احکام بهائی 16 : نشستن بر منبر حرام است

چهارشنبه, 03 دی 1399 06:19 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

پیامبرخوانده‌ی بهائیت در کتاب اقدس خود، بالا رفتن از منبرها را حرام اعلام کرده و گذاردن تخت روی تخت را به عنوان جایگزین منبر برای سخنرانی مبلّغین فرقه‌ی خود تعیین کرد است. اما بیان این کلمات از سوی پیامبرخوانده‌ی بهائیت، یا نشان جهل او و یا تعصب در برخورد با نمادهای اسلامی دارد!

 پیامبرخوانده‌ی بهائیت در کتاب اقدس خود، بالا رفتن از منبرها را حرام اعلام کرده است؛ همچنان که می‌خوانیم: «قد منعتم عن الارتقآء الی المنابر (1)؛ به تحقیق که از بالا رفتن منبرها منع شدید». او در ادامه، گذاردن تخت روی تخت را به عنوان جایگزین منبر برای سخنرانی مبلّغین فرقه‌ی خود تعیین کرد: «مَن أراد ان يتلو عليکم آيات ربّه فليقعد علی الکرسيّ الموضوع علی السّرير(2)؛ کسی که بخواهد آیات پروردگارش را برای شما بخواند، می‌بایست بر تختی که قرار داده شده بر تختی دیگر بنشیند».
اما در تحلیل این حکم پیامبرخوانده‌ی بهائیت لازم است تا نکاتی را متذکر شویم:
اول: کرسی در
  زبان عربی به معنای تخت و سریر نیز به معنای تخت است. در اینجا جناب بهاء به جای منبر، دستور داده تا دو تخت یا دو صندلی را روی هم گذارده و بر روی آن خطبه بخوانند. اما آیا این عمل، کار مشکلی نیست؟! مثلاً زمانی که دو تخت یا صندلی بر روی یکدیگر قرار گیرد، چگونه سخنران می‌تواند به راحتی روی آن قرار گیرد؟! چند نفر می‌بایست او را بگیرند تا بر زمین نیافتد؟! یا هم آن‌که مقصود بهاء این بوده که صندلی دو طبقه‌ی مخصوصی بسازند که در این صورت، چه تفاوتی با منبر خواهد داشت؟!
دوم: البته شاید جناب بهاء مقصودش از نهادن کرسی بر سریر، معنایی دیگر بوده است. مثلاً مقصودش از سریر، فرش بوده که صندلی را روی فرش قرار دهند که بخاطر عدم تسلّط بر زبان و لغاط عربی، از بیان آن عاجز بوده است. با این حال باید پرسید به راستی مدعی پیامبری ایرانی بهائیت که به زبان عربی تسلط نداشته و بارها غلط‌هایش اصلاح شده (3)، چه اصراری به عربی‌نویسی داشته است؟!
سوم: با صرف‌نظر از اشتباه نگارشی پیامبرخوانده‌ی بهائیت، ممکن است بهائیان در توجیه مفهومی گفتار او گویند که جناب بهاء با تحریم بالا رفتن از منبر، قصد برخورد با خودستایی و غرور را داشته است. در پاسخ باید گفت که به طور مثال، آیا انحصار قدرت و ثروت تمام تشکیلات بهائیت در دست نُه نفر که با انتخاباتی غیرشفاف برگزیده می‌شوند و اعطای معصومیت به آنان، بیشتر خودستایی، غرور و فساد را در پی دارد یا بالا رفتن از منبر و ذکر خدا و دین خواندن؟!
اما آن‌چه بیش از هرچیز به ذهن می‌رسد اینست که از آن‌جا که پیامبرخوانده‌ی بهائیت از جانب استعمار برای ایجاد شکاف در جامعه‌ی مسلمان و مبارزه با اسلام ناب در ایران برانگیخته شده بود، لذا در این حکم صرفاً سعی داشت تا با منبر به عنوان نماد روحانیون مبارز مسلمان، به مقابله برخیزد، اما در مقابل چیزی مشابه و یا بدتر از آن را پیشنهاد نمود.

پی‌نوشت:
1- حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 146، بند: 154.
2-همان.
3-
 حسینعلی نوری، اقدس (رساله سؤال و جواب)، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 60-59، سؤال 57.

 

خواندن 673 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی