اما بر خلاف ادعای ایشان در این خصوص، با مشاهدهی آثار پیشوایان بهائی، مطالبی یافت میشود که در تناقضی آشکار با آزاداندیشی و حقیقتجویی در این فرقه، میباشد. در ادامه، به ذکر چند مثال در این زمینه میپردازیم.
مثال اول: حسینعلی نوری، سرکردهی فرقهی بهائیت، در یکی از کتابهایش میگوید: «لَو یحکم عَلی المَاءِ حُکم الخَمر و عَلی السَماءِ حُکمَ الأرض و عَلی النُورِ حُکمَ النَّآر حقٌ لارَیبَ فِیه و لَیسَ لِأحَدٍ أن یَتَعَرَّضَ عَلَیه أو یَقُول لِمَ و بِمَ و الَّذی إعتَرَضَ إنَّهُ مِنَ المُعترِضین [2]؛ اگر به آب بگوید که شراب است و به آسمان بگوید که زمین است و به نور بگوید که آتش است، باید پذیرفت که حق است و شکی در آن نیست و کسی حق اعتراض بر او را ندارد و لِم و بِمَ بگوید و هرکس اعتراض کند، او از رویگردانان است».
مثال دوم: حسینعلی نوری در پاسخ به این سؤال که اگر مراد از قیامت، ظهور پیامبران است، پس منظور از بهشت و جهنم که در آیات قرآنی آمده، چیست؛ سؤال کننده را مشرک خطاب میکند و اینگونه پاسخ میدهد: «قال: أینَ الجَنَّة و النّار قُل: الاولی لقائی و الاُخری نَفسُک یا أیُّها المُشرِکُ المُرتاب. قال: أنا ما نری المِیزان. قُل: ای و رَبّیَ الرَّحمن لایَراهُ إلّا اولوالأبصَار. قال: هَل سُقِطَت النُجُوم؟ قُل:... [3]؛ گفت: کجاست بهشت و جهنم؟ بگو: بهشت لقاء من و جهنم نفس توست ای مشرک شک کننده! گفت: ما میزانی نمیبینیم. بگو: بله، پروردگار بخشندهام (را) جز صاحبان بصیرت نمیبینند. گفت: آیا ستارگان سقوط کردند؟ بگو: بله، هنگامی که قیّوم در سرزمین سر بود. پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت».
مثال سوم: عبدالبهاء نیز در سخنان خود، اغنام الله را از اعتراض به مسلک بهائی، منع میکند: «آنان در ظلّ شریعت سابق هستند. آنچه گویند، قول حق است و آنچه مجری دارند، عمل صدق. هیچ مؤمنی را حق اعتراض نه. باید در این مقام تسلیم محض بود؛ زیرا مظهر ظهور به حکمت بالغه، قائم و شاید عقول از ادراک حکمت خفیّه در بعضی امور عاجز. لهذا مظهر ظهور کلّی آنچه فرماید و آنچه کند، محض حکمت است و مطابق واقع و لکن اگر بعضی از نفوس به اسرار خفیّه حکمی از احکام و یا عملی از اعمال حق پی نبرند نباید اعتراض کنند».[4]
بنابراین فرقهی بهائیت، پیروانی چشم و گوش بسته میخواهد که هرچه دیدند و شنیدند، گرچه مخالف حقیقت و واقع باشد، بپذیرند، هیچگونه اعتراضی نکنند و تسلیم محض باشند؛ اما این خواسته، در تناقضی آشکار با آزاداندیشی و تقلید کور، میباشد.
پینوشت:
[1]. احمد یزدانی، مبادی روحانی، تهران: لجنهی ملّی نشر آثار ملّی، 104 بدیع، ص 12.
[2]. حسینعلی نوری، اشراقات، بیتا: بینا، 295 صفحهای، خط نستعلیق، چاپ سنگی، ص 58.
[3]. لوح مبارک خطاب به شیخ محمدتقی مجتهداصفهانی (معروف به نجفی)، لانگنهاین آلمان: لجنه نشر آثار امری به لسانهای عربی و فارسی، چ 1، 138 بدیع، ص 86.
[4]. عباس افندی، مفاوضات، مصر: کلیفورد بارنی، به اهتمام فرجالله زکی الکردی، چ 2، 1920 م، ص 131.