)(جستارهایی از تاریخ بهائیت، عبدالله شهبازی، ش ۹۱)
تائید کارشناسان بر تغییر ماهوی بهائیت
اما بررسی اظهارات کارشناسان درباره این گروهک انحرافی نیز قابل توجه است
سید کاظم موسوی مدیر مؤسسه مطالعاتی روشنگر و مدیرمسئول نشریه شفافیت در این باره به تسنیم گفته است این جریان بر اساس ساختار یک جریان حزبی شکلگرفته و به دین ارتباطی ندارد. بابیت و بهائیت دو حزب صهیونیستی هستند که توسط نظام سلطه ادامه حیات داده است؛ آن روز با حضور انگلیس و روسیه شکل گرفت و امروز با حمایت آمریکا و اسرائیل تداوم حیات داده است (خبرگزاری تسنیم)
حجتالاسلام سید هادی صالحی کارشناس فرق و مذاهب و ناظر کتاب «حقالمبین» در ابطال فرقه بهائیت در گفتوگو با فارس به این موضوع پرداخته است که در دنیا حدود ۲۳۵ کشور وجود دارد که اینها تلاش دارند در همه کشورها حضورداشته باشند. حال با این جمعیت پنج و اندی میلیون چرا میخواهند اینچنین پراکندگی داشته باشند؟ پاسخ این است که برای جاسوسی! چراکه دادن اطلاعات برایشان امنیت و حمایت مالی ایجاد میکند، حتی در یک دورهای اینها نقشه ۲۵ ساله یک شهر را درآورده بودند تا زمینهایشان را بخرند. در ایران نیز سهمهایی در کارخانهها داشتند و کسی متوجه نمیشد، در بازار دارو، سکه و ارز نیز فعالیت میکردند که همین یک سال و نیم پیش دو نفرشان دستگیر شد (خبرگزاری فارس)
مجتبیمجد آبادی کارشناس و پژوهشگر تاریخ ایران در گفتوگو با فارس می گوید: در درواقع بهائیت، یک حزب سیاسی است، افراد رسماً عضو میشوند و برای آنها شناسنامه صادر میشود، تقویم وزندگیشان، بهایی میشود، آنها فکر کردند که از همه قیدوبندها رها میشوند و یک دین مدرن میگیرند اما وقتی بهایی میشوند، میفهمند چه اشتباهی کردهاند و باید آدابورسوم حزبی را هم رعایت کنند. اگر کسی عضو بهائیت شد، دیگر حق ندارد راجع به اندیشههای دیگر بحث و صحبت کند (خبرگزاری فارس)
تائید علما و بیگانگان بر اباحه گری بهائیت
* شیخ فضلالله نوری: از بدو افتتاح این مجلس، جماعت لاقید، لاابالی، لامذهب و … کسانی که منکر شریعت و معتقد به طبیعت (مادی) هستند، همه درحرکت آمده و به چرخ افتادهاند… در این عصر ما فرقهها پیداشدهاند که بالمره منکر ادیان و حقوق و حدود هستند. این فرق مستحدثِ را برحسب تفاوت اغراض اسمهای مختلف است: آنارشیست، نهلیست، سوسیالیست، ناتورالیست، بابیست و اینها قدرتی در انتشار فتنه و فساد دارند… و هرکجا که هستند آنجا را آشفته و پریشان میکنند. سالها است که دودسته اخیر از اینها در ایران پیداشده و مثل شیطان مشغول وسوسه و راهزنی و فریبندگی عوام اضل من الانعام هستند. یکی فرقه بابیه است و دیگر فرقه طبیعیه. این دو فرقه لفظا مختلف و لبا متفق هستند و مقصد صمیمی آنها نسبت به مملکت ایران … تغییر مذهب است (کتاب دستهای شیطانی، جمعی از نویسندگان، ۱۲۰ – ۱۲۱)
امام خمینی (ره) درباره بهائیت چه گفته است؟
بهاییها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یکحزبی که در سابق، انگلستان پشتیبانی آنها را میکرد و حالا هم امریکا دارد پشتیبانی میکند، اینها هم جاسوساند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند، خوب بسیاری از مردم دیگر هم هستند که اینها انحرافات عقیدتی دارند، کمونیست هستند، چیزهای دیگر هستند، لکن محاکم ما بهواسطۀ کمونیست بودن آنها یا انحراف عقیده داشتن آنها، آنها را نگرفتند و حبس بکنند (صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۴۶۰)
سخن آخر
با توجه به مطالب مذکور بهائیت را نه یک دین و آیین، بلکه باید یک سازمان و تشکیلات جاسوسی و تروریستی دانست که با حمایتهای معنوی و مادی استعمارگران ایجاد و به حیات خود ادامه میدهد. هدف این جریان انحرافی نابودی دین اسلام و استیلای همهجانبه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دشمنان بر کشورهای اسلامی بهخصوص ایران بوده است. این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که به یهودی و فراماسونری بودن ساختار و تشکیلات بهائیت توجه کنیم؛ بنابراین لازم است که نگاه فعالین فرهنگی به بهائیت بهمثابه یک سازمان جاسوسی و تروریستی باشد و با این رویکرد کتب و محصولات فرهنگی را به جامعه عرضه کنند.