نهاد رهبری بهائیت در مهر ماه سال جاری مطابق با اُکتبر 2019 م، پیامی چهار صفحهای به مناسبت دویستمین سالگرد تولد علیمحمد باب منتشر کرد. با مطالعهی این پیام درمییابیم که تشکیلات بهائیت تلاش داشته تا با طرح ادعای استمرار سلسلهی پیامبران تا بینهایت و معرفی بهائیت به عنوان موعود بابیت، داعیهی پیامبری پیشوایان خود را مشروع جلوه دهد.
همچنان که در ابتدای این پیام میخوانیم: «هر زمان یک مربی آسمانی در عالم ظاهر میشود، هیکل مقدسی که تعالیمش برای قرون متمادی افکار و اعمال بشر را شکل خواهد داد... هریک از این مربیان بزرگ وعده دادهاند که در میقات (: وعدهگاه) معیّن، هیکل مقدّس دیگری ظاهر خواهد شد».(1)در ادامه نیز تشکیلات بهائیت، رسالت علیمحمد باب را زمینهساز ظهور رسالت مدعی پیامبری بهائیت معرفی کرده و مینویسد: «اما حضرت باب مقصدی خاصّ داشتند. مقصد آن حضرت این بود که نفوس (انسانها) را برای ظهور قریب الوقوع حضرت بهاءالله آماده نمایند... این آماده سازی، مؤکدترین موضوع مورد نظر آن حضرت بود».(2)
اما در ادامه با ذکر نکاتی، به طرح و نقد برخی نکات این بخش از پیام نهاد رهبری بهائیت میپردازیم:
اول: اگر سلسلهی پیامبران تا بینهایت استمرار دارد و هر پیامبری موعود پس از خود را معرفی میکند، پس چرا پیامبرخواندهی بهائیت خود را آخرین فرستادهی الهی معرفی کرده است؟!(3)و یا چرا عبدالبهاء امتداد پیامبری پدر خود را تا پانصد هزار سال دانسته (4)و در جایی دیگر مدعی شده تا 365 میلیون سال پس از پدرش پیامبری نخواهد آمد؟!(5) آیا وعدهی پیشوایان بهائی مبنی بر آخرین بودن و یا فاصلهی زمانیِ در حکم اَبد، با ادعای استمرار ظهور پیامبران در بهائیت (برای توجیه پیامبری مدعیان دروغین بابیت و بهائیت و نقض خاتمیت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله)) سازگار است؟!
دوم: اگر طبق اعتراف بیت العدل، تعالیم هر پیامبری برای قرون متمادی افکار بشری را شکل خواهد داد، پس چرا بلافاصله پس از مرگ مدعی پیامبری بابیت و کمتر از بیست سال، مدعی پیامبری بهائیت شریعت ساختگی او را نسخ نمود؟!(6) آیا نسخ بلافاصلهی مسلک باب (که به تبع آن احکامی جدید جعل و انسانهای زیادی به تبع خونخواری و برای توسعهی آن به قتل رسیدند) در کمتر از بیست سال توسط بهاء، در تناقض با مبنای بهائیت در لازمهی تثبیت و بقای چندین قرنهی ادیان نیست؟! لذا تشکیلات بهائیت نمیتواند در عین حالی که رسالت جهانی دروغین علیمحمد باب را در حد جارچی میداند، لازمهی ظهور پیامبران را بقای چند صدسالهی شریعتشان معرفی کند!
سوم: طبق اعتراف تشکیلات بهائیت مبنی بر تعیین میقات و زمان مشخص ظهور پیامبران واپسین توسط پیامبران آغازین، ادعای پیامبری پیشوای بهائیت به عنوان موعود بابیت را نمیتوان پذیرفت. چرا که جناب باب، میقات ظهور موعود خود را مسجدالحرام تعیین کرده (7) و مدت زمان 1511 سال تا 2001 سال پس از خود را برای ظهور موعود خیالیاش تعیین کرده بود.(8) لذا با این حساب، مدعی پیامبری بهائیت که ادعای پیامبری خود را در باغ بغداد و در کمتر از بیست سال مطرح نمود، دیگر موعود باب کاذب به حساب نمیآید و با این مبنی هم نمیتوان حقانیت بهائیت را پذیرفت!
پینوشت:
1-پیام نهاد رهبری بهائیت بیت العدل، به مناسبت سالگرد تولد علیمحمد باب، مورخ: اکتبر 2019 م، ص 1، خط اول و دوم.
2- همان، ص 2، خط شانزده.
3- «و نَفسی الحَق قد إنتَهَت الظُهورات إلی هذا الظهور الأعظم و مَن یدعی بَعده إنَّه کذاب مُفتر؛ سوگند به نفس حق من، که همهی ظهورات به این ظهور بزرگتر، پایان گرفت و هرکس که پس از چنین ظهوری، مدعی ظهور جدیدی شود، دروغگو و افتراء زننده است»: حسینعلی نوری، مجموعه الواح مبارکه (اقتدارات و چند لوح دیگر)، نسخهی الکترونیکی، ص 327.
4- «چه که این کور را امتداد عظیم است و این دور را فصحت، وسعت و استمرار سرمدی ابدی... لهذا امتدادش بسیار اقلاً پانصد هزار سال»: عباس افندی، مکاتیب، نسخهی الکترونیکی، ج 2، صص 68-76.
5- ر.ک: اشراق خاوری، رحیق مختوم، بیجا: بینا، بیتا، ج 1، ص 320 و 321.
6- ر.ک: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ص 383.
7- «مخلص این باب آنکه اوّل أرضی که محلّ ظهور جسد مَن یظهره الله در او ظاهر گردد، مسجدالحرام بوده و هست»: علیمحمد شیرازی، بیان فارسی، انتشارات اهل بیان، ص 151.
8- ر.ک: علیمحمد شیرازی، بیان فارسی، انتشارات اهل بیان، ص 71.