دلبستن به مؤسسات خارجی در ايران برای بقاء بخش اول : همكاري با مؤ سسات انگليسی در ایران

شنبه, 12 مهر 1399 05:37 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : انگليسي ها در عصر قاجار و پهلوي در ايران، مؤ سسات گوناگوني (اعم از سياسي، اقتصادي، نظامي و...) داشتند كه از همه آنها بدون استثنا به مثابه ابزاري جهت پيشبرد اهداف «سلطه جويانه» خويش بهره مي جستند، و شواهد تاريخي، نشان از همكاري اعضاي فرقه با اين مؤ سسات دارد


از جمله اين مؤ سسات كه مدتي دراز شريان اقتصاد كشورمان را در چنگ داشت، بانك شاهنشاهي ايران و انگليس بود. طبق تحقيقات يكي از پژوهشگران: شاهزاده محمد مهدي ميرزا لسان الادب (بهائي) مترجم بانك شاهي در تهران بود (1) و ابوالحسن ابتهاج (پسر ابتهاج الملك، بهائي مقتدر گيلان و مازندران) نيز در ابتدا در بانك شاهي كار مي كرد. او بعدها به يكي از مقتدرترين شخصيت هاي مالي حكومت پهلوي بدل شد. (2)
بديع الله افنان (م1349ش) عضو محفل بهائيت در يزد و اصفهان و از فعالان شاخص اين فرقه، «زبان انگليسي را آموخته و در بانك شاهنشاهي ايران استخدام» شد. (3)
به همين نمط بايد از ارتباط و همكاري بهائيان با سفارتخانه و كنسولگري هاي انگليس (و نيز تلگرافخانه هاي وابسته به بريتانيا) در كشورمان ياد كرد
سر دنيس رايت، مورخ و سياستگر انگليسي، در كتاب خود تصريح مي كند كه بهائيان، در بسياري از موارد براي حفظ خود (از گزند مخالفان) در كنسولگري ها و تلگرافخانه هاي انگليس پناه مي جستند. (4) محمدرضا آشتياني زاده، از سياستمداران آگاه و پراطلاع عصر پهلوي، نكته مهم و بسيار درخور دقتي را بازگو مي كند: «در سفارت انگليس اگر مي خواستند از ايرانيان استخدام كنند حتماً يا يهودي يا ارمني يا بهائي، گهگاه زردشتي، و براي مشاغل نازلتر از قبيل فراشي و نامه بري و نامه رساني و باغباني و غلامي، از پيروان فرقه علي اللهي (غلاه) برمي گزيدند، و به عبارت ديگر، مستخدمين بومي سفارت انگليس از هر فرقه اي بودند غير از شيعه اثني عشري». 
به اشتغال برخي از بهائيان در سفارت انگليس اشاره مي كنيم: نبيل الدوله (از مقربان عباس افندي، و رو ساي مشهور بهائيت در آمريكا) «ابتدا در خدمت سفارت انگليس كار مي كرد». (5) مورد مهمتر: عبدالحسين نعيمي (فرزند ميرزا نعيم شاعر مشهور بهائي) است كه منشي اول سفارت انگليس بود. (6)ميرزا نعيم سدهي اصفهاني (1334 ـ 1272ق) صاحب ديوان «گلزار نعيم»، كه او را بزرگترين شاعر بهائي شمرده اند، به نوشته آواره: «مدتي در تهران با حضرات آمريكايي ها و اخيراً با سفارت انگليس دوستي پيدا كرد و معلوم شد... پسرش منشي اول سفارت انگليس است...». (7) نورالدين چهاردهي مي نويسد: نعيم «معلم زبان فارسي در سفارت انگليس بود و از طرف عبدالبها مأمور تبليغ گرديده بود». (8)
صبحي مهتدي (كاتب و منشي پيشين عباس افندي) نقل مي كند زماني كه پس از جنگ جهاني اول و در سالهاي سلطه انگليس بر مصر و فلسطين، تصميم گرفت همراه ابن اصدق (از عناصر شاخص بهائيت) جهت ديدار با عباس افندي از ايران به حيفا برود، «به محبت و همت آقاي نعيمي، گذشته از جواز» حركت به فلسطين «توصيه نيز از سفارت انگليس دريافت» كرد.(9)
نعيمي (1351 ـ 1275ش) متولد تهران و تحصيلكرده مدرسه بهائي «تربيت» و نيز مدرسه يهودي فرانسوي «آليانس» و مدرسه آمريكايي تهران بود. وي سالها عضو محافل ملي بهائيت در تهران و پاريس بود و الواح متعددي از پيشوايان قت بهائي دريافت كرد. (10)چنين كسي، به نوشته استاد عبدالله شهبازي (11)
...
در حوالي سال 1920 ميلادي در صفوف جنگليها حضور داشت. او به عنوان نماينده «كميته نجات ايران»، كه رياست آن را احسان الله خان دوستدار به دست داشت، در اولين كنگره حزب كمونيست ايران (در انزلي) شركت كرد و پيام اين كميته را قرائت نمود. (12)
عبدالحسين نعيمي پسر ميرزا محمد نعيم، شاعر معروف بهائي (اهل روستاي فروشان سده اصفهان)، است. ميرزا محمد نعيم پس از مهاجرت به تهران در سفارت انگليس به كار پرداخت. عبدالحسين نعيمي نيز، چون پدر، كارمند سفارت انگليس در تهران بود.(13)در گزارش مورخ 10 / 7 / 1345 ساواك تهران به رياست ساواك (نصيري) و مديركل اداره سوم (مقدم) چنين آمده است: «عبدالحسين نعيمي در سالهاي 1320 الي 1324 رئيس كميته محرمانه سفارت انگليس در تهران بوده و با همكاري دبير اول سفارت انگليس [آلن چارلز ترات] در امور سياسي خارجي و داخلي ايران نقش مؤ ثري داشته و خانم لمبتون... يكي از دوستان و همكاران نزديك و مؤ من عبدالحسين نعيمي بوده. آقاي نعيمي در سال 1325 يا 1326 از سفارت انگليس كنار رفته و همكاري خود را در امور سياسي به طور مخفيانه و غيرمحسوس با سرويس اطلاعاتي سفارت انگليس در تهران ادامه مي داده است و در ظاهر به كسب و تجارت مي پرداخته است. آقاي نعيمي اكنون از مالكين بزرگ به شمار مي رود و همكاري مخفيانه خود را با دوستان انگليسي در تهران حفظ كرده است...». (14)
در دوران محمدرضا پهلوي، يكي از دختران عبدالحسين نعيمي، به نام مليحه، همسر سپهبد پرويز خسرواني (از عوامل كودتاي 28 مرداد 1332 و عضو فرقه بهائي) بود(15)و ديگري، به نام محبوبه، به همسري محسن نعيمي (دبير مؤ يد) در آمد. در حوالي سال 1346 او و شوهرش به آفريقا مهاجرت كردند و به اركان بهائيت در اين منطقه بدل شدند. (16)
سر آرتور هاردينگ، استاد فراماسونري، و سفير بريتانيا در ايران زمان مظفرالدين شاه (سالهاي ـ 1900 1905م) است. وي زماني كه به دستور وزارت خارجه بريتانيا، جهت ديدار با لرد كرزن (نايب السلطنه امپرياليست بريتانيا در هند) در مسقط، از تهران حركت كرد و همراه جرج چرچيل (دبير شرقي امور سفارت) روانه جنوب ايران شد، در آباده فارس، در ضيافتي شبانه شركت كرد كه به قول او: «اكثريت مهمانان آن... منتسب به «فرقه بهائي» بودند». به نوشته هاردينگ: آنان همگي «دشمن سرسخت زعماي مذهبي ايران (علماي شيعه) بودند [و] آن شب... موقعي كه تشريفات شام و شب نشيني تمام شد و ميهمان ها رفتند و ما نيز براي استراحت وارد بسترهاي خود شديم، تا مدتي از شب رفته صداي صحبت و قيل و قال از اتاق مجاور مي آمد كه بعداً معلوم شد نوكرهاي ميزبان قسمت عمده ساعات شب را از خواب و استراحت چشم پوشيده و وقت خود را صرف صحبت و مناظره با نوكرها و اسكورتهاي هندي ما كرده بودند، به اين اميد كه اينان را به مسلك خود بگروانند...». (17)
از موارد مهم همكاري بهائيان با استعمار بريتانيا در ايران، شركت موثر آنان در كودتاي انگليسي سوم اسفند 1299 است كه به پيدايش رژيم فاسد و وابسته پهلوي انجاميد.(ايام: از اين مطلب در مقاله «بهائيت و رژيم پهلوي» به تفضيل سخن رفته است.) 

پی نوشتها :  
1-تذكره بهائي، ج 3، ص 254
2- «جستارهايي از تاريخ بهائيگري در ايران...»، عبدالله شهبازي، تاريخ معاصر ايران، س 7، ش 27، پاييز 1382، ص 20
3- اخبار امري، سال 1350، ش 5، ص 182
4- ايرانيان در ميان انگليسي ها، ترجمه كريم امامي، ص 285
5- فراموشخانه و فراماسونري در ايران، 3/464
6-  كشف الحيل، ج 3، چ 4، صص 127 و 213
7- الكواكب الدريه، 2/192
8- بهائيت چگونه پديد آمد؟، ص 93
9- خاطرات صبحي...، چاپ سيد هادي خسروشاهي، صص 127 -126
10- آهنگ بديع، سال 29 (1353)، ش 1 و 2، صص 27 - 26
11- جستارهايي از تاريخ بهائيگري در ايران...، صص 50 -51
12- پيدايش حزب كمونيست ايران، تقي شاهين (ابراهيموف)، ترجمه ر. رادنيا. تهران، گونش، 1360، ص 211 (به نقل از: آرشيو انستيتوي تاريخ آكادمي علوم آذربايجان شوروي)
13- تاريخ ظهورالحق. ج 8، ق 1، صص 374 - 362؛ تذكره شعراي بهائي، ج 3، ص 486 -484
14- ظهور و سقوط سلطنت پهلوي. 2/455
15- همان، ص 454
16-تذكره شعراي بهائي. 3/486
17-خاطرات سياسي سر آرتورهاردينگ، ترجمه دكتر جواد شيخ الاسلامي، صص ـ 224 -225

خواندن 482 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی