امیر عباس هویدا آخرین نخست وزیر پهلوی دوم که بود ؟( بخش اول )

شنبه, 01 خرداد 1400 09:31 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

قصه هويدا، ابراهيم ذوالفقاري، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، تهران، چاپ اول، 386

 بهائیت در ایران: هر چه از سال 57 فاصله میگیریم نیاز به معرفی زمانداران حکومتهلوی خصوصا پهلوی دوم بیشتر احساس میگردد .شاید یکی از دلایلش این باشد که جوانان امروز هیچگونه شناختی از آنچه بر این سرزمین گذشته است ندارند . و یا بهتر بگوئیم عناصری که امروز مجموعه رسانه های صوتی ، تصویری ، و فضای مجازی را شامل شده و در حمایت از برخی عناصر ورشکسته سیاسی وابسته به همان رژیم در صحنه حضور دارند تلاش دارند که بشکلی خیلی ظریف نکبت و منفوریت را از زمامداران آن زمان سرزمینم ایران بزدایند . اما اینکه باید به جوانان نسلهای بعد از انقلاب این آگاهی را داد که آنها چه کسانی بودند و چه بر سرزمین ایران آوردند .لذا مطلب ذیل بر آن است که به معرفی یکی از اصلی ترین مهره های رژیم محمد رضا پهلوی بپردازد .

از اینجا شروع میکنیم ...... فتنه سيد علي محمد باب در شيراز که با هدايت مستقيم سياست هاي بيگانه شکل گرفت، در منزل شيخ حسينعلي نوري به ثمر نشست تا برادر زاده ميرزا آقاخان نوري فردي که مأمور مستقيم انگلستان بود و با فتنه هاي خود ميرزا تقي خان امير کبير را به مسلخ فرستاد و به جاي او بر تخت صدارت نشست با ادعاي واهي «من يظهر اللهي» در امتداد اين حرکت قدم بردارد.

شيخ حسينعلي نوري با هدايت و نظارت بيگانگان، «بهاء الله» شد و در سرزمين عکا سکني گرفت.

بسياري از افرادي که شيخ حسينعلي نوري را از ايران تا عکا همراهي کردند،‌ از کساني بودند که در فتنه باب در شيراز، از همراهان او بودند. از جمله اين افراد، پدر بزرگ پدري امير عباس هويدا، ميرزا رضا قناد بود که به واسطه تلاش هايي که در نشر اين فرقه داشت، باره از زبان عباس افندی  عبد البهاء که پس از مرگ حسينعلي نوري جانشين او شد - مورد مدح قرار گرفت و فرزندانش نيز براي مدتي شهرت خانوادگي ممدوح را براي خويش برگزيدند که معلوم نيست به چه علت اين شهرت در سال 1321 به هويدا تغيير يافت.

اين نگارنده را تا حال، نظر بر اين بود که حضور عموزاده هاي هويدا که متولد عکا بودند در ديوان سالاري رژيم پهلوي پس از حضور امير عباس هويدا در ايران و با کمک او شکل گرفته است، ولي پس از تحقيقي مختصر روشن شد که پسران ميرزا جليل هويدا برادر عين الملک- نيز با حمايت همان دست هايي که امير عباس هويدا را مورد حمايت خود قرار دادند، به ديوان سالاري پهلوي راه يافته اند.

بديهي است که پرداختن به چگونگي ورود نوه هاي ميرزا رضا قناد به دربار و در دست گرفتن مشاغل حساس در آن جا نيازمند تحقيقي مستقل و دقيق است.

به هر حال، شايد به همين باشد که امير عباس هويدا در سال 1321 شهرت خود را از ممدوح به هويدا تغيير داده و شهرت عمودزاده هاي خود را دارا شده است.

در سال 1341 که قرار مي شود، آقاي امير عباس هويدا، داراي سلاح کمري باشد، بر اساس رعايت اصول اداري، ستاد ارتش، برگه اي را تنظيم مي کند که در آن آمده است:

«طبق دستور شماره 41301/59679 3/9/21 [13] اداره کل آمار، نام خانوادگي نامبرده از کلمه (ممدوح) به (هويدا) تغيير يافته است.» (آرشيو، سند ه‍9، 431، 12/3/1341)

تمامي کساني که پيرامون امير عباس هويدا، نوشته اي دارند، اعم از موافقين و مخالفين او، در بهائي گري پدران هويدا متفق القول مي باشند و در آن جاي هيچ شک و ترديدي باقي نمي گذارند؛ ولي زماني که بحث از بهائي گري امير عباس هويدا به ميان مي آيد اختلاف آغاز مي شود.

به نظر مي رسد علت اصلي اين اختلاف صرف نظر از دستوري بودن پوشش نهادن بر بهائي گري هويدا از طرف عده اي اين باشد که از زمان حضور هويدا در رأس دولت کشوري که داعيه اسلام پناهي داشت، اين مسئله به مشکلي لاينحل تبديل شد و امير عباس هويدا در تمام مدت سعي کرد با طرح ها و برنامه هايي که از پشت پرده، تنظيم مي شد به گونه اي عمل نمايد که خود را از اين نسبت رهايي بخشد و برخي ظاهر بينان را در اين موضوع دچار اشتباه نمايد.

در يکي از آخرين تحقيق هايي که پيرامون امير عباس هويدا، تحت عنوان «معماي هويدا»  نگارش يافته است، نگارنده بسيار مي کوشد تا نسبت بهائي گري را از او بزدايد و در اين تلاش تا جايي پيش مي رود که نوشتن زمان تولد هويدا در پشت جلد قرآن توسط مادر بزرگ مادرش را به رخ تاريخ مي کشد و از قرآن سر گرفتن مادرش در زمان دستگيري هويدا در زمان جمهوري اسلامي سخن مي گويد. البته او در اين مقطع از نگارش خود، دچار فراموشي مي شود که دارد از زني سخن مي گويد که در ابتداي تحقيقش نوشته؛ او دختر اديب السلطنه سرداري است و نوه کسي که مشهور به عرفي بود. افسر الملوک شبها تا سرود فرانسه را با صداي بلند نمي خواند به رختخواب نمي رفت و ...

شايد عباس ميلاني نمي دانست که او دختر کسي است که وقتي پزشک مرد سفارت انگلستان را براي وضع حمل او آوردند،‌ حتي ناصر الدين شاه عياش هم برآشفت و از اين عمل انتقاد کرد.

امير عباس هويدا هنوز به دو سالگي نرسيده بود که پدرش عين الملک- مأمور شامات شد. سال ورود عين الملک به شامات، سال آخر عمر عباس افندي بود و ميرزا رضا قناد نيز هنوز در قيد حيات بود. علت انتخاب عين الملک به مأموريت شامات و شرايط حساس آن زمان در آن منطقه با توجه به حضور بهائيان در عکا، از مواردي است که قابل تأمل و بررسي است.

براي اثبات بهائي گري امير عباس هويدا، نيازمند اين نيستيم تا حضور او در محافل بهائيان را دليل آوريم هر چند براي اين هم سند داريم- چرا که او خود به يکي از سران بهائيت و تأثير گذاران اين فرقه سياسي تبديل شد و مأموريت هاي محوله خويش را به خوبي و با موفقيت پي گرفت.

براي اثبات بهائيت هويدا، همين بس که از روزي که با حسنعلي منصور ارتباط برقرار کرد، در تشکيلات او بهائيان، را برتري داد و پس از آن که کابينه او را تحويل گرفت، پس از چندي وزراي بهائي را جايگزين بعضي از ديگر وزرا کرد ومهم ترين وزارتخانه کشور يعني آموزش و پرورش- را در اختيار فرخ رو پارساي قرار داد تا آئين بهائيت را در مدارس رسوخ دهد، هر چند در ايران که مرکز تشيع جهان اسلام است، اين امر ناشدني بود.

قبلا در باره نامه نصرت الله احدپور و افشاگري وي در رابطه هويدا و مارگريت آلن و جاسوسي آن دو در زمان حضور در آنکارا مطالبي همراه با نامه احدپور نقل قول کرديم. (امير عباس هويدا به روايت اسناد ساوک، ج 1، ص 286)

هر چند اين اظهارات، قبل از آن که به وابستگي هويدا به بهائيت ربط داشته باشد، ماهيت جاسوسي او را نشانه گرفته است ولي توجه به اين نکته که فلسفه وجودي فرقه بهائيت، مقتضاي چنين مسائلي است، ربط آن به بهائيت را روشن مي نمايند. التبه در متن اين نوشته، به بهائي بودن مارگريت آلن و هويدا که منشأ اين همکاري جاسوسي بوده، اشاره صريح شده است.

اهميت ادعاي نصرت الله احدپور، زماني بيشتر مي شود که خاطرات حسن ارفع سفير کبيرکبير وقت ايران در ترکيه و عامل اصلي انتقال هويدا از آنکارا به تهران- در اين باره مورد توجه دقيق تري قرار گيرد:

سازمان اطلاعاتي ترکيه که فعاليت هاي سفارتخانه هاي خارجي را زير نظر داشت، متوجه رفتار خلاف شئون ديپلماتيک شده و چند بار به طور غير مستقيم اين مطلب را به ما گوشزد کردند. من در مقام سفير کبير چند بار سعي کردم هويدا را به تهران برگردانم، اما او که توسط حاميان پرقدرت بهائي اش در تهران حمايت مي شد، بيدي نبود که با اين بادها بلرزد...

معلوم شد ايشان از طرف محفل جهاني بهائيان مأموريت رسيدگي به امور بهائيان مقيم ترکيه را دارد که ضمن اشتغال به کار در سفارت ايران و با استفاده از موقعيت ديپلماتيک و پاسپورت سياسي، نهايت سعي خود در خدمت به بهائيان را معمول مي دارد. (همان، ص بيست و هفت)

روشن است، نبايد رد پاي کسي را که از طرف محفل جهاني بهائيان مأمور رسيدگي به امور بهائيان مقيم ترکيه، در سال 1336 است، در محفل هاي داخلي بهائيان در ايران جستجو کرد.

با پايان يافتن مأموريت امير عباس هويدا در ترکيه، وي اظهار علاقه کرد تا به عنوان سر کنسول، راهي دمشق شود،(همان، ص 5) زيرا ضمن آن که ريشه خانواده پدري او در آن جا بود، اگر اين سمت را دارا مي شد همچنان که پدرش عين الملک در همين سمت و در همين مکان، تسهيلات بسياري براي بهائيان چه آناني که در عکا بودند و چه افرادي که براي ديدار از عبد البهاء به آن جا مي آمدند- فراهم مي کرد، او هم مي توانست د راين موقعيت، راهگشاي مناسبي براي اين فرقه باشد ولي امير عباس هويدا مأمور سر به فرمان بود و همين امر باعث شد تا در شرکت نفت، صاحب منصب باشد تا ضمن فراهم آوردن تسهيلات مناسب براي کنسرسيوم، نفت اسرائيل کعبه مقصود بهائيان- را نيز تأمين کند.

اينک پس از حدود 38 سال، امير عباس هويدا، به ايران باز مي گشت. بازگشت رسمي او در سال 1321 بود. وي پس از مدت کوتاهي به مأموريت هاي پاريس، اشتوتگارت، سازمان ملل و ترکيه، اعزام شده بود و اين اولين بار بود که قصد ماندن دراز مدت در ايران را داشت.

در اين زمان، تمامي بهائيان، طبق دستور سران بهائي موظف بودند در پرسشنامه هايي که براي استخدام و يا هر امر ديگري، تکميل مي کنند، در مقابل گزينه مذهب، کلمه اسلام را بنويسند و هويدا نيز از اين امر تبعيت کرد و زماني که پرسشنامه مربوط به درخواست امتياز مجله کاوش را تکميل نمود، در مقابل گزينه شماره 11 نوشت: مذهب اسلام، (همان، ص 48) ولي اين فقط نوشته اي بود بر روي برگه اي رسمي، شايعه بهائي بودن آقاي هويدا در شرکت نفت، به حدي بود که اداره کل نهم را به واکنش واداشت، و زماني که او وزير دارايي کابينه شد، در اين باره نوشت:

«مرئوسين مشاراليه در شرکت نفت، نسبت به ايشان نظر خوبي نداشته و ضمنا در محيط شرکت نفت، شايع شده که آقاي هويدا، پيرو فرقه بهائي است.» (آرشيو، سند 8059/914، 24/12/1342)

اين تازه اول ماجرا بود. هويدا تا قبل از اين، همواره در مشاغلي قرار داشت که خدمات او به جامعه بهائيت، در داخل کشور، انعکاسي نداشت، ولي اين بار در جايگاهي قرار گرفته بود که چشم هاي متعددي حرکات او را زير نظر داشت و علي رغم تغييرات گسترده مديريتي به نفع خود، باز هم، شمه اي از اين اقدامات، به گوش دست اندرکاران امور مي رسيد.

