بیان شده ، پیامبرخواندهی بهائیت از نخستین همسر خود که "آسيه" نام داشت، صاحب دو پسر با نامهای عباس (مقلب به غصن أعظم) و مهدی (ملقب به غصن أطهر) شد. زندگی مهدی در سنّ جوانی، با سقوط از روزنهی بام در شهر عکّا، پایان یافت.(1)
شوقی افندی در شرح حکایت مینويسد:
«در مناجاتی که از قلم أعلی (پیامبرخواندهی بهائیت) در وصف آن غصن دوحهی (درخت بزرگ و پُر شاخه: مهدی) بقا نازل شد، شهادت آن نفس مقدس را به مثابهی قربانی فرزند حضرت خليل در سبيل ربّ جليل و جانبازی حضرت روح بر صليب، و شهادت حضرت سيدالشهداء در ارض طف (کربلا) شمردهاند».(2)
اما اینکه چه رابطه منطقی بین مرگ فرزند جناب بها و این سه شخصیت وجود دارد معلوم نیست . چگونه میتوان بیاحتیاطی جوانی که به سقوط او از پشت بام منجر شد را به قربانی کردن حضرت اسماعیل (ع) توسط پدرش حضرت ابراهیم (ع) تشبیه کرد!؟
و به راستی چه شباهتی میان فداکاری و جانبازی امام حسین (ع) و تمام اصحابش برای برپایی دین خدای سبحان، با افتادن فرزند این مدعی دروغین از پشتبام وجود دارد!؟
در کجای داستان سقوط یک جوان بدلیل عدم توجه وبی احتیاطی میتوان به مسلخ بردن اسماعیل توسط ابراهیم را دید . در آن لحظه سقوط پدر کجا بوده است؟ آیا اين حادثه، نهايت خود خواهی پیامبرخواندهی بهائیت را نمیرساند که آدمی، سقوط فرزندش را از پشت بام، به منزلهی کار عظيم ابراهيم و پسرش (ع) میشمارد!؟
آری؛ همين توهمات خودپسندانه بيش از حدّ موجب شد تا سرکردگان بهائیت، خود را برتر از غیر دانسته و متحد با ذات خدا بدانند و به ادعای ربوبيت و الوهيت برخیزند.(3)
پینوشت:
1- شوقی افندی، قرن بديع، ترجمه: نصرالله مودت، ج 2، ص 301-300.
2- همان، ص 302.
3- ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، ج 2، ص 255.