به تاریخچه ظهور و بروز بابیت که بعدها بهائیت نام گرفت نگاه کنیم ، باب عامل معلومالحالی بود که روسیه وی را در آن موقعیت تاریخی و سیاسی ایران، بر سرکار آورد تا فرقهای تأسیس کند تا اتحاد و یکدلی مردم را از بین ببرد.
درزمینه فرقه باب قرار بر این بود تا روسیه حمایت همهجانبهای از باب داشته باشد و او را در صورت ایجاد مشکلی در لحظه آخر نجات دهد. هرچند باب بر اساس تاریخ و اسناد، زیر شلاق طاقت نیاورد، توبه کرد و همه ادعاهای خویش را تکذیب کرد و گفت: من هیچ ادعایی ندارم و هرچه گفتهام دروغ بوده است.
این موضوع را میتوان دریکی از کتابهایی که همه بهاییان به آن ایماندارند و همان کتاب تاریخ نبیل زرندی است استناد نمود. جدای از این موضوع توبهنامه این فرد کذاب هم به دست خط خودش در آرشیو اسناد ملی وجود دارد.
در مرحله بعد انگلیسیها که بهاء را سرکار آوردند و باز هم از آشفتگی اوضاع استفاده نموده چنین وانمود کردند که باب فقط یک بشارتدهنده بوده و قرار بر بشارت وی بر ظهور قائم بوده و خودش شهید شود. درحالیکه باب خودش ادعای قائمیت کرده بود و تمامی این ادعاها در جایجای کتابهای بهاییان وجود دارد.
حال سؤال اینجاست که چرا در منازل بهاییان هیچکدام از کتابهای باب وجود ندارد؟!
در این خصوص شما میتوانید در منازل افراد وابسته به این فرقه کتابهای انجیل و تورات را پیدا کنید اما کتاب بیان نیست؟
پرواضح است که اگر کتاب بیان برای جامعه بهایی در دسترس بود، قطعاً دروغ بودن ادعاهای بهاء معلوم میشد.
باب هیچگاه به ظهور بهاء بشارتی نداد بلکه بشارت به ظهور فردی داد که قرار است در 2000 سال دیگر بیاید. در کتاب بیان آنچنان تعالیم بیشرمانه و بیسروته وجود دارد که فقط همان احکام برای ثابت کردن باطل بودن بابیت و بهاییت کافی است و یقیناً باب نمیتوانسته به گفته خودش با چنین کتابی از سوی خدا آمده باشد.
قسمتهایی از همین تعالیم بیشرمانه و کذب:
تخممرغ را به هم نزنید چون محتویاتش باهم مخلوط میشود، سوار گاو نشوید و شیر خر نخورید، اگر زنی از بابیان باردار نمیشد میتواند با اجازه همسر به خارج از خانه برود و حامله شده و برگردد ولی شخصی که او به نزدش رفته باید بابی باشد….