مبلغ بهائي در کتاب روشنائي مي نويسد:
"در اين ظهور ابتدا باب ظاهر گشت و بشارت به شهر علم داد که بعداً ظاهر مي شود و آنرا من يظهره الله ناميد ... حضرت باب در کتاب بيان صريحاً به نام آن شهر علم چنين اشاره فرموده اند:((طوبي لمن ينظر الي نظم بهاء الله و يشکر ربّه فانّه يظهر و لا مردّ له من عند الله))خوشا به حال آنکه نظم بديع بهاء الله را بنگرد و پروردگارش را شاکر گردد او از نزد خداوند ظاهر خواهد شد و ترديدي در آن نيست ...(کتاب روشنائي- صفحه 63)
ابتدا بايستي ببينيم که در کتاب بيان راجع به من يظهره الله چه آمده است؟
ميرزا علي محمد باب در کتاب بيان فارسي ، من يظهره الله را با چنين مشخصاتي معرفي مي کند:
1- تا 20 قرن بعد از خودش مي آيد:سال ظهور او را به حساب ابجد 1511 يا 2001 سال پس از ظهور خودش مي داند. (بيان فارسي- صفحه 61 و بخشي از الواح خطي باب و سيد حسين کاتب - صفحه ج - قسمت پاورقي)
2- محل ظهورش در مسجد الحرام مکه است:اول ارضي که محل ظهور جسد من يظهره الله در او ظاهر گردد، مسجدالحرام بوده و هست.(بيان فارسي- صفحه151)
3- لقب من يظهره الله قائم است: آنگاه که اسم من يظهره الله را به لقب شنيديد از جاي خود برخاسته ، قيام کنيد. (بيان فارسي- صفحه230)
و موارد ديگر.
همانطور که ملاحظه فرموديد ، هيچکدام از اين مشخصات را جناب ميرزا حسينعلي نوري نداشتند، پس بطور قطع ايشان نمي توانند من يظهره الله ادعائی علی محمد باشد .
از اينها گذشته جناب فاضل مازندراني(مبلغ بهائي) در کتاب ظهور الحق اشاره کرده اند که لقب "بهاءالله"از روي قرعه در دشت بدشت انتخاب گرديد!(کتاب ظهور الحق - جلد سوم-)
ازلي ها هم معتقدند که اسم بهاء مخصوص حضرت ثمره است(کتاب هشت بهشت- صفحات 318 و 319)
اينکه جناب باب در آثار خود به اسم بهاء الله اشاره کرده است ، دليل نمي شود که جناب ميرزا حسينعلي نوري بر حق باشند !
سيد باب در بيان و کلمات خود کلمه"کل شيئي" را هم بسيار استعمال کرده و اين کثرت استعمال سبب شد که شخصي در يزد مدعي شد که مقصود از کل شيئي مظهري است که قبل از من يظهر بايد ظهور کند و آن من هستم و عده اي هم به او گرويدند و به کل شيئي معروف شدند ! پس با اين حساب اين شخص نيز برحق مي باشد چرا که سيد باب آمدن او را بشارت داده است!
در مورد عبارت" طوبي لمن ينظر الي نظم بهاء الله و يشکر ربّه فانّه يظهر و لا مردّ له من عند الله" مدير سايت بيان و ديگر دوستان ازلي توضيحات کافي را دادند ، ما بار ديگر مطالبشان را خدمت شما ارائه مي دهيم:
پاسخ مدير سايت بيان:
از بيان نقل ميکند که "طوبي لمن ينظر الي نظم بهاءالله."
پاسخ کوتاه : خوب که چه؟
پاسخ متوسط: حکايت من انم که رستم بود پهلوان.
پاسخ بلند: در قبل گفتيم که بهاء اسم بزرگي است که در بيان بسيار امده و در بيان مستقيما اشاره شده که در اين دور بهاء الله خود حضرت نقطه بوده. صرف اينکه حسينعلي اين اسم را در بيان ديده و از آن خوشش امده و روي خود گذاشته که دليل نميشود اين اسم در حق او باشد. در بيان صريحا گفته شده که اگر کسي اسم خود را هم بهاء الله گذاشت اين اسم در حق او نخواهد بود مگر انکه به نقطه بيان ايمان داشته باشد. حسينعلي با اسم حسينعلي متولد شد نه با اسم بهاء الله. اين لقب را هم خودش روي خود گذاشت. و مهمتر اينکه مومن واقعي به نقطه بيان نبود و در حق مرات او ظلم کرد و خلاف دستور اکيد نقطه بيان عليه صبح ازل قيام کرد.
پاسخ ازلی:
درباره آيه اي که بهائيان آن را دليلي بر اثبات ادعاي مدعي ( ميرزا حسين علي ) مي دانند :
طوبي لمن ينظر الي نظم بهاء الله و يشکر ربّه فانه يظهر و لامردّ له من عند الله في البيان الي ان يرفع الله ما يشاء و ينزل ما يريد انه قوي قدير : ترجمه : خوشا به حال کسي که نگاه کند به نظم بهاء الله ( من يظهره الله ) و شکر کند پروردگارش را پس همانا من يظهر ه الله ظاهر خواهد شد و هيچ بازگشت ندارد از جانب خداوند در بيان تا اينکه هر چه را بخواهد خدا از احکام بيان بردارد و هرچه را بخواهد نازل کند همانا او نيرومند و توانا است .
اين آيه در باب سادس و العشر من الواحد الثالث مي باشد
که چنانچه اين باب نيز خوانده شود باز نشان مي دهد خلف ادعاي مدعي را .
قبل از آيه ذکر شده مي فرمايد ولي سعي نمايند در علم حروف و اقترانات اعداد اسماء الله و اقترانات کلمات مشابهه و اقترانات آثار مشابهه در محل خود که اذن داده شده که نظم بيان را هر کس بهر نحوي که شيرين تر مي تواند دهد دهد اگر چه بر هزار نوع ظاهر شود . . . گويا مشاهده مي شود که هيچ نظمي در او داده نمي شود از بعد الا انکه احلي و انظم از نظم اول مي گردد طوبي لمن ينظر الي نظم بهاء الله و يشکر ربّه فانه يظهر و لامردّ له من عند الله في البيان الي ان يرفع الله ما يشاء و ينزل ما يريد انه قوي قدير و بهترين نظم ها نظمي است که بر حدود ظاهريه شود مثلا اگر ده دعاي صد بيتي هست پهلوي هم ذکر شود و همچنين خلط انهار خمسه نگردد آيات در علو خود و مناجات در سمو خود و تفاسير در مقعد عز خود و کلمات در افق قدس خود و کلمات فارسية در امتناع ارتفاع خود
آنچه در بالا مي بينيم چگونگي نظم دادن آثار نقطه اولي جل شأنه است بدستور بيان و الان که حدود 160 سال از آن زمان گذشته هنوز اين احکام جاري نشده چه رسد به زمان ادعاي مدعي .
اين مهم را بار ديگر متذکر مي شوم که بهاء الله اولين اسم نقطه بيان جل جلاله بوده و در ثاني اسم ميرزا يحيي صبح ازل بوده و موعود بيان را نيز به همين نام ناميده اند در آثار مختلف . و ميرزا حسين علي در هيچ يک از آثار بيان يا الواح حضرت اعلي اشاره اي به او نشده به جز موردي که قبلا ذکر شده و سفارش شده در خدمت برادر بزرگوارش باشد و اين اسم بزرگ ( بهاء الله ) هيچ ارتباطي با وي(ميرزا حسين علي ) ندارد . و همان طور که در بالا نيز ذکر شد اين باب نيز دقيقا خلف ادعاي ايشان را اثبات مي کند .
در ادامه به اين نکته مجددا اشاره مي کنم ميرزا حسين علي هر جا که از او راجع به نزول آيات سوال کرده اند نتوانسته آيه اي براي درخواست کنند ه نازل کند از جمله وقتي براون و نيکلا از وي درخواست کردند پاسخ نگرفتند . اما صبح ازل آيات نزولي او غير از آثار فراواني که نازل شده و موجود است خطوط نزولي وي که در حضور افراد نازل کرده موجود است .
دو نمونه از نامه هاي ميرزا حسين علي که در آن اعتراف به جمع آوري آثار کرده مي آوريم :
. . . يعني جناب سيد حسين است بايد ارسال شود و اگر اسباب موجود و آنجا کتاب مستعد بودند و ميتوانست کسي بخواند در همان ارض قرار مي داديم که استکتاب شود و لکن حال که در آن ارض اسباب منقطع است و اگر چه اين عبد طاقت نزول آيات بديعه در خود مشاهده نمي کند تا چه رسد بتوجه در آنخطوط و لکن چون منسوب به ظهور قبل است محبوب جان من است . . . ( اينجا ابتدا اشاره شده که آثار را جمع مي کند ( به هدف تمرين آيات نوشتن ) و سپس اشاره مي کند به عجز خود از نوشتن آيات .
دومين اثر
ان يا اسمي بسيار زحمت کشيديم و تحمل نموديم تا آنکه از اطراف نوشجات حضرت اعلي در آن ارض جمع شد ( اعتراف ديگري در زمينه جمع آوري آثار حضرت اعلي جل شأنه)
و توضيح آخر اين که قبلا لوح وصايت ارسال شده و لازم بذکر مي باشد که در اين وصيت نامه ابتدا مي فرمايد : اين نامه ايست از خداي مهيمن قيوم به خداي مهيمن قيوم و در سطر سوم مي فرمايد : اين نامه ايست از علي محمد ذکر الله براي جهانيان به کسي که اسمش با اسم وحيد برابر است که ذکر الله براي جهانيان است و در آخر مي فرمايد اي وحيد خود و آثار بيان را حفظ کن و مردم را به سوي بيان دعوت کن زيرا که تو راه بزرگ خدا هستي . آيا کنار گذاشتن اسم وحيد کنارگذاشتن و نپذيرفتن حضرت اعلي جل شأنه نيست ؟
در پايان يک نمونه از مطالب علمي را که جناب بهاء الله بيان فرمودند ، خدمتتان ارائه مي دهيم، اميدواريم که مورد توجه شما قرار بگيرد.
بهاء الله در صفحه 65 کتاب اقتدارات فرموده اند:
"فاعلم بانّ الفرق في العدد اربعة عشر و هذا عدد البهآء اذا تحسب الهمزة ستّة لانّ شکلها ستّة في قاعدة الهندسّة"
در اين مطلب ، که همه رياضيدانان و خردانديشان را به حيرت انداخته ، مي فرمايند که کلمه بهاء از نظر حروف تهجي بشود 14 بدين جهت بيان مي کنند: (ب) از نظر حساب حروف تهجي مي شود -2- و (ه) مي شود -5- و (الف) مي شود -1- و (2+5+1) مي شود 8 ، پس تا 14 که ايشان اراده کرده اند 6 تاي ديگر کم داريم ، حال چه کنيم؟ چون کسي اين معما را نمي تواند حل کند خود ايشان مي فرمايند:چون(ء) در کلمه بهاء از نظر قاعده ي هندسه به صورت 6 نوشته مي شود پس آنرا 6 تا حساب مي کنيم و در اين صورت 8+6 مي شود 14 . آنوقت بهائيت مطابق با موازين علمي مي گردد!