ادعای بهائیت : پشیمانی امیرکبیر از سرکوب بابیان!

یکشنبه, 12 شهریور 1396 09:31 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : هفته گذشته بود مطلبی با عنوان " مهمترین ضربه را چه کسی به بهائیت وارد کرد " ،  را از تلاش قابل تحسین صدر اعظم امیر کبیر در مقابله با فرقه ضاله بهائیت در پایگاه درج نمودیم .  ادعای جدید مبلّغان بهائی، با استدلال به کتاب «ظهورالحق» بر این است که ،  امیرکبیر پیش از شهادت، از سرکوب بابیان پشیمان شده بود. اما جالب است بدانیم که مستند این ادعا، تنها در کتُب مبلّغان بهائی ذکر شده که بطلان آن واضح است. بعلاوه آن‌که کدام عقلی خواهد پذیرفت که میهن‌پرستی چون امیرکبیر، از سرکوب عوامل نابودی کشور و قتل خود ، پشیمان گردد؟! امیری که حاضر نشد برای بقاء در پست  با بیگانگان معامله کند . و شاید به جرأت باید گفت در مقطع زمانی صدارت امیر بود که ایران در مقابل مدیریت نظام قاجار توسط دو سفارت خانه روس و انگلیس ایستاد .

مبلّغان بهائی در کانال تلگرامی خود، پس از توهین به مرحوم امیرکبیر، با استدلال به کتاب «ظهورالحق» مدعی شدند امیرکبیر پیش از شهادت: «متنبّه به علت اصليّه‌ی مجازات خود شده، اعتراف به خطای خويش نموده گفت: اصلاً مصلحت در اين نبود كه متعرّض سيد باب و تابعانش شوم و من در قتل سيّد، تقصير و اشتباه بزرگی كردم و اينک جزاء آن را می‌بينم». اما حقیقت اینست که تنها مستند بهائیان برای اثبات پشیمانی امیرکبیر، کتاب ظهورالحق نوشته‌ی اسدالله مازندرانی (یکی از مبلّغان بهائیت) است. با این وجه ، دلیل آنان عین مدعا بوده و اعتباری ندارد.
شما کاربر گرامی با توجه به شناختی که از صدر اعظم امیر کبیر دارید چنین رفتاری را از او قابل قبول میدانید ؟

اما علّت این دشمنی‌ها و دروغ‌پردازی‌های بهائیت برعلیه امیرکبیر آنست که وی، در براندازی و سرکوب بابیت در دوران صدراتش موفق گردید. همچنان که «جستین شیل» سفیر انگلیس در ایران (اوایل دوره‌ی ناصری) می‌گوید: «پس از غائله‌ی زنجان پیروان باب جرأت نکردند که صلح و امنیت عمومی را به هم بزنند».[امیرکبیر و ایران، ص 451] آری؛ مسلّما اگر امیرکبیر نبود سرکردگان بابی و بهائی به مقصود خود در ایران می‌رسیدند.[ر.ک: فرقه بهائیت در ترازوی نقد، ص 11]
از این‌رو اقدامات اصلاح‌گرانه‌ی امیرکبیر باعث نفرت بهائیان و سایر دشمنان داخلی و خارجی از امیر و دسیسه چینی برای فراهم کردن نقشه قتل او گردید. با این حال چگونه
 ممکن است میهن‌پرستی چون امیرکبیر، در آستانه‌ی شهادت، از سرکوب عوامل نابودی کشور و قتل خود، پشیمان گردد؟!

 

پی‌نوشت:
فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران، انتشارات خوارزمی، 1362، چاپ هفتم، ص 451.
محمد برزگر، فرقه بهائیت در ترازوی نقد، فصلنامه پلکان، شماره چهارم، سال دوم، بهار 1391، ص 11.

خواندن 1641 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی