نقیضه مرگبار و جبران ناپذیر در حاکمیت بهائیت

جمعه, 24 شهریور 1396 15:39 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

اغنام الله بدقت بخوانند

بهائیت در ایران : مطلب آورده شده برداشت شده از یک وب سایت  متعلق به بهائیان میباشد در این مطلب نظرات یکی از عناصر جدا شده بنام دیل هازبند از بهائیت در خصوص عدم مشروعیت شورای بیت العدل آورده شده است . پیش از این از این فرد مطلبی را با عنوان  " چرا بهائیت حیفایی را ترک کردم ؟ " را در این پایگاه درج نموده ا یم

 

دیل هازبند (Dale   Huband)  در تاریخ ۸ مه ۱۹۶۹ در فورت ورت تگزاس بدنیا آمد و در شهر هالتوم سیتی رشد کرد .  اوکه در خانواده ای مسیحی پروتستان پرورش یافته بود ، سیر روحانی خود را در تفکر یونیتارین یونیورسالیسم (وحدتگرایان جهانی ) و بهائیت   دنبال کرد و البته، بطور کامل از تفکرات وحدتگرایان جهانی طرفداری میکند  او در حال  حاضر نگرشی بدبینانه و انتقادی دارد ؛ باورهای دگم را نفی میکند ، و از عقل و منطق تجربی طرفداری می نماید .

او در سال ۲۰۰۰ ، در رشته علم ، از کالج تارانت کانتی ، فارغ التحصیل شد و در حال حاضر  در آمازون مشغول به کار است .  وی مجرد است و فرزندی ندارد ، ولی عشق به بشریت انگیزه تلاش هر روزه اوست .  این مطلب نه از سوی عالمان دینی و سیاسی داخل در نظام جمهوری اسلامی و نه از سوی  مخالفان سنتی بهائیان نوشته شده است بلکه توسط فردی نوشته شده که خارج از مرزهای سرزمینی ، و اعتقادی ج.ا.ا نوشته شده است پس کسانی که خود را بهائی میدانند بدقت مطالعه کنند .

دیل هازبند در موضوع عدم مشروعیت شورای بیت العدل مینویسد :

*****

مشکل اساسی حاکمیت و رهبری در آیین بهائی ، با آن ادعای خلاف، که رهبرانش مصون از خطا هستند، هنگامی آشکارتر و واضح تر میشود که به بحث ولایت امرالله بپردازی، آنجا که شوقی افندی از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۵۷ زمان مرگش عهده دار این منصب بود . او از سوی پدر بزرگش ، عبدالبها ، به این سمت منصوب گردید .

ای یاران با وفای عبدالبها، باید فرع دو شجره مبارکه، و ثمره دو سدره رحمانیه، شوقی افندی را، نهایت مواظبت نمایید که غبار کدر و حزنی بر خاطر نورانیش ننشیند و روز به روز فرح و سرور و روحانیتش زیاده گردد تا شجره بارور شود . زیرا اوست ولی امرالله بعد از عبدالبها . و جمیع افنان و ایادی و احبای الهی باید اطاعت او نمایند و توجه به او کنند . من عصی امره فقد عصی الله . و من اعرض عنه فقد اعرض عن الله ، و من انکره فقد انکر الحقّ ”  ( عبدالبها ، الواح وصایا ، ص ۲۷)

سپس خود شوقی افندی می‌نویسد :

نظم جهانی بهاءالله اگر از موسسه ولی امرالله جدا شود ، بصورت نهادی مثله و تکه پاره شده در آمده ، و برای همیشه از آن اصل موروثی ، که عبدالبها آنرا مکتوب و مقرر داشته ، و قطعاً منطبق با احکام اقدس میباشد ، محروم خواهد گردید . . . بدون این موسسه ( ولایت امرالله ) یکپارچگی و وحدت امر بهائی به مخاطره افتاده ، و ثبات این مفهوم به هم پیوسته دچار خطر جدّی و سهمگین خواهد شد . جایگاه و منزلت و پرستیژ آن آسیب خواهد دید ، و ابزار هدایت و برنامه ریزی و نگاه دراز مدت و چند نسلی ( در جامعه بهائی ) از دست خواهد رفت ؛ و هدایت لازم برای تبیین رئوس برنامه قانونگذاری و تشریع توسط نمایندگان منتخب ( اعضای بیت العدل ) بطور کامل از دسترس خارج خواهد شد. ( شوقی افندی ، نظم جهانی بهائی)

لذا منطقی