الف : حسین علی نوری
حسین علی نوری در بیان بخشی با عنوان «علائم ظهور بعد» به گزارشی از «انجیل متی» پرداخته و درباره موعود مسیحیان مینویسد:
«در سفر اوّل که منسوب به متّی است در وقتی که سؤال نمودند از علامات «ظهور بعد» جواب فرمود: و لِلوَقتِ مِن بَعدِ ضیقِ تلکَ الاَیامِ تُظلَم الشَّمسُ و القَمَرُ لایعطی ضَوءَهُ و الکَواکِبُ تَتَساقَطُ مِنَ السَّماء وَ قُوّاةُ الاَرضِ تَرتجُّ. حینَئِذٍ تَظهَرُ عَلاماتُ ابنِ الانسانِ فی السّماء وَ ینُوحُ کُلُّ قَبائِلِ الاَرضِ وَ یرونَ ابنَ الإنسان آتیاً عَلی سحابِ السَّماء مَعَ قُوّاةٍ و مَجدٍ کَبیرٍ و یرسِلُ مَلائِکَتَهُ معَ صَوتِ السّافُورِ العَظیمِ.» وی به ترجمه این بند پرداخته و مینویسد: «ترجمه آن به فارسی این است که بعد از تنگی و ابتلا که همه مردم را احاطه مینماید، شمس از افاضه ممنوع میشود؛ یعنی تاریک میگردد و قمر از اعطای نور باز میماند و ستارههای سماء بر ارض نازل میشوند و ارکان ارض متزلزل میشود. در این وقت ظاهر میگردد نشانههای پسر انسان در آسمان؛ یعنی جمال موعود و ساذج وجود بعد از ظهور این علامات از عرصه غیب به عالم شهود میآید. و میفرماید: در آن حین جمیع قبیلهها که در ارض ساکناند، نوحه و ندبه مینمایند و میبینند خلایق آن جمال احدیه را که میآید از آسمان در حالتی که سوار بر ابر است با قوّت و بزرگی و بخششی بزرگ و میفرستد ملائکههای خود را با صدای سافور عظیم. انتهی.»(۳)
وی در ادامه مینویسد: «علمای انجیل چون عارف به معانی این بیانات و مقصود مودعه در این کلمات نشدند و به ظاهر آن متمسّک شدند، لهذا از شریعت فیض محمّدیه و از سحاب فضل احمدیه ممنوع گشتند. و جهّال آن طائفه هم تمسّک به علمای خود جسته، از زیارت جمال سلطان جلال محروم ماندند، زیرا که در ظهور شمس احمدیه چنین علامات که مذکور شد به ظهور نیامد. این است که قرن ها گذشت و عهدها به آخر رسید و آن جوهر روح به مقرّ بقای سلطنت خود راجع شد و نفخه دیگر از نَفْس روحانی در صور الهی دمیده شد و نفس های مرده از قبور غفلت و ضلالت به ارض هدایت و محلّ عنایت محشور شدند و هنوز آن گروه در انتظار که کی این علامات ظاهر شود و آن هیکل معهود به وجود آید تا نصرت نمایند و مال ها در راهش انفاق کنند و جان ها در سبیلش ایثار. چنانچه امم دیگر هم به همین ظنونات از کوثر معانی رحمت نامتناهی حضرت باری دور ماندهاند و به خیال خود مشغولند.»(۴)
بر این اساس حسینعلی نوری، حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) را مصداق بارز ابن الانسانی میداند که حضرت عیسی(علیه السلام) وعده ظهورش را به عنوان ظهور بعد داده بود. شایان ذکر است که نوری نه تنها هیچ مستندی بر این ادعای خود ندارد، بلکه در این تطبیق تنها است و هیچ کس، حتی پیروانش نیز در این تطبیق با او همراهی نکردهاند.
ب : عباس افندی
یکم. عباس افندی (معروف به عبدالبهاء، دومین سرکرده بهائیت) در مقام معرفی موعود ملل و تطبیق آن با علیمحمد شیرازی، به بیان کیستی شخصیت موعود کتاب مقدس میپردازد و بخشی از فقرات آن را گزارش میکند که پدرش بعضی از آنها را در کتاب ایقان آورده بود: «و چون به کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد وی آمده و گفتند: به ما بگو که این امور کی واقع میشود و نشان آمدن تو و انقضای عالم چیست؟ از جمله بیانات حضرت مسیح که در جواب ایشان گفت، این بود: پس چون مکروه ویران را که به زبان دانیال نبی گفته شده است، در مقام مقدس بر پا شده ببینید، هر که خواند دریافت کند.»(۵)
وی در ادامه آورده است: «جواب را حواله با صحاح ثامن از کتاب دانیال فرمود که هر کس آن صحاح را بخواند آن زمان را دریافت خواهد نمود. ملاحظه فرمایید که چگونه ظهور حضرت اعلی (علی محمد شیرازی معروف به باب)، صریح تورات و انجیل است.» (۶)
عبدالبهاء در جای دیگری مینویسد: «وای دوم در گذشته است، اینک وای سوم بزودی میآید وای اوّل ظهور حضرت محمّد بن عبداللّه(علیه السلام) وای دوم حضرت اعلی له المجد و الثّناء وای سوم یوم عظیم است که یوم ظهور ربّ جنود و تجلّی جمال موعود است و بیان این مطلب در کتاب حزقیال فصل سیام مذکور است، چنانچه میفرماید: و کلام خداوند بر من نازل شده گفت: ای پسر انسان نبوّت کرده بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: ولوله کنید و بگوئید وای بر آن روز، زیرا که آن روز نزدیک است و روز خداوند نزدیک است. پس معلوم شد که روز وای روز خداوند است، زیرا در آنروز وای بر غافلان است وای بر گنهکاران است وای بر جاهلان است؛ این است که میفرماید: وای دوم در گذشت، اینک وای سوم بزودی میآید و این وای سوم روز ظهور جمال مبارک است یوم اللّه است و نزدیک است به یوم ظهور حضرت اعلی». (۷)
ج. شوقی افندی
شوقی افندی (معروف به ولی امر الله و سومین سرکرده بهائیت) ادعای حسین علی نوری را با بشارت ظهور ابن الانسان موعود تطبیق کرده و در اینباره مینویسد: «حضرت مسیح این ظهور اعظم را رئیس این جهان و معزّی و الّذی یبکّت العالم علی خطیئةٍ و علی برٍّ و علی دینونةٍ توصیف فرموده و همچنین او را روح الحقّ فهو یرشدکم الی جمیع الحقّ و لا یتكلّم من نفسه بل كلّ ما یسمع یتكلّم به و صاحب الکرم و پسر انسان که در جلال پدر ظاهر خواهد گردید، خوانده و به بیان یرون ابن الانسان آتیاً علی سحاب السّماء مع قوّاةٍ و مجدٍ کبیر و یرسل ملائکته مع صوت السّافور العظیم جلالت قدر و مرتبتش را ستوده و باین بشارت بزرگ اخبار فرموده که جمیع ملل حول سریرش مجتمع میشوند. حضرت مسیح یوم ظهور را یوم تجدید و احیاء هنگامیکه پسر انسان بر سریر عزّت جالس خواهد گردید نامیده است.» (۸)
پانوشت
۱. پرهیزگار، محمّد علی، ۱۳۹۵، نقد استناد بهائیان به آیات و روایات در اثبات مهدویت علیمحمّد شیرازی، مشرق موعود، ش ۳۹، ۱۵۱ ـ ۱۷۰.
۲. ر.ک: قرن بدیع، ص ۴۰.
۳. ایقان، ص ۱۶ ـ ۱۷.
۴. همان، ۱۷ ـ ۱۸.
۵. مفاوضات، ص ۳۳.
۶. همان.
۷. مفاوضات، ص ۴۴.
۸. قرن بدیع، ص ۲۱۰ ـ ۲۱۱.