سوال این است که چرا پیشوایان شما پیروان خود را به بیتفاوتی و بیغیرتی به وطن سوق دادهاند؟!
توصیههای خائنانهی عبدالبهاء موید وتائید کننده این باور است دقت کنید : «هر قطعه محصوره را كه نام وطن مینهيم و به اوهام (توهمهای) خويش مادر میناميم و حال آنكه كره أرض (زمین) مادر كلّ (همه) است نه اين قطعه محصوره خلاصه ايامی چند روی اين زمين زندگانی مینمائيم و عاقبت در آن دفن میشويم قبر ابدی ماست آيا جائز است به جهت اين قبر ابدی به خونخواری پردازيم و همديگر را بِدَريم حاشا و كلّا نه خداوند راضی نه انسان عاقل اذعان اين كار مینمايد».(1)
مبلغان بهائی توجیه میکنند : شما اشتباه منظورشان را متوجه شدید؛ ایشان از وطندوستی نهی نکردند، بلکه از اینکه دوست داشتن وطن باعث ضرر به غیر شود نهی کردهاند؛ همچنان که اشراق خاوری (از مبلّغان بهائیت) آورده است: «مقصود از تعصّب وطنی آنست كه انسان بنام محبّت وطن خود به خرابی و ويرانی اوطان ديگران بپردازد و محبّت بوطن خويش را بهانهی تطاول (: دستدرازی) به اوطان (: به وطنهای) ديگران قرار دهد ... (بهائيان) محبّت به وطن دارند ولی تعصب وطنی ندارند».(2)
این توجیه را بدقت چندین بار بخوانید تا پی ببرید همانند دیگر باورهای این فرقه ضاله تا چه میزان بی پایه و اساس است ! به راستی که چه كسی نام ظلم و چپاول ديگران را تعصب به وطن خويش میگذارد كه شما چنين توجيهی ارائه میدهید؟ واضح است که تعدّی به سرزمين ديگران تحت هر عنوانی قبيح و ناپسند است. اما تعصب وطنی به معنای دفاع از وطن، در مقابل زياده خواهان است که پیشوایان شما آن را زشت و ناپسند دانستهاند!
علیرغم ادعای بهائیان مبنی بر اینکه پیشوایانشان در عمل وطن دوست بوده و پیروان خود را به وطن دوستی سوق دادهاند! هیچ سند عملی و تاریخی برای اثبات این ادعای وجود ندارد؛ بلکه بالعکس عبدالبهاء در هنگام اشغال فلسطین به دست قوای مهاجم انگلیس، نه تنها مردم را به دفاع در مقابل اشغالگران ترغیب نکرد، بلکه به حمایت از انگلیسیها پرداخت؛ تا جایی که جمال پاشا تهدید به قتلش کرد؟!(3)
ومتاسفانه در کمال جهالت اذعان به خیانت میکنند ودر توجیه این رفتار خود میگویند " فلسطین که وطن پیشوایان ما نبود، بلکه ایشان ایرانی بوده و هیچگاه به وطن خود خیانت نکردهاند."
میگوئیم اگر شما را ناراحت میکند خیانت به سرزمینی که در آن زندگی میکردند بوده یا خیر؟! از طرفی، مگر پیامبرخواندهی بهائیت به ایران یا بعبارتیبه سرزمین مهد امرالله خیانت نکرده و دشمن اشغالگر ایران را عادل خطاب نکرده است ( دقت کنید به این ادبیات ) : « ایامی که این مظلوم در سجن، اسیر سلاسل و اغلال بود، سفیر دولت بهیه أیّده الله تبارک و تعالی نهایت اهتمام در استخلاص این عبد مبذول داشت و مکرر اجازه خروج از سجن صادر گردید؛ ولی پارهای از علمای مدینه در اجرای این منظور ممانعت نمودند تا بلاخره در اثر پافشاری و مساعی موفور حضرت سفیر، استخلاص حاصل گردید».(4)در تاریخ ایران زمان قاجار دو کشور انگلیس و روسیه تزاری هر آنچه ظلم و ستم بود بر مردم ایران روا داشتنند و بعد جناب نوری اینطور از آنها تمجید میکند . این تمجید از ظلمی است که به ملت ایران کردند .
آيا آرزوی تأیید و نصرت برای دشمنان کشور، که در حال جنگ مستقیم و غیرمستقیم با مردم ما بودهاند، معنایی جز خیانت دارد؟! از طرفی، آیا حمایت دولتهای متخاصم از پیشوایان بهائی (تا جایی که ایرانیان را تهدید به راهاندازی جوی خون در خیابانها کردند(5))، معنایی جز وابستگی، جاسوسی و خیانت آنها دارد؟!
پینوشت:
1- عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 105.
2- عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، نسخهی الکترونیکی، پاورقی ص 105.
3- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: عبدالبهاء؛ از تهدید جمال پاشا تا اعلام حمایت لرد بالفور!
4- شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مودت، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج 2، ص 49.
5- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: وقتی سفیر روس تهدید به راهاندازی نهر خون در تهران کرد!