بنابر تعریف کریمخان کرمانی (پیشوای شیخیه کرمان) از رکن رابع، او کسی است که شیعهی کامل بوده و باب ارتباط مردم با امام زمان (علیه السلام) در عصر غیبت کبری بوده و علوم و معارف را نه به صورت ظاهری، بلکه به صورت باطنی از ایشان دریافت میکند. این همان چیزی است که شیخ احسایی و کاظم رشتی برای اولینبار ادعای وجودش را مطرح کردهاند. البته اصطلاح رکن رابع، اختراع شیخیه کرمان بوده و از جمله الفاظی که مشایخ شیخی، برای این مفهوم ساختگی به کار بردهاند، مرآت رابع و قرای ظاهره میباشد. از اینرو، اصطلاحی که بیشتر در آثار شیخ احمد احسایی و کاظم رشتی وجود دارد، اصطلاح «قرای ظاهره» است که همان کارکرد رکن رابع را دارد.(1)
اما در کنار انکار ارتباط و نشأت گیری بابیت از شیخیه توسط رهبران شیخی؛ آنچه با مطالعهی آثار علیمحمد شیرازی به دست میآید، ادامهی اصرار وی بر نیابت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تا قبل از محاکمهی تبریز (در سال 1264 ق) میباشد. همچنان که وی در صحیفهی رضویه خود، اعتقاد صریحش بر اینکه امام دوازدهم (علیه السلام) زنده است و بازخواهد گشت را بیان نموده است: «و أشهد أن قائمهم سلام الله علیه حیّ به قد أقام الله کلّ شی... (2)؛ و شهادت میدهم مه قائم ائمه که سلام خداوند بر او باد، زنده است و خداوند به واسطهی او هر چیزی را برپا داشته است... و اینکه برای او بازگشتی است همانند بازگشتی که خداوند برای رجعت ائمهی دیگر قرار داده است. پس به زودی خداوند به واسطه ظهور او زمین را زنده خواهد کرد و عمل مشرکین را باطل میگرداند».
اینک با توجه به آنچه در صفحه چهار صحیفه رضویه آمده است، علیمحمد شیرازی این صحیفه را باید در سال 1263 ق نوشته باشد، زیرا در این صفحه، باب تمام آنچه را از او تا سال 1263 صادر شده است را در قالب چهار کتاب و دَه صحیفه نام میبرد و نه یادی از کتاب بیان (که در ادعای نسخ اسلام نوشته بود) میکند و نه ادعای جدیدی دارد، بلکه به تمامی دوازده امام شهادت میدهد. البته نامهای نیز وجود دارد که محتوای آن میتواند مؤیّد این مطلب باشد که باب از سال 1260 ق، تا اوایل سال 1264 ق، هنوز ادعای بابیت داشته است. در بخشی از این نامه که باب از قلعه ماکو به محمدشاه نوشته است؛ میخوانیم:
«و أشهد الله و من هو فی علمه بأن توحیده و نبوة حبیبه و ولایة أوصیاء رسوله صلوات الله علیهم لم یظهر إلّا بمرآت رابع لم یکن نفسه إلّا ظهور مرایا الثلاثه (3)؛ در برابر خدا و همه موجودات شهادت میدهم که توحید خداوند و نبوت حبیبش محمّد (صلّی الله علیه و آله) و ولایت اوصیای پیامبر (صلّی الله علیه و آله) ظاهر نمیشود، مگر به واسطهی مرآت (: آیینهی) چهارم که در واقع نفسش ظهور سه مرآت (: آیینهی) قبلی است».
آری؛ نامهی فوق به خوبی دلالت بر پیوند عمیق شیخیه و بابیت و استفادهی علیمحمد شیرازی از بسترسازی مسلک شیخیه و تدریجی بیان کردن ادعاهای خود دارد. چرا که مرآت اربعه، در واقع همان رکن اعتقادی شیخیه بوده و همان طور که شیخیه قائل بودند بدون ارتباط با شیعه کامل، استفاده از سه رکن دیگر و بهرهمندی از آنها امکان پذیر نیست، باب نیز با همین ادعا فتنهی خود را شروع کرد.
پینوشت:
1- همچنان که کاظم رشتی در نامهای به شیخ احمد احسایی وی را قریه ظاهره نامیده است: حاج ابوالقاسم خان ابراهیمی، فهرست مشایخ شیخیه، وبگاه رسمی شیخیه کرمان، ص 94.
2- علیمحمد شیرازی، صحیفه رضویه، بیجا: انتشارات اهل بیان، بینا، ص 3.
3- فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، نسخهی خطی، ج 2، ص 158.