تا اینجا چندین نمونه ذکر کردیم که نوشته های میرزا حسینعلی نوری مازندرانی سراسر متناقض و مخالف ادبیات عرب می باشد. در کتاب اقدس که بنظربهائیان آخرین کتاب آسمانی است که به اصطلاح خدای قرن نوزدهم میلادی نازل کرده پر از اغلاط ادبی می باشد.
حسینعلی نوری در کتاب اقدس صفحه 28 سطر 17 می نویسد:« یا معشرالعلما لا تزنوا کتاب الله بما عندکم من القواعد والعلم انه لقسطاس الحق بین الحق قد یوزن ما عند الامم بهذا القسطاس الأعظم و انه بنفسه لو أنتم تعلمون». یعنی علما نباید مطالب و الفاظ این کتاب را با قواعد و موازین علمی که آموخته اند بسنجند بلکه قواعد علمی را می بایست با کلمات این کتاب میزان کنند و این کتاب را با خود آن میزان کنند.
یا معشرالعلما - آیا اعجاز کتاب این پیامبر قرن نوزدهم این جملات است؟ حسینعلی در این جمله از علما می خواهد کتاب اقدس وی را با قواعد علمی و ادبی مقایسه نکنند. مگر قواعد و علومی که پیش علما و دانشمندان است برخلاف خرد و عقل است؟ تا میزان بودن و اعتبار آنها از بین برود؟
و إنه بنفسه – ما هم روی این قواعد اغلاط لفظی و معنوی کلمات حسینعلی را تشخیص می دهیم. اگر در قسمتی از کلمات حسینعلی قواعد لفظی و عقلی متداوله مراعات شده است باید در همه جا رعایت بشود. و اکر قواعد معموله رعایت نمی شود باید در تمام موارد همینطور باشد و این اختلاف و ناموزون بودن، خود علامت بطلان و مجعولیت است. و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً.
نتیجه کاملا منطقی این اظهارات جناب بها این میشود که او آدم بیسواد و کج فهمی بوده که از بی محتوا بودن نوشته های خود اطمینان داشته و لذا تاکید داشته این نوشته ها هیچگاه با اظهارات و مکتوبات علما سنجیده نشود چون خود میدانسته چه حرفهای بی سر تهی را نگاشته است .