از جمله اين موارد، اظهارات افشاگرانه حسين کي استوان در منزل سناتور سيد جلال الدين تهراني بود که بود از دخالت مستقيم شخص هويدا در جلوگيري از ماليات دو ميليون توماني صاحب پيپسي کولا که همانا حبيب ثابت پاسال از بزرگان فرقه بهائيت بود بيان نمود. (همان، سند 11283/20 الف، 2/6/43)

در اين موقع امير عباس هويدا به همراه حسنعلي منصور و فريده و ليلا امامي، طي سفري تفريحي به شمال کشور رفتند، در راه بازگشت، ليلا امامي که در اين زمان معشوقه هويدا بود- رانندگي مي کرد. او زني بود که به زياده روي در مصرف مشروبات الکلي، شهرت داشت، (معماي هويدا، ص 158) و در اين سفر هم، اين زياده روي را داشت و با حالت مستي به رانندگي پرداخت. غير عادي بودن حالت راننده باعث تصادفي شد که در آن، سرنشينان عقب ماشين حسنعلي منصور و فريده امامي- به سلامت ماندند ولي امير عباس هويدا که در صندلي جلو نشسته بود، دچار مصدوميت شديد گرديد و از آن وقت به بعد، عصايي به دست گرفت که او را در کاريکاتورهاي نشريه توفيق به عصايي مشهور ساخت.

در ماجراي اين تصادف، فردي به نام قاسم اشراقي، نامه اي براي دکتر فرهنگ مهر ارسال کرد که در آن بالصراحه به بهائيت امير عباس هويدا اشاره شده بود:

«جناب دکتر فرهنگ مهر معاون وزارت دارائي

به مناسبت پيش آمدي که براي جناب آقاي هويدا وزير محترم دارائي رخ داده، خواهشمند است مراتب تأثر و تأسف اين جانب و برادرانم را به عموم هم مسلکان و به خصوص جناب آقاي ثابت پاسال مدير محترم تلويزيون ايران که بزرگ ترين خدمتگزار فرقه ما هستند، ابلاغ فرمائيد.»

تحليل ساواک از اين نامه اين بود که:

«به طوري که استنباط مي گردد: قصد نويسنده اين نامه و يا اعلاميه اين بوده است که دکتر فرهنگ مهر، معاون وزارت دارايي، داراي مسلک بهائي گري است.» آرشيو، سند 1619/326، 12/6/43

بهرام شاهرخ که که پدرش ارباب کيخسرو زرتشتي از سياستمداران دوران رضاخان و از عمال انگليس بود و خودش به مرد هزار چهره شهرت داشت، برخي او را جاسوس آلمان و گروهي جاسوس نفوذي انگليس در دستگاه تبليغات حکومت نازي آلمان مي دانستند که همراه با فاش شدن اسرار خانه سدان، گوشه اي از ارتباطاتش با انگليس روشن گرديد در دولت حسنعلي منصور، مدير کل تبليغات دولت شد. او از سابقه هويدا به خوبي اطلاع داشت:

«هويدا سعي داشت گذشته مرا به لجن بکشد و تيره سازد و من تصميم داشتم، در صورتي که به روش خود ادامه دهد، موضوع بهائي بودن او و پدرش را منشي شوقي افندي بوده است و نام عباس را نيز همان شوقي افندي براي بزرگداشت نام برادر خود، عباس افندي، بر هويدا نهاده است و امير را هم به خاطر احترام برادرش بر اول آن افزوده، بر ملا کنم».(آرشيو، سند 11887/20 ه‍ 5/6/45)

هر چند بهرام شاهرخ، در گفتن نسبت عباس و شوقي افندي اشتباه کرده و اين دو را برادر خوانده است، در حالي که شوقي افندي، نوه دختري عباس افندي مي باشد، ولي اين اشتباه، هرگز اصل مطلب او را خدشه دار نخواهد ساخت، چرا که امير عباس هويدا، حدود دوساله بود که به همراه پدرش به شامات رفت و در اولين حضور در حالي هنوز دست چپ و راست خود را نمي شناخت، در آخرين روزهاي عمر عباس افندي و جانشيني شوقي افندي، به ديدار عکا نشينان نائل گرديد. ميرزا رضا قناد که در جمع بهائيان، به واسطه تقربي که به باب و بهاء و عبد البهاء داشت، از منزلت ويژه اي برخوردار بود، هنوز زنده بود. عبد البهاء که از انگليس هاي لقب سر گرفته بود، نمي خواست بنا به وصيت پدرش شيخ حسينعلي نوري- برادر کوچکترش محمد علي ميرزا را جانشين خود قرار دهد. او به کمک اعوان و انصارش، نوه دختري خود، شوقي که همسري کانادايي به نام روحيه ماکسول اختيار کرده بود- را جانشين خود کرد. عباس افندي پسر نداشت و طبيعي بود که نام خود را بر نوه ميرزا رضا قناد بگذارد.

در چنين شرايطي براي اولين بار در وزارت دارايي، پرده از چهره خانوادگي هويدا برداشته شد و در اعلاميه اي که داراي امضاي مجعول سکندر بود، اين حقيقت بر ملا شد:

پدر بزرگ هويدا ميرزا رضا قناد از بهائيان مخلص و فداکار و مجذوب عباس افندي بود... حبيب الله خان پسر ميرزا رضا قناد را که پدر وزير دارائي فعلي بود، مشغول تحصيل کرد و دو سال هم او را براي ادامه تحصيل به اروپا فرستاد ...عين الملک ... با کمک بختياري ها به وزارت خارجه رفت و مأموريت سوريه و لبنان گرفت و قونسول ايران در اين منطقه شد. در اين سمت، پنهاني براي بهائي تبليغ مي کرد و با انگليس هم رابطه و سر و سري داشت و از خدمتگزاران واقعي آنها بود. پس از چند ماه مأمور جده شد و خود را به ملک سعود نزديک کرد و پس از گذشت مدتي از مأموريت وي در جده، روزنامه هاي عربي به علت تبليغ به نفع بهائي ها به اين انتصاب اعتراض کردند... عين الملک دو پسر داشت: يکي به نام امير عباس و ديگري به نام فريدون هويدا. امير عباس به پيروي مسلک و عقيده پدر خويش با سران بهائي نزديک دشو از هيچگونه خدمتگزاري در راه ترويج مسلک بهائيت فروگذاري نمي کرد... هويدا به آنکارا منتقل گرديد. در زمان مأموريت ايشان تعداد زيادي از خانواده هاي بهائي ايران به ترکيه مهاجرت کردند و به اتکاء قدرت و نفوذ هويدا به فعاليت پرداختند و دولت ترکيه از اين امر مطلع شد و کشف کرد که خانواده هاي بهائي، تحت هدايت و رهبري هويدا به چنين فعاليت هاي مضر و خلاف قانون ترکيه، دست زده اند، از اين رو جمعي از بهائي ها را بازداشت کردند و از دولت ايران خواستند که هر چه زودتر در تغيير وي اقدام کنند... هويدا در شرکت ملي نفت، معاون اداري مدير عامل شد و با دستياران خود، فؤاد روحاني و مهندس فرخان، سه تفنگدران بهائي ها در يک چنين مؤسسه عظيمي به هم پيوستند و سعي کردند تا حدي که مقدورشان بود، افراد بهائي را در کارهاي مؤثر شرکت ملي بگمارند و همين کار را هم کردند...

بهائي بودن امير عباس هويدا، در زمان انتصاب او به اصدارات، بيشتر مد نظر محافل و شخصيت ها قرار گرفت، تا جائي که کارشناسان ساواک و کساني که با روانشناسي اجتماعي مردم ايران آشنايي داشتند، به ميدان آمدند تا آقاي نخست وزير را از اين مهلکه نجات بخشند.

طبيعي بود که در ساواک به مسئله امنيت اجتماعي توجه خاصي مبذول مي شد. از اين رو روابط عمومي، طي گزارش مفصلي براي رياست ساواک نوشت:

«محترما معروض مي دارد:

پس از ترور نخست وزير سابق و انتصاب جناب آقاي هويدا به نخست وزيري از گوشه و کنار شنيده مي شد که مخالفين وضعيت حاضره، به تکاپو افتاده، با اشاعه اکاذيب اذهان مردم بي سواد، به ويژه کهنه مقدسين را تحت عنوان بهائي بودن نخست وزير و بودن سه وزير بهائي در کابينه ايشان و پيشرفت بهائيان که عمال اصلي صهيونيست در ايران مي باشند، در امور مملکتي و تجارتي، سر زبان ها انداخته، همواره براي پيشرفت مقاصد سوء خويش، به ويژه فعاليت براي تخريب روحيه افراد، مجاهدت مي نمايند.

روحانيون و وعاظ موافق هم، ضمن تاييد مراتب بالا مي گويند از آن جايي که مرحوم حسين [حبيب الله] عين الملک پدر آقاي هويدا در ايران و به ويژه در مأموريت هاي وزارت امور خارجه در کشورهاي خاورميانه و عزيمت به عکا با عده اي بهائي براي زيارت قبر شوقي افندي به بهائي گري معروف بوده و با توجه به اين که اطلاع داريم آقاي هويدا بهائي نمي باشند ‍]!؟] ولي خواه ناخواه چوب اعمال پدر خويش را مي خورند و براي آن که امنيت حاضره کشور، دست خوش مطامع و سمپاشي مخالفين خارج گردد، والا با توجه به نارضايتي عمومي از لحاظ گراني ارزاق به ويژه پس از گران شدن بنزين که قيمت ها بالا رفت و پايين نيامد امکان آن را دارد که مخالفين از اين راه بهره برداري کرده و به امنيت و آرامش کنوني ... لطمه وارد سازند .... چنان چه اولياي امور صلاح بدانند، مراتب زير اجرا گردد:

1. همان قسم که در پاره اي از ممالک خارجي، دولت ها اجناس را با قيمت گران خريداري و با قيمت ارزان در اختيار آنها مي گذارند، اعليحضرت همايون شاهنشاه ... امر و مقرر فرمايند براي مدت 6 ماه (تا به دست آمدن محصول جديد) ولو دولت چند ميليون ريال هم مثل پولي که به دهقانان دادند يا گندم خريدند، متضرر گردد، قيمت نان، گوشت - قند- چاي که عموما انحصاري و مورد مصرف و احتياج طبقه 3 مي باشد، تقليل دهند

2. براي اين که شايعه پردازي مخالفين درباره شخص نخست وزير و اتهام به بهائي گري ... اثري در بين توده عوام باقي نگذارد و نتوانند از اين راه، به نفع خويش و اجانب بهر برداري نمايند، .... مراتب زير بدون خودنمايي و البته به تواتر، نه يک مرتبه، از طرف دولت انجام گردد:

1. تقويت برنامه هاي مذهبي راديو ايران...

2. صدور دستور به وزارت آموزش و پروش، مبني بر ابلاغ اوامر شاهانه، داير بر اين که ظهرهاي پنجشنبه که مدارس تعطيل مي شود، دانش آموزان کلاس هاي يک و دو و سه ابتدايي که مطيع ترين و ساده لوح ترين عوامل فرهنگي مي باشند، در دبستان مربوطه يا نزديک ترين مساجد نزديک دبستان، حضور يافته با تشکيل صف نماز جماعت، نماز برگزار و در خاتمه نماز براي تقويت شيعيان جهان و شاهنشاه که پيشواي آن مي باشد، دعا نمايند...

3. به وزارت آموزش و پرورش دستور صادر شود در اين موقع که مشغول استخدام معلم مي باشند، از طلاب علوم ديني که داراي گواهينامه مدرسي و حائز شرايط استخدام مي باشند، استفاده نمايند که در آموزش و پرورش، شرعيات و تعليمات مدني و جلب توجه دانش آموزان به حقايق اسلامي، پاکي، درستي، ميهن پرستي و شاه دوستي، در دبستان ها يا دبيرتسان ها مورد استفاده قرار گيرند

4. مجّاني کردن آب و برق مساجد و نصب شير براي وضو و تطهير

5. صدور دستور براي نظافت شهرهاي مذهبي مثل شهر قم، مشهد، شهرري و تعميرات لازمه با بودجه اوقاف

6. عدم انجام هيچ نوع معامله تجارتي و داد و ستد که دال بر نزديکي با اسرائيل باشد، زيرا عناصر مخرب، بهائيان را عوامل اسرائيل در ايران به مردم معرفي کرده اند.

7. ملي کردن تلويزيون و گرفتن آن از ثابت پاسال و اخراج بهائيان از آن دستگاه

8. توجه به برنامه راديو ايران که بر خلاف اصول مذهبي برنامه اي اجرا ننمايد....» (آرشيو، سند 423، 18/ 11/ 43)

هر چند روابط عمومي ساواک، در نقل سابقه عين الملک و رفتن او به عکا اشتباه کرده و زيارت قبر شيخ حسينعلي نوري وديدار با عباس افندي را زيارت قبر شوقي افندي نوشته است ولي با توجه به اينکه، اين گزارش دقيقا 12 روز پس از نخست وزيري هويدا، تهيه گرديده به خودي جالب توجه است.

روابط عمومي ساواک، موار پيشنهادي براي نجات هويدا از شايعه وابستگي به بهائيت را، از زبان روحانيون و وعاظ موافق روي کاغذ آورده،‌ ولي در اين توصيه ها درست روي مواردي انگشت گذاشته است که سبب وجودي رژيم پهلوي، هدم و نابودي‌ آن بود.

ساواک در اين نوشته، بهائي بودن نخست وزير را متوجه عوام الناس و مردم بي سواد و کهنه مقدسين کرده است، در صورتي که همان طور که در قبل ذکر شد، افرادي همچون سناتور جلال الدين تهراني، حسين کي استوان، بهرام شاهرخ و ... در اين باره صحبت کرده بودند.

مواردي ديگر از اين اظهار نظرها که توسط دست اندرکاران رژيم پهلويصورت گرفته به شحر زير است:

الف: سيد علي مهدويان، معاون اداره کل آ«وش و پرورش استان مرکزي، ضمن گفتگوي خصوصي اظهار داشته است:

«آقاي امير عباس هويدا، ‌نخست وزير، پيرو مسلک بهائي است و انتخاب نامبرده به عنان نخست وزير مصلحت نبوده است.» (آرشيو، سند 269/2 ه‍، 7/ 1/ 44 و بدون شماره، 12/11/43)

ب: سناتور جهانشاه صمصام در پايان جلسه روز 17/11/43 مجلس سنا، به سناتور [عباس] مسعودي با حضور يکي از خبرنگاران جرايد، اظهار داشته:

«حيف است به اين مملکت و اين ملت، کسي چون هويدا که بهايي است، حکومت کند». (آرشيو، سند 10014/326، 18/ 11/ 43)

ج: پيش از ظهر روز جمعه، 16/11/43 جلسه منزل دکتر محمود حسابي با شرکت عده اي ... تشکيل گرديد. در اين جلسه دکتر محمود حسابي .... اظهار مي داشت:

«هويدا پسر عين الملک از مبلغين بهائي است و خود او نيز بهائي مي باشد. بدين ترتيب در وضع موجود، اوضاع به نفع بهائي ها تغيير کرده است.» (آرشيو، سند 1669/322، 19/ 11/ 43)

د: صبح روز 6/1/44 آقاي [احمد] آرامش ... اظهار مي دارد:

«هويدا بهائي است و مردم راست مي گويند و خود شاه هم فهميده».(آرشيو، سند 103/20 الف، 7/ 1/ 44)

ه‍: در حزب ايران نوين گفته شده است که:

«به زودي ... آقاي دکتر کشفيان و مهندس روحاني و تيمسار صنيعي که دو نفر اخير الذکر بهائي مي باشند، از کابينه کنار گذاشته خواهند شد»(آرشيو، سند 2007/321، 8/ 1/ 44)

صرف نظر از اين که بهائي بودن هويدا را چه قشر و طبقه اي از مردم اجتماع مطرح مي کردند، در واقعيت و اصل مطلب، هيچ تفاوتي نداشت. اين گزار شکه با سب و سياق مذهبي تهيه شده بود، حتي به اطلاع نصيري که تازه بر اين صندلي تکيه زده بود- هم نرسيد و با انتقادي به شرح زير مواجه شد:

«حضور مقام مديريت کل، مذاکره گرديد. مقرر فرمودند: تنها به اتکا 3 سطر اطلاعيه ساواک تهران، تهيه گزارش شرف عرضي کافي نمي باشد. بايد در مورد بهائي بودن نخست وزير، تحقيقات بيشتري از منابع مختلف بشود. سپس يک گزارش جامع تهيه گردد... طبق اطلاع، فاميل هويدا شهرت دارد که پيرو مسلک بهايي هستند و گويا پدر نامبرده در اسرائيل حيفا نزد عباس افندي مي بادش و کميته مذهبي هم از اين موضوع اطلاعي ندارد که اضافه نمايد.» (امير عباس هويدا به روايت اسناد ساواک، ج 1، ص 150)

ادامه دارد

0000000

خواندن 521 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی