فرقه‌های انحرافی در دوره پهلوی

شنبه, 12 بهمن 1398 07:41 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

به بهانه آغاز چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران

بهائیت در ایران: رضا و محمدرضا پهلوی با هر گونه تبلیغ اسلام و برپایی جلسات مذهبی مخالف بودند،در عین حال فضا را برای برخی آخوندهای درباری و وابستگان خود فراهم می آوردند تا دین مردم را به تحریف کشانند؛مانند «شریعت سنگلجی» که تحت تأثیر تجددگرایی رضا شاه و با حمایت او با مخالفت با برخی از آموزه ها و اعتقادات اسلامی پرداخت و کتاب «اسلام و رجعت»را با حمایت رژیم پهلوی به چاپ رساند،اما اجازه ندادند کتاب «ایمان و رجعت» نوشته یکی از روحانیون که در آن به دروغ پزدازی و خیانت سنگلجی پرداخته بود،منتشر شود.(1)

در این میان،احمد کسروی نیز که در مدرسه طالبیه به تحصیل علوم قدیم و در مدرسه آمریکایی ها به تحصیل علوم جدید مشغول بود،در زمان رضا شاه لباس روحانیت را کنار نهاد و به استخدام دادگستری درآمد و پس از چندی رئیس عدلیه خوزستان شد.او از جمله افرادی بود که با نفی اندیشه اسلامی و ترویج ملی گرایی و آرای مدرنیستی به حمایت از رژیم پهلوی پرداخت.کسروی مانند برخی از روشنفکران معاصر عضو افتخاری انجمن لندن بود و ادعا داشت که اسلام برای پاسخگویی به نیازهای علمی و فلسفی زمان معاصر،قدیمی و ناتوان گردیده است.از این رو وی داعیه ایجاد دین جدیدی داشت که خود پیامبر آن بود!کسروی این دین را آیین پاک یا پاکدینی نامید و با به راه انداختن جشن کتاب سوزی ،بسیاری از کتب عرفانی و ادعیه اسلامی را در آتش سوزاند.

رژیم پهلوی به حمایت از فرقه ی منحرف کسروی پرداخت تا اسلام ناب جایگاه خود را در جامعه از دست بدهد.در این راستا علی اکبر حکمی زاده که با خروج از لباس روحانیت، کتاب اسرار هزار ساله را بر ضد اسلام و ارزش های شیعی نوشت،مورد حمایت رژیم پهلوی قرار گرفت.از این سو،امام خمینی نیز در سال 1322 کتاب کشف الاسرار را در پاسخ به او نوشت.

رژیم پهلوی برای مقابله با اسلام حقیقی به ترویج فرقه های منحرفی همانند«تصوف»نیز پرداخت و تلاش کرد«خانقاه»را در مقابل «مسجد»مطرح و پایگاه حقیقی اسلام را نابود کند.در زمان حکومت رضاخان شایع شد که ابوالحسن فروغی (برادر محمد حسن فروغی)ماموریت یافته است فلسفه جدید «عرفانی»به سبک هگل تدوین کند.همان گونه که هگل سلطنت پروس را عالی ترین تجلی «ایده مطلق»می دانست، او نیز «شاهنشاهی ایران»را تحقق «نور الانوار»می نمایاند.(2)آنان کوشیدند عرفان اصیل اسلامی را با تصوف و صوفی گری وابسته به فراماسونری منحرف کنند.دکتر اقبال، نخست وزیر رژیم پهلوی و ارتشبد نصیری،رئیس جلاد ساواک از جمله دراویش مشهور دوره پهلوی به شمار می آمدند.

از آخرین نمونه های «فرقه پروری»عصر پهلوی ترویج فرقه استعماری «بهاییت»برای مقابله با فرهنگ اسلامی بود.استعمارگران برای زمینه سازی سلطه خود در جوامع اسلامی از یک سو فرقه های گوناگونی را ایجاد کردند و از دیگر سو به اختلافات دینی و انحرافات فکری و اعتقادی دامن زدند.  انگلیس در بین اهل سنت «وهابیت»را توسط مستر همفر پدید آورد و در بین شیعیان نیز«بهاییت»توسط روس  و انگلیس تأسیس و تقویت گردید .

کینیاز دالگورکی-وزیر مختار دولت روسیه ترازی و ایجاد کننده بهاییت- در خاطرات خود می نویسد:

«من همیشه در فکر بودم که چگونه عده ای شیعه بر تمام گروه های اهل سنت و نیز بر امپراطوری بزرگی چون دولت عثمانی غلبه کردند و چطور این گروه اندک با روسیه جنگیده اند و تعداد زیادی از آنان را هلاک کرده اند؟و دانستم که تمام اینها به خاطر وحدت مذهبی آنان و به واسطه عقیده و ایمانشان به اسلام است...من نیز در صدد ایجاد آیین دیگری بودم که مرز نمی شناخت و مخصوص یک وطن نبود؛زیرا تمام فتوحات به خاطر حب وطن و وحدت مذهبی بوده است.»(3)

بر همین بنیاد،سید علی محمد شیرازی معروف به «باب»با فوت سید کاظم رشتی تحت تاثیر تلقینات دالگورکی ادعای جانشینی او را مطرح ساخت .(4)او در سال 1260 ق مدعی «ذکریت»(مفسر قرآن) شد و در 1261 ق نیز ادعای بابیت کرد؛بدین معنا که وسیله ارتباط با امام زمان (عج) است.او در سال 1262ق ادعای مهدویت،در سال 1263ادعای نبوت،در 1264 ادعای ربوبیت و در سال 1265 ق نیز ادعای الوهیت نمود.(5)

 

 

 

او با بنیان نهادن فرقه ضاله بابیت، به فتنه انگیزی و شورش پرداخت،اما به دستور میرزا تقی خان امیرکبیر دستگیر و در شعبان 1266 ق در تبریز اعدام گردید.با اعدام«باب» یکی از شاگردان او به نام میرزا حسینعلی که خود را «بهاء ا...» نامید،رهبری این فرقه را به عهده گرفت،اما امیر کبیر او را به عراق تبعید کرد.وی با شهادت امیرکبیر به ایران بازگشت و در خدمت منافع استعمارگرانی چون روس و انگلیس قرار گرفت.

با مرگ بهاءا... فرزندش عباس افندی به عنوان «عبد البهاء» تا سال 1300ش و سپس نوه دختری او شوقی افندی رهبری این فرقه ضاله را بر عهده داشتند.پس از مرگ شوقی افندی در سال 1366 ش در لندن ،رهبری این فرقه ضاله به همسر آمریکایی او «روحیه(ماری)ماکسول» رسید.

بهاییان در دهه 1340 کنفرانس ویژه ای با حضور سران مهم فرقه بهاییت در لندن تشکیل دادند و در این کنفرانس 9 نفر را به عنوان اعضای مجلس بیت العدل برگزیدند.آن گاه این بیت العدل به حیفا در رژیم صهیونیستی منتقل شد که تا کنون فعال است.روحیه ماکسول نیز در 1378 ش مرد. در خصوص وابستگی و خیانت این فرقه  برخی چنین گفته اند:

دالگورکی در خاطراتش می نویسد:

«من عده ای از یاران همراز خود را به عنوان جاسوس تربیت می کردم،ولی هیچ کدام از آنان مانند میرزا حسینعلی بهاء و برادرش میرزا یحیی صبح ازل،استعداد این کار را نداشتند.»(6)

همچنین او به وزیر امور خارجه وقت کشورش می نویسد:

«خیلی خوب است که فرقه بابیه با علمای اسلام مخالفت و مبارزه شدید شروع کرده...»(7)

پس از انقلاب اکتبر 1917 م در روسیه، بهاییان کاملاً به دامان انگلستان افتادند و تا آن جا پیش رفتند که عبد البهاء جاسوس روس ها به خاطر خدماتش،در آوریل 1920 از دولت انگلیس لقب «سر» و نشان «شوالیه امپراطوری»را دریافت داشت و سپس یکی از مراکز اصلی خود را با حمایت رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی قرار داد.

همچنین در کتاب خطابات عبد البها-که در مصر چاپ شده-در نطق سپتامبر 1911م آمده است:

«اهالی ایران بسیار مسرورند از اینکه من آمده ام اینجا.این آمدن من اینجا سبب الفت و دوستی بین ایران و انگلیس است؛ارتباط تام حاصل می شود؛ نتیجه به درجه ای می رسد که به زودی از افراد ایران جان خود را برای انگلیس فدا می کنند.»(8)

بد نیست بدانیم حرکت استعماری کشف حجاب در ایران توسط زنی فاسد به نام طاهره قره العین،از اعضای همین فرقه پدید آمد که خود بدون حجاب در ملأ عام ظاهر می شد و حتی اعلام نمود در شریعت باب یک زن را نه شوهر جایز است و ... .

این فرقه انگلیسی در عصر پهلوی،نفوذ بسیاری در دربار یافت؛چنان که به گفته ارتشبد فردوست،رضاخان و محمدرضا پهلوی به بهاییان توجه ویژه ای داشتند و به خصوص با حضور عبدالکریم ایادی در دربار محمدرضا پهلوی،بهاییان یکی از بازیگران اصلی و محوری حکومت پهلوی شدند.

اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران،نفوذ و نقش آفرینی این فرقه های منحرف پایان یافت،اگر چه دشمنان در سال های اخیر با حمایت از این فرقه های منحرف و طرح عرفان های کاذب سرخپوستی،هندی و...درصدند باز در ایران اسلامی به تحریف و بدعت اعتقادات دینی مردم بپردازند.

 

 

پی نوشت ها:

1-روح ا... موسوی خمینی (امام)،کشف الاسرار،ص 333

2- حسین فردوست،ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،ج2، تهران : اطلاعات ،1373،ص 44

3- کنیاز دالگورکی،اسرار فاش شده جاسوس روس در کشورهای اسلامی،ترجمه حیدر بهرمن ،تهران : بینش آزادگان،1380، ص51

4-همان،ص46

5- «بهاییت آنگونه که هست»،روزنامه جام جم(ویژه نامه ایام 6/6/1386)ص 64

6- کینیاز دالگورکی،همان،ص 26

7-سید محمد باقر نجفی،بهاییان، تهران : طهوری ،1357،ص619

8- نورالدین مدرسی چهاردهی،چگونه بهاییت پدید آمد؟، تهران : فتحی ،1366 ،ص210

 

علی جان مرادی جو

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

 

خواندن 503 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی