آیا دلیل تجدید ادیان در مورد بهائیت صادق است؟!

جمعه, 24 شهریور 1396 12:16 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : بهائیان با استدلال به لزوم عقلی تجدید ادیان، مدعی نسخ دین مبین اسلام و جایگزینی بهائیت به جای آن شده‌اند. اما بحث اینست که بر «فرض» پذیرش این دلیل و بر «فرض غلط » دین بودن بهائیت؛ دلیل لزوم عقلی تجدید ادیان، به بهائیت نیز قابل تعمیم است و می‌بایست با توجه به پیشرفت چشم‌گیر و همه‌جانبه‌ی بشر نسبت به 170 سال قبل، آیا می‌توان آن را به بهائیت نیز تعمیم داده و مدعی نسخ بهائیت شد؟!

پیامبرخوانده‌ی بهائیان در پاسخ به این پرسش، ظهور پیامبر پس از خود را هزار سال بعد تعیین کرده است.[ر.ک: اقدس، ص 11]
اول آنکه ) این ادعا با اعلام من یظهرالهی جناب حسینعلی نوری صرفا بعد از گذشت 23 سال نه هزار سال در تناقض جدی است که تا کنون مبلغان بهائی صرفا این تناقض را توجیه کرده اند .

دوم اینکه ) رهبران بهائی، در بیان دلیل لزوم تجدید ادیان و ردّ خاتمیت نبی مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله)، قائل به لزوم تجدید شرایع با توجه به وجود مقتضیاتِ زمان‌ها و مکان‌های مختلف شده‌ است . حال آن‌که یقیناً مقتضیات 170 سال پیش تا حال دست‌خوش تغییراتِ بی‌شماری شده است. بهائیان معتقدند با ایجاد و رُشد تمدن‌ها و پیشرفت‌ها، نیازهای بشری متفاوت شده، پس شریعتی متناسب باید آورده شود. با این وجود چگونه علی محمد باب ، برای ظهور پیامبر پس از خود، هزار سال بعد را تعیین کرده است؟! پس سرنوشت تحولاتی که بعد از او تا این هزار سال رُخ می‌دهد چه خواهد شد؟! آیا در این هزار سال (که شاهد پیشرفت روزانه‌ی بشر هستیم)، هیچ پیشرفتی حاصل نشده و تمدنی شکوفا نخواهد شد؟! بنابراین یا می‌بایست دلیل لزوم تجدید ادیانی که بهائیت در نسخ اسلام به کار می‌گیرد را منکر شد و یا به نسخ بهائیت نیز اعتقاد پیدا کرد.

بهر حال آنچه از بیانات و مکتوباب جناب علی محمد ( حضرت اولی ) و جناب نوری ( بهاءالله ) و جناب عباس افندی ( عبدالبها ) می توان برداشت کرد اینکه بیانات و مکتوبات مشارالیها در بسیاری از موارد در تناقض با هم هستنند . و نمی تواند بعنوان اثبات یک امر مورد استناد قرار گیرد . البته از این دست افاضات در بیانات و مکتوبات بجا مانده از این سه فرد در مباحث گوناگون یافت میشود . فقط در در یک مورد ، موضوع  رهبری جامعه بهائی است که اساسا مشروعیت تشکیلات بهائیت تحت عنوان بیت العدل را زیر سوال برده است .

پی‌نوشت:
حسینعلی نوری، اقدس، بمبئی: مطبع
 ناصری، 1314، ص 11.

 

 

 

خواندن 1348 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی