بهائیت کرونایی

شنبه, 01 آذر 1399 07:32 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بررسی عملکرد فرقه بهائیت در بحران کرونا

آذر 99

 

بهائیت در ایران : اواخر زمستان سال گذشته، جهان گرفتار بیماری نا‌شناخته‌ و همه‌گیری شد که به سرعت بر بسیاری از مناسبات اجتماعی اثر گذاشت. چنین بود که پوسته سانتیمانتال بشر امروز، به خورد اسیدیِ این مشکلِ جهانی رفت و ماهیت حقیقی انسان‌ها آشکار شد. به راستی، بیماری‌های واگیردار، مانند بلایا، از واقعیت‌های اساسی جوامع پرده برمی‌دارند، به این صورت که برخی توحش خود، بعضی همدلی و گروهی دیگر، منفعت‌طلبی‌شان را به نمایش گذاشتند.

بهائیان نیز به عنوان اعضای تشکیلاتی با چارچوب‌ها و خط‌مشی تعیین‌شده، عملکرد جالب‌توجهی در مواجهه با این ویروس از خود نشان دادند. وقتی هنوز قرنطینه‌ها جدی نشده و دید درستی از چگونگی مهار ویروس شکل نگرفته بود، بهائیت -مشابه عملکرد پیشینیان و سرکردگانش در طول تاریخ- سعی داشت از بحران و آشوب برای جلب‌توجه، سوءاستفاده کند. بدون درک درستی از مفهوم «ویروس»، نقل‌قول‌هایی از سرانشان در رابطه با عیادت از بیماران، منتشر یا به منظور تبلیغ، با استفاده از شبکه‌های همسو با بهائیت، پزشک بهائی را برای پاسخ به سؤالات کرونایی معرفی می‌کردند.

از طرفی، بیش از پیش در سایت‌ها و کانال‌هایشان، از بیچارگی بشر امروز و منجی‌گری نهایی بهائیت، سخنانی منتشر کردند و حتی تا جایی پیش رفتند که تحلیل‌گران و سران بهائی، با لحنی رضایتمندانه، این بیماری و در واقع درد و رنج مردم را انتقام و بلایی از جانب مؤسس فرقه، برای آنانی که بهائیت را نمی‌پذیرند، عنوان می‌کنند! یعنی در حالی که بهائیت، همیشه ادعا دارد اولاً دین باید با علم منطبق باشد و از طرفی خود را داعیه‌دار صلح و یگانگی نوع بشر می‌داند، از مرگ و بیماری، با ذوق‌زدگی خاصی، نتیجه‌های عجیب و دلخواه خود را ارائه می‌نمودند.

اما بدخواهی آنان برای مردم، به اینجا ختم نشد؛ طبق معمول، شرایط بحرانی، سودجویان را به تکاپو انداخت تا در اوج نیاز مردم، باندهایی برای احتکار لوازم بهداشتی نظیر ماسک و مواد ضدعفونی‌کننده، دست به کار شده و برخلاف ادعای نوع‌دوستی، مردم نگران و مضطرب را به سمت بیماری و نهایتاً مرگ سوق دهند. طبق اخبار منتشرشده، چند باند از این بهائیان محتکر، شناسایی و بازداشت شدند.

با این وجود، بهائیانِ همیشه معترض و طلبکار، با گستاخی و بدون اهمیت به شرایط دشوار جامعه، دنبال بهانه‌ای دیگر بودند بلکه تحریم‌های ناجوانمردانه علیه کشور را سخت‌تر کرده و به بخشی از هدفشان که دشمنی و شکست ایران است، نزدیک شوند. بنابراین در 23 فروردین 1399، بیانیه‌ای منتشر کردند که در آن آمده بود: «در هفته‌های اخیر، دولت ایران تعدادی از زندانیان عقیدتی در کشور را در نتیجه خطرات سلامتی ناشی از نوع جدید ویروس کرونا آزاد کرده‌است. چندین بهائی که صرفاً به علت باورهای دینی خود زندانی شده بودند نیز مشمول این امر گردیدند. با وجود این، بهائیان دیگری هنوز در زندان هستند و این مسئله باعث افزایش نگرانی برای سلامت آن‌هاست.»

