خانم کارن باکت چرا از بهائیت روی برگرداند

چهارشنبه, 05 خرداد 1400 06:40 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : یکی از چهره هائی که پس از مدتها حضور در جامعه بهائی از آن روی برگرداند خانم کارن دی هایر ( باکت ) است . ایشان در نوشته هایش از علت جدائی از این تشکیلات سخن گفته است که گزیده هائی از آن به نظر کاربران میرسد .

ا-بیوگرافی

خانم کارن دی هایر1 اهل کالیفرنیای آمریکا است و در آن‌جا زندگی می‌کند و به شغل معلمی مشغول است.

تحصیلات دانشگاهی او در حوزه آموزش و پرورش اسب و مطالعات فراوانی را درباره بهائیت انجام داده‌است. او نویسنده‌ای خوش‌ذوق و محققی منتقد است که سعی دارد با نوشتن مطالب انتقادی و سوال‌برانگیز، دیگران را متوجه واقعیات موجود در جامعه بهائی نماید.

خانم باکت از سال 1999 به مدت 14سال عضو فعال جامعه بهائی بود ولی به‌علت تناقضات موجود در بهائیت و اذیت و آزار زیادی که از سوی رهبران بهائی دید، اعتماد خود را از دست داد و به‌اجبار تشکیلات بهائی را ترک کرد. او در مطلبی با عنوان «چرا بهائیت را ترک کردم؟» Why did I leave Baha’i? به موارد زیر اشاره دارد:

« دلیل جدا شدن من از بهائیت، اطلاع از نیرنگ و دروغ محفل ملی بهائیان آمریکا درباره مجله دیالوگ بود. [این مجله به اتهام حمله به تشکیلات بهائی از سوی محفل ملی بهائیان آمریکا تعطیل شد] من در کانونشن ملی۲ سال ۱۹۸۸ آمریکا حضور داشتم و شنیدم که آن‌ها این‌موضوع را تکذیب کردند، ولی بعداً دریافتم که حقیقت چیز دیگری است. هیچ حمله‌ای از سوی مجله صورت نگرفته بود، احساس کردم که محفل ملی به خود من دروغ گفته و امثال مرا بازیچه اغراض و اهداف سیاسی خود قرار داده‌است. محفل ملی بهائیان آمریکا آن‌چنان به باور و اعتماد من نسبت‌به خودش، خیانت کرد که دچار بحران روحی شدم و پس‌از آن دیگر نتوانستم عقیده و باوری نسبت به بهاءالله داشته باشم. من جامعه‌ی بهائی را ترک کردم، چون دیگر اعتمادی به نهادها و مؤسسات بهائی ندارم».3  او پس‌از خروج از بهائیت در فضای مجازی و در سایت شخصی خود، ۴ ضمن بحث درباره بهائیان معترض، به درج دیدگاه‌های انتقادی خود می‌پردازد.

کارن مقالاتی را نیز در نشریه مطالعات فرهنگی فرقه‌ای ۵ به رشته تحریر درآورده است. ازجمله مقاله‌ی «دشمنان در درون: نزاع و کنترل در جامعه بهائی» ۶ که در آن به معرفی و توضیح روشن‌فکران ناراضی در بهائیت می‌پردازد.

این نشریه را «بنیاد خانواده آمریکایی» که بعدها «انجمن مطالعات فرقه‌ای» ۷ نامیده شد، منتشر کرد.

وی مقاله دیگری در مجله ادیان نوظهور۸ که مجله دانشگاهی درباره ادیان نوظهور است، به چاپ رسانید. به گفته‌ی آقای موژان مؤمن، باکت برای خود هویت بهائی خارج از تشکیلات بهائی قائل است ۹.

به دلیل مباحث انتقادی مطرح‌شده از سوی خانم باکت، بیت العدل او را فاقد صلاحیت برای بهائی بودن اعلام و آقای پیترخان اوضاع متوفای بیت العدل، کارن را غیر بهائی معرفی می‌کند.

خانم باکت از افراد فعال در سایت بهائی رنتس۱۰ است که انتقادات مختلفی را در قالب‌های زیبا و بدیعی نسبت‌به بهائیت مطرح می‌کند و گاهی اوقات نیز با اسم مستعار باکیا ۱۱ در این سایت مطلب می‌نویسد.

باکت در مقاله‌ی «افکار من در مورد همه‌چیز» ۱۲ در سایت بهائی رنتس می‌نویسد: «من ابتدا ترسو بودم، سپس احساس خفگی، ناراحتی و ناامیدی کردم. سپس برای مدتی طولانی عصبانی شدم و مطالبی را در اینترنت نوشتم اما به‌تدریج دوباره خود را کنار کشیدم، من هنوز به بهاءالله اعتقاد دارم ولی تشکیلات فعلی بهائیت را قبول ندارند و خارج از سازمان بهائیت به ذکر و عبادت می‌پردازم. امیدوارم روزی برسد که یک جامعه بهائی راستین تشکیل شود که به فکر خدمت به نوع بشر باشد؛ نه یک سازمان و تشکیلاتی که توجه زیادی به افراد خود ندارد.»

و ادامه می‌دهد: «شما مخالفان خود را اذیت کردید و مرا نیز اذیت کردید شما نمی‌توانید ادعا کنید که با علم و دین موافقید، ولی دانشمندان را مورد آزار و اذیت قرار دهید.»

خانم باکت برخلاف دیدگاه آقای موژان مؤمن که مخالفان بهائیت را افرادی متجاوز، غیرقانونی و دارای انگیزه‌های نفرت‌انگیز معرفی می‌نماید، با بهائیت از در ستیزه‌جویی و دشمنی درنیامد. بلکه سعی کرد نظرات اصلاحی خود را «به اطلاع محفل ملی بهائیان آمریکا برساند ولی اعضای محفل ملی آمریکا به‌جای توجه به نظراتش، او را در فهرست سیاه خود قرار داده و به‌عنوان منتقد به حاشیه راندند.»

متأسفانه در جامعه امروز بهائی، اگر کسی هم‌صدا و هم‌رای با تشکیلات اداری نباشد، با سوءظن به او نگریسته می‌شود.

این عقیده و باور غلط تا حدی در جامعه بهائی جاافتاده، که وحدت عقیده به معنی یکسانی عقیده است. درنتیجه عقاید یک گروه خاص و برج عاج‌نشین تام و جایگزین تبادل افکار پویا و دینامیک شده‌است. من عدم تمرکز را بر تمرکز ترجیح می‌دهم. برنامه‌ریزی متمرکز و مقتضیات آن، زندگی را ساکن، خطی و مکانیکی می‌سازد، لذا می‌توان آن را طبقه‌بندی و دسته‌بندی کرد و به نوعی آن را کنترل کرد ولی زندگی که این‌چنین نیست. زندگی با شلوغی، هرج‌ومرج و تنوع آمیخته‌است. متأسفانه روش مطلوب قرن نوزدهمی تمرکزگرایی، امروز بر جامعه بهائی غلبه دارد. این‌موضوع به‌خوبی در برنامه‌ریزی‌های چندساله آنان قابل‌مشاهده است. این برنامه‌ها عمدتاً مورد بی‌توجهی جامعه است، زیرا از بالا به پایین طراحی‌شده و در آن ابتکارات فردی نادیده گرفته شده‌است. ولی برنامه‌ها همچنان تهیه و ارائه می‌شوند.

مثال دیگری از تمرکزگرایی در جامعه فعلی بهائی، تأکید بر جمع‌آوری اعانات و کمک‌های مالی و ارسال آن از نقاط مختلف به سمت مرکز جهانی بهائی (بیت العدل) ‌است. جایی‌که پول‌ها بدون هرگونه توضیح یا شفاف‌سازی درباره هزینه‌ها، مصرف می‌شود درحالی‌که این پول‌ها را می‌توان در محل‌هایی که ارائه می‌شوند، برای نیاز مردم مصرف کرد و جوامع بهتری ساخت.

در همین زمینه، من به توانمندسازی فرد برای انجام فعالیت‌های خلاقانه باور دارم. هر یک از ما توان بالقوه نامحدودی داریم، علی‌رغم این مطلب بدیهی است که در پیام‌های بیت العدل هم تکرار می‌شود، ولی عملاً تنها دستورات و فرمان‌های بیت العدل است که جامعه را هدایت می‌کند و مانع از بروز و ظهور خلاقیت‌ها و ابتکارات می‌شود. افراد بهائی از بکار بردن هر ابتکار و نوآوری، قبل‌از بررسی و تأیید محافل محلی یا ملی منع شده‌اند.

شاید در میان همه ما غریزه کسب دانش و معرفت از قوی‌ترین غرائز باشد. به‌همین دلیل است که من علاقمند به کسب علم و تحری حقیقت واقعی هستم. با کمال تاسف، بسیاری از اسناد مرتبط با بهائیت و تاریخ آن، و نیز تعداد زیادی از آثار و نوشته‌های باب و بهاءالله هنوز ترجمه نشده یا به‌صورت رسمی منتشر نشده‌است. اگرچه کار ترجمه آن‌ها ممکن است طول بکشد، ولی چرا نسخه‌ی اسکن شده‌ی آن‌ها را روی اینترنت قرار نمی‌دهند؟ چرا ما باید عقب‌تر از سایرین، در این‌مورد باشیم؟ امروز در بهائیت، توجه زیادی به ابعاد مادی می‌شود و جنبه‌های کیفی و معنوی فدا می‌گردد. وقت و انرژی زیادی از جامعه بهائی، بیهوده صرف ثبت و تسجیل، تبلیغ مبلغان سیار، مهاجران، شرکت‌کنندگان در دوره‌های روحی، اضافه کردن به تعداد کلاسترها و سطح آن‌ها و جمع‌آوری وجه برای حساب‌ها و صندوق‌های بهائی مختلف می‌شود. حال‌آنکه برای افراد و جوامع بهائی، کیفیت امور، مهم است و پیش‌شرط هرگونه رشد و توسعه مادی است.

از نظر من تشکیلات و ساختار یک ابزار است و نه جایگزین عقیده و باور، ولی متأسفانه در جامعه بهائی، کاغذبازی و بوروکراسی جایگزین روحانیت و معنویت شده‌است.

یکی دیگر از مشکلات من، ابهام و سردرگمی در شناخت موقعیت و اختیارات نهادهای دوگانه نظم اداری، یعنی بیت العدل و مقام ولایت امرالله است. بسیاری از بهائیان معتقدند بیت العدل «خدای روی زمین» ، «نماینده خدا روی زمین» یا چیزی شبیه این است. این‌گونه افراد، معمولاً به‌اشتباه تصور می‌کنند که هر حرفی هم که از دهان شوقی افندی و منشی‌های او خارج‌شده نیز قانون بهائی است. این شاید یکی از مخرب‌ترین اشتباهاتی است که رخ داده‌است، زیرا به طرق مختلف به جوامع بهائی آسیب می‌زند. فکر می‌کنم شناخت و درک بهتر از مفهوم و اهمیت «مصونیت از خطا» در چهارچوب زبان و فرهنگی که استفاده شده‌است، موجب برطرف‌شدن این سوءتفاهم و زایل شدن آثار منفی آن می‌شود.

من معتقدم همه‌چیز باید روشن و شفاف باشد، پنهان‌کاری و عدالت نمی‌توانند در کنار هم زیست کنند. این مطلب بارها و بارها در طول تاریخ بشر عیان شده‌است و نیاز به بحث جدیدی ندارد. صادقانه امیدوارم که همه صداهای درون تشکیلات در طرف‌داری از شفافیت چنین شنیده شود و به یاد بیاوریم که عدالت در نزد «او» مهم‌تر و محبوب‌تر از همه‌چیز است.»

پینوشتها:

1 Karen dee hayre باكت (باكه) نام خانوادگي شوهر ايشان است.

 

2جمع نمايندگان محافل محلي كه براي انتخاب اعضاي محافل ملي جمع مي شوند http://fglaysher. com/bahai censorship/ex14. htm3

beliefnet. com4

cultic studies jornal5

6Bacquet, K. , 2001. Enemies within: conflict and control in the Baha'i community. Cultic Studies Journal, 18(1), pp. 140-171.

international cultic studies association7

Nova religion8

9Momen, Moojan. «Marginality and apostasy in the Baha'i community. « Religion 37. 3 (2007): 187-209. p. 199.

bahairants. com10

Baquia11

My thoughts about everything12

 

 

خواندن 365 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی