عزيه نوري ، خواهر بهاءالله و از طرفداران ميرزا يحيي صبح ازل در کتاب تنبيه النائمين از بيماري هاي جسماني برادرش بهاء الله پرده بر مي دارد و خطاب به عبدالبهاء بيان مي دارد:
" سالهاي دراز جناب ابوي را مرض فتق ملازم رکاب و رعشه دست شاهد حضور و غياب . اين دو مرض را نتوانستند دفع و رفع کنند پس چگونه توانند امراض مزمنه نفسانيه عباد را مداوا کنند؟ طبيب يداوي الناس و هو عليل ! و سالهاي سال جمال قدم و مليک وجود و عدم مفتوق و با يد مرتعش بسر بردند و حال آنکه بدلايل عقليه و نقليه ثابت مي شود که شخص نبي و وصي که مظهر تامه حق و آيه الله است بايد از تمام معايب و نقايص صوري و معنوي عري و بري باشد ..."(تنبيه النائمين- صفحه 38)
شوقي افندي نيز اين حقيقت را اينگونه ذکر نموده است:
"ميرزا يحيي براي احياء خلافت مجعول و تثبيت رياست موهوم و از دست رفته خويش بدست و پا افتاد و در مخيّلهء خود خيالات شيطاني بپرورانيد تا جمال قدم و اصحاب آن حضرت را مسموم نمايد. و چون ميدانست جناب كليم بمسائل طبّي وقوف و آشنائي دارند از ايشان بعناوين مختلف راجع بخواصّ و اثرات پاره اي از ادويه و نباتات پرسش نمود سپس بر خلاف معمول و عادت معهود بدعوت حضرت بهاءالله بمنزل خويش پرداخت و روزي در فنجان چاي مبارک بعضي از مواد سمّي ريخت و هيكل اعزّ ابهي را مسموم ساخت بنحوي که در اثر آن سمّ نقيع وجود مبارک را کسالت و آلام شديد عارض گرديد و مدّت يکماه ملازم بستر بودند. درجهء حرارت بدن بالارفت و در نتيجه هيكل اقدس تا آخر حيات بارتعاش دست مبتلا شدند..." (قرن بديع -شوقي افندي)
همچنين يکي از بهائيان در کتاب خود به اين حقيقت اعتراف کرده و مي نويسد:
" ازل موفّق شد مشكلات زيادي براي بهاءالله ايجاد كند. او سعي كرد با ريختن سم در غذا، او را مسموم كند و به قتل برساند. اين كارِ او باعث شد كه دست بهاءالله در بقيه عمر دچار لرزش باشد."( گفتاري كوتاه درباره ديانت بهائي- موژان مومن- صفحه 286)
نکته ي قابل توجه ديگر اينکه ، اين طبيب دردهاي بشريت که عليل هم مي باشد ، خداي بهائيان نيز هست! البته در اين پست قصد نداريم وارد بحث ادعاي خدايي اين طبيب عليل شويم ، ليکن دوستان عزيز مي توانند جهت اطلاع بيشتر به لينکهاي زير رجوع فرمايند:
با تشکر از نویسنده مطلب نويسنده مينو هاشمي