هرچند در بیانیه اعتراف می‌کنند که دولت ایران با در نظر گرفتن حقوق شهروندی، برخی مجرمان بهائی را نیز که تشخیص بر امکان آزادیشان بوده و همچون بسیاری از زندانیان دیگر، آزاد کرده‌است، اما بر این گزاره غلط تأکید دارند که آنان «صرفاً به علت باورهای دینی زندانی شده بودند.» در ادامه بیانیه هم آمده که نماینده ارشد جامعه جهانی بهائی، «بانی دوگال» در سازمان ملل این‌طور می‌خواهد که فوراً بقیه بهائیانی که در زندان هستند، آزاد شوند!

باید پرسید مگر تمام زندانیان غیربهائی یا حتی مسلمان، آزاد شده‌اند؟! چرا بهائیت با وقاحت انتظار دارد به خاطر بهائی بودن، از هر جرم و جنایتی که مرتکب می‌شوند، چشم‌پوشی شده و با آن‌ها متفاوت از دیگر زندانیان رفتار شود؟! بهائیت همواره عادت کرده حتی در میان اپوزسیون‌ها نیز مانند موجودی بی‌دست و پا، هوایش را داشته باشند و مدام مراعات مظلومیت نداشته‌اش را بکنند. حالا هم اگرچه زندانیان مد نظر فرقه، به خاطر اقدامات غیرقانونی، زندانی‌اند، اما گویا باید به خاطر «بهائی بودن» آزاد شوند! البته خود تشکیلات هم از غیرمنطقی بودن خواسته‌اش آگاه است، اما امثال این بیانیه‌ و هوچی‌گری‌ها از تریبون سازمان ملل، برای مردم ایران، مشکلات بسیاری ایجاد کرده و خواهد کرد.

غیر از ایجاد رعب و وحشت و سوءاستفاده‌های حقوق‌بشری بهائیت از کرونا، جنبه مهم دیگری که در واقع مهم‌ترین موضوع مورد نظر تشکیلات بهائی است، تبلیغ و ارتباط فرقه با مردم است. حیات بهائیت -به اعتراف همیشگی خودشان- وابسته به تبلیغ و برقراری ارتباط مداوم با دیگران است. این رابطه، نه فقط برای جذب افراد جدید، بلکه برای باقی‌ماندن خود بهائیان در این تشکیلات، ضروری و تعیین‌کننده‌است. چنانچه سران و محافل از خط‌دهی، مسئولیت‌بخشی، کنترل و اصطلاحاً شارژکردن مستمر اعضا، دست بردارند، هویت و مستمسکی در لایه‌های درونی این اعتقاد، وجود ندارد که دلخوش به آن، در خلوت و تنهایی، همچون باوری معنوی، فرد را امیدوار یا پایبند سازد:

«با توجه به شرایط موجود که تغییرات شگرفی را در تمامی ابعاد حیاتمان سبب گردیده... به خوبی می‌دانیم که حیات روحانی هر کدام از ما، وابسته به اتصال به دریای امر الهی و جامعه بهائی می‌باشد و به این منظور است که مانند یک ماهی باید همواره در این دریا غوطه‌ور بمانیم و بر پایه این نیاز است که می‌بایست سعی نماییم در هر شرایطی که قرار می‌گیریم، هرگز اتصال خود را از این دریای بی‌کران قطع ننماییم ... همواره در این مسیر می‌بایست مهربانانه و مجدانه با سایرین نیز تعامل نموده و مساعدت نماییم که مبادا حتی یک نفر از عزیزانمان به دلیلی در این مسیر، متوقف ماند و یا خدای نکرده بنا به شرایط و امکانات محدودشان، احساس محرومیت نمایند.»(1)

اینجاست که مرکز اصلی فرقه، با نگرانی و پیاپی، پیام‌هایی راهبردی پیرامون چگونگی برگزاری و برقراری اجتماعات و دورهمی‌های بهائی صادر کرده و در پیام 15 اسفند 1399 عنوان می‌کند: «ماهیت تعاملات در چنین شرایطی، بستگی به درجه وخامت اوضاع و فرصت‌های موجود دارد... موجب بسی خشنودی است که برخی از احبای عزیز در دیگر نقاط جهان تحت شرایط وخیم و محدودیت‌های شدید، مانند عدم امکان ارتباطات اجتماعی که به علت شیوع این بیماری ایجاد شده‌است، موفق شده‌اند که در فضای مجازی با یکدیگر و با دوستان و آشنایان خویش به مطالعه آثار مبارکه بپردازند.»(2)

بعد از این پیام، اتاق‌فکرهای بهائی به سمت حضور هرچه بیشتر در فضای مجازی و استفاده از آن به صورتی گسترده و آموزشی پیش می‌روند، تاجایی که چندین برنامه ارائه‌شده برای ضیافت(3) به آموزش شیوه‌های مؤثر در ارتباط از راه دور می‌پردازد: «...در این برنامه [تحت عنوان «با شیوه‌های خلاق و سازنده به تقویت پیوندهای دوستی پردازیم»] سعی بر این است که اولاً به اهمیت مصاحبت با یکدیگر و ضرورت این ارتباط علیرغم شرایط موجود بپردازیم و از سوی دیگر با همفکری و مشورت، طرقی را برای تقویت ارتباط‌هایمان در فضاهای موجود کنونی (فضاهای مجازی) بیابیم.»(4) و در ادامه سؤال‌هایی برای بحث و تبادل فکر مطرح می‌کند: «از چه طرقی می‌توان بر رونق ضیافات در فضای مجازی افزود؟ و چگونه می‌توان تک تک احبا را به حضور در این جلسات ترغیب نمود؟»(5)

با این حال، سران بهائیت که همواره از به حاشیه رفتن و فراموش شدن ترسانند، در اقدامی کم‌سابقه پیام‌های متعددی در فاصله‌های زمانی اندک، به زیرمجموعه‌های تشکیلات ارسال کردند که برخی خطاب به عامه بهائیان بوده و برخی دیگر، محافل ملی را مورد خطاب قرار می‌داد. مرکز اصلی تشکیلات، بعد از 11 سال، در نوروز 1399ه.ش بهائیان را مخاطب قرار داده و چند نکته اساسی مطرح می‌کند که اصلی‌ترین آن، تأکید بر «افزایش ظرفیت جامعه بهائی» است: «پیروان امر الهی [بهائیت] درعین پذیرش وضعیت جدید، با شیوه‌های خلاق و سازنده به تقویت پیوندهای دوستی و پرورش آگاهی روحانی و صفاتی چون سکون و آرامش و اطمینان و توکل به خداوند، در بین خود و آشنایان پرداخته‌اند. گفتگوهای پرمفهومی که در نتیجه مطرح گشته، اعم از حضوری و یا دوردست، برای بسیاری از نفوس، سرچشمه آرامش و الهام بوده‌است. چنین مجهوداتی از جانب شما در این لحظات که بسیاری از مردم، پریشان‌خاطرند و بیمناک و از آینده نامطمئن، خدمتی است بسیار ارزشمند.»(6)

با بررسی موقعیت‌هایی که مرکز تشکیلات، پیام نوروزی صادر می‌کند، به نکته حائز اهمیتی می‌توان دست یافت؛ نوروز 1353ه.ش در آغاز نقشه پنج‌ساله جهانی، نوروز 1358ه.ش شروع نقشه هفت‌ساله، نوروز 1388ش یعنی در آستانه انتخابات ایران و امسال که در مختصات نقشه‌های بهائی، جایگاه خاصی داشته و آخرین سال از مجموعه نقشه‌های آخرین ربعِ قرنِ اولِ عصری است که بهائیان به پیروی از «شوقی افندی» (سومین سرکرده بهائیت) آن را «عصر تکوین» می‌نامند.

سال جدید برای جامعه بهائی از اهمیت درخوری برخوردار بوده و حال با ایجاد این شرایط «کرونایی»، مجبور به ترک ملاحظات شده و به نحوی، دست خود را رو کرده‌اند. این جماعت، آدمی را به یاد یکی از شخصیت‌های رمان معروف «آلبر کامو»، «طاعون» می‌اندازند که بی‌شباهت به اوضاع دنیای امروز ما نیست. در آن داستان هم، بعد از شیوع بیماری طاعون، شخصیت‌های داستان ماهیت و اهدافشان از زندگی و حضور در اجتماع را رو می‌کردند؛ یکی از شخصیت‌های رمان کامو، کشیشی است که از طاعون، برای افزایش مریدانش استفاده می‌کند.

حال باید دید چگونه نابسامانی و بحران، در نیل به اهداف این جماعت بهائی مؤثر است؟ احتمالاً درباره «دکترین شوک» چیزی شنیده‌اید؛ با پیشرفت پزشکی و روانشناسی در اواسط قرن 20، دانشمندان توانستند با استفاده از شوک الکتریکی بیماران را به حالت بی‌دفاعی و نوعی کودک‌مآبی برده تا پزشک، بر ذهن شوک‌زده و خالی بیمار، شخصیت جدیدی را بنویسد. این ایده چند سال بعد توسط «CIA» برای شکستن مقاومت زندانیان و ایجاد اطاعت و حرف‌شنوی در آنان مورد استفاده قرار گرفت. بعدها سیاستمداران هم برای پیشبرد اهدافشان از این شیوه، بهره‌برداری بسیاری کردند. در واقع دکترین شوک به این موضوع اشاره می‌کند که وقتی افراد دچار شوک شدیدی می‌شوند و سطح بالایی از ناامنی و استرس روانی را تجربه می‌کنند، قبل از اینکه شوک را پشت سر بگذارد، به نحوی شرایط زیستی‌شان به حالت تعلیق درمی‌آید که در واقع نوعی شوک ذهنی یا فلج شدن روانی است که در این حالت، شخص یا حتی جامعه، آماده پذیرش هرچیزی بوده و قبول، باور و همکاری کردن با آنان که ادعای محافظت و کمک می‌نمایند، احتمال بسیار بیشتری نسبت به شرایط عادی دارد.

اکنون به پیام تشکیلاتی بهائیت بازمی‌گردیم، همان‌طور که مشاهده می‌شود، در پیام نوروز 1399، تشکیلات به مردمی «پریشان‌خاطر» و «نامطمئن از آینده»، اشاره و بر تلاش بهائیان در این لحظات، تأکید می‌ورزد. از ناامیدی جمعی و وحشت صحبت کرده و خاطرنشان می‌دارد که جهان بیش از پیش، تشنه نوعی معنویت امیدبخش است، اینجاست که بهائیان باید آنچه مد نظر دارند به نحوی که برای مخاطب اطمینان‌بخش باشد، ارائه دهند. پیش‌تر هم در شرایط دیگر، مبلغین بهائی را دعوت می‌کردند که در زمان‌های آشوبناک تا جایی که می‌توانند تبلیغ کنند. در حال حاضر هم با توجه به نقشه‌های از پیش طراحی‌شده، می‌گویند: «...فعالیت‌های مجدانه‌، هر جا شرایط ایجاب کند، با جدیت ادامه می‌یابد ... فعالیت‌هایی که انجام داده و اکنون انجام می‌دهید،‌ جامعه جهانی بهائی را برای مرحله بعدی اجرای نقشه ملکوتی آماده می‌سازد....افکارتان همواره متوجه نیازهای جامعه‌ای گردد که به آن تعلق دارید، به شرایط اجتماعی که در آن زندگی می‌کنید.»(7)

در جای دیگر صریح‌تر اشاره می‌دارند: «وقتی اجتماع گرفتار چنین سختی‌ و پریشانی می‌شود، مسئولیت بهائیان در راستای مشارکتی سازنده‌ برای امور بشری، واضح‌تر می‌گردد. هنگامی که ندای دعوت به خدمت به صدا درمی‌آید، لحظه‌ای است که خطوط عملِ متمایز ولی مرتبط بر یک نقط تمرکز می‌یابد. فرد، جامعه، و مؤسسات امری، در موقعیتی هستند که ویژگی‌های ممتاز حیات بهائی را نشان دهند... شاید لازم باشد که نهادها و پروژه‌هایی که به اقدام اجتماعی مشغولند، به تطبیق رویکردهای خود با نیازهای گسترده کنونی بپردازند... به‌علاوه، مشارکت‌های امری در گفتمان‌هایی که جدیداً در اجتماع رایج است، توجه زیادی به خود جلب نموده که در اینجا نیز مسئولیتی را به وجود می‌آورد...جامعه، احتیاج به صداهایی دارد که قادر باشد اصول روحانی را ...به روشنی بیان نمایند.»(8)

قابل توجه آنکه در هر دو پیام، از «نیازهای» جامعه هدف سخن به میان آمده، کلیدواژه‌ای که اهمیت و دلیل کاربرد آن در اثنای پیام‌ها، توسط سران تشکیلات، توضیح داده شده‌است. معلوم می‌شود که تمام آنچه از بهائیان انتظار می‌رود، حرکت در راستای پروژه «جامعه‌سازی بهائی» است. پروژه‌ای با چندین محور اساسی که کلاس‌های آموزشی، جلسات دعا، گفتمان‌های اجتماعی و... از آن جمله‌اند و بهائیت سال‌هاست نقشه‌هایش را ذیل چارچوب این پروژه پیش می‌برد:

«...باید هوشیار بود و اطمینان داشت که مشخصات اصلی محلی فعالیت‌های جامعه نیز کمرنگ نگردد. کوشش‌های مبذوله برای پرورش جوامع در حال شکوفا در محله‌ها و دهکده‌ها و در سراسر محدوده‌های جغرافیایی باید استمرار یابد. در بعضی موارد شرایط کنونی، فرصت‌های غیرمنتظره‌ای برای گسترش مشارکت جامعه در جلسات دعا و حلقه‌های مطالعه و برگزاری آن با رعایت اصول ایمنی ایجاد کرده است. بسیاری از والدین که خانواده‌هایشان در محیط خانه محصورند، از حمایتی که به آنان کمک نموده تا در تربیت روحانی اطفال خود به جای ناظر بودن، نقش مشارکت‌کننده داشته باشند، استقبال نموده‌اند.  نوجوانان و گروه‌هایی از جوانان به قدرت و اثر اعمال ساده‌ای از خدمت مشفقانه که با حکمت انجام می‌شود پی برده‌اند.»(9)

لازم به ذکر است که یکی از بخش‌های جامعه‌سازی بهائی، «گفتمان‌های اجتماعی» است که بستری برای تعاملات شخصی و سازمانی را فراهم می‌آورد. پیش‌تر اشاره گردید که به بهائیان مأموریت داده شده، موضوعات مطرح و مهم را برای جوامعی که در آن حاضرند، شناسایی و طبق آنچه در پروژه «جامعه‌سازی بهائی» برنامه‌ریزی شده، مورد استفاده قرار دهند. در واقع، گفتمان‌های اجتماعی، دو حوزه فردی و سازمانی را دربرمی‌گیرد. در حوزه فردی، همچنان که افراد جامعه و مردم به دنبال امید و انگیزه برای مبارزه و دوام آوردن در این بحرانند، بهائیت با طرح دوستی ریختن و تماس‌های مکرر، این جنبه را پوشش داده و از طرفی در حوزه‌های بالاتر، در حالی‌که برنامه‌های اینترنتی و تلویزیونی با دعوت از کارشناسان و روانشناسان مختلف، ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این موضوع جهان‌شمول را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهند، بهائیان با شناسایی موضوعات مد نظر اجتماع، اعلام حضور کرده و در این زمینه، شاهد فعالیت بیش از پیش بهائیان نام‌آشنا، در برنامه‌هایی با این موضوعات می‌باشیم.

این مسئله در این بخش از پیام اردیبهشت امسال، به بهائیان ابلاغ شده‌است: «مؤسسات و نهادها، مبادرت به شناسایی موضوعات سازنده‌ای نموده‌اند که از گفتمان‌های مطرح در اجتماع‌شان آغاز گردیده‌است... متفکرین برجسته و مفسرین، شروع به بررسی بی‌باکانه مفاهیم بنیادین و آرمان‌هایی کرده‌اند که در دوران اخیر، اکثراً در گفتمان‌های عمومی وجود نداشت.  اگرچه این جریان در حال حاضر مانند بارقه‌های اولیه است، ولی امکان تحقق یک آگاهی جمعی را در نظر می‌آورد ... محرومان را از مائده روحانی بهره‌مند می‌سازید، نفوس را که بیش از پیش تشنه پاسخ هستند سیراب می‌کنید و به آرزومندانِ بهبود و اصلاح عالم، وسیله و ابزار ارائه می‌دهید.»(10)

«طرح روحی»، بخش دیگری از برنامه جامعه‌سازی بهائیت است که خود شامل «کلاس‌های آموزشی» و «حلقه‌های مطالعاتی» برای بازه‌های سنی مختلف و همچنین «جلسات دعا» می‌شود.

کلاس‌های بهائی که طبق دستور مرکز فرقه در پیام‌های مختلف و به گواه خبرگزاری‌های این تشکیلات، همچنان برگزار می‌شوند، حتی کلاس های اطفال، که نشان می‌دهد پرورش اندیشه بهائی در ذهن کودکان، تا چه حد برای بهائیان اهمیت دارد. یکی از مربیان کلاس «درس اخلاق»(11) در مورد فعالیتش در این شرایط می‌گوید: «من برای کلاسم، مطالب سمعی- بصری و دیجیتال آماده می‌کنم و از طریق اینترنت، آن‌ها را در اختیار خانواده‌ها قرار می‌دهم. کودکان تمرین‌ها را در خانه انجام می‌دهند و با والدین یا خواهر یا برادرهایشان مباحث را مطرح می‌کنند.»(12)

جالب توجه آنکه، در مناطقی مثل برخی حوزه‌های آفریقا که دسترسی به فضای مجازی ممکن نیست، همواره بهائیان به فعالیت‌های خود، به صورت حضوری ادامه می‌دهند. این ملاقات‌های حضوری، دو امکانِ آموزش تفکرات بهائیت و نفوذ در خانواده را برای عناصر بهائی، فراهم می‌آورد: «این مدارس، عناصر معنوی [بهائی] و آکادمیک را با هم می‌آمیزد و کودکان را با هدف مشارک در پیشرفت اجتماعشان [فعالیت‌های بهائی] تربیت می‌کند...این رویکرد غیرمتمرکز، فرصت‌های غیرمنتظره‌ای فراهم کرده‌است... یکی از اصول بهائی که شالوده‌ این مدارس را شکل می‌دهد، این است که جامعه محلی می‌تواند در آموزش کودکان نقش مهمی ایفا نماید... اعتماد میان والدین و معلمین به خارج از محیط کلاس نیز بسط یافته است.»(13)

به جز آموزش مستقیم، «جلسات دعا» -یعنی محور دیگر جامعه‌سازی بهائی- نقشی اساسی برای انتقال مفاهیم و تبلیغ بهائیت را در این ایام، ایفا می‌کنند؛ «با شکوفایی جلسات دعا، روح خدمت پرورش یافته و در فرهنگی از دعای جمعی رشد می‌کند. ترویج نقشه، قابلیت‌سازی برای حرکت در مسیر خدمت در هر زمان و هر فصل را ایجاب می‌کند که حتماً باید برهه‌ای را که حامل خطرات شدید در حیات بشری است، مانند این زمان نیز، شامل گردد. بنابراین لازم است گام‌هایی که برای یادگیری چگونگی اجرای چارچوب عمل به نقشه در موقعیت کنونی جهان برداشته می‌شود، با جدیت ادامه یابد.»(14)

تمرکز بر جلسات جمعی، تحت عنوان جلسات دعا، همیشه مورد توجه مبلغین بهائی بوده‌است. مخصوصاً که این نامِ موجه، مقصود اصلی را کتمان می‌سازد. از طرفی، دعا یا درخواستِ نیاز و نوعی درددل با نیرویی عظیم و فوق بشری، رفتاری نهادینه در آدمیان می‌باشد که حتی اگر مداوم و همیشگی هم صورت نگیرد، هر از گاهی در طول زندگی افراد مخصوصاً در موقعیت‌های بحرانی- انجام می‌شود. بهائیت هم به طور کارشناسی‌شده و با آگاهی از اینکه دعای مشترک، باعث ایجاد حس همبستگی میان دعاکنندگان می‌شود، از آن به عنوان شیوه‌ای برای تبلیغ استفاده می‌کند. در ادامه، توجه مخاطبان را به گزارشی از این جلسات دعا جلب می‌نماییم.

««مارلین سکارلتسکو»، از اعضای محفل ملی بهائیان رومانی، می‌گوید: «تمایل طبیعی روح به دعا، به اینکه در زمان شادی یا سختی به خالق خود روی آورد، اغلب در شلوغی زندگی روزمره به فراموشی سپرده شده بود. اما حال، در این بحران، مردم بار دیگر به اهمیت دعا و نیایش پی‌ برده‌اند.»... بهائیان رومانی، به برگزاری جلسات دعای آنلاین برای تمام علاقه‌مندان پرداخته‌‌اند ... همچنان که مردم هر روز برای دعا و نیایش گردهم می‌آیند، پل‌هایی برای گفتگویی عمیق‌تر ساخته می‌شود... «رینا تجوآ لینا»، از اعضای دفتر امور خارجی بهائیان اندونزی می‌گوید: «زمانی که چند نفر گردهم می‌آیند تا با هم دعا بخوانند ... احساس وحدت بیشتری می‌کنند»... نیروی دعای جمعی می‌تواند غریبه‌ها را تبدیل به دوست و آشنا کند. معابد بهائی با پخش زنده برنامه‌های دعا و نیایش و گردهمایی‌های آنلاین برای دعا و نیایش گروهی، افراد بسیاری را گرد هم آورده ... جمع شدن برای دعا در میان مردمی که پیش از آن با هم غریبه بودند، پیوندهای دوستی به وجود آورده است.»(15)

بررسی پیام‌های گذشته تشکیلات در مورد هدف جلسات دعا، نیت غیرمعنوی و صرفاً تبلیغی بهائیان را آشکار می‌کند، گرچه شاید برخی از این فعالیت‌ها در ظاهر، انسان‌دوستانه به نظر برسند، اما وقتی در نگاهی جامع‌تر، همه آن‌ را در طول نقشه‌ای برای بهائی‌اندیشیدنِ جوامع و دعوت آن‌ها به خودباختگی درک کنیم و در کنار فعالیت‌های مجرمانه و در عین حال خرابکارانه علیه جوامع ناهمراه با بهائیت قرار دهیم، نیت اصلی و سوء تشکیلات، رو شده و درمی‌یابیم خطر آن برای تفکر و ایمان، همچون ویروسی خواستارِ انتشار است.

پی‌نوشت:

1-یکی از برنامه‌های منتشرشده در سایت‌های بهائی برای ضیافت‌های تشکیلاتی.

2-پیام مرکز اصلی بهائیت، 5 مارس 2020م.

3-جلسه‌های تشکیلاتی بهائیت که هر 19 روز تشکیل شده و در آن به ارائه گزارش و تبادل نظر می‌پردازند.

4-یکی از برنامه‌های منتشرشده در سایت‌های بهائی برای ضیافت‌های تشکیلاتی.

5-همان.

6-پیام مرکز اصلی بهائیت خطاب به بهائیان جهان، نوروز 1399ه.ش.

7-همان.

8-پیام مرکز اصلی بهائیت خطاب به محافل ملی، مه ۲۰۲۰م.

9-همان.

10-پیام مرکز اصلی بهائیت خطاب به بهائیان جهان، رضوان ۲۰۲۰م.

11-کلاس‌های درس اخلاق، یکی از دوره‌های آموزشی بهائی است که از سنین چهار تا پنج سالگی، زیر نظر مربیان بهائی آغاز گشته و معمولاً تا 12 سالگی به طول می‌انجامد.

12-از سایت‌های بهائی.

13-همان.

14-پیام مرکز اصلی بهائیت خطاب به بهائیان جهان، رضوان ۲۰۲۰م.

15-از خبرگزاری‌های بهائی.

منبع : فصلنامه روشنا شماره 85

خواندن 468 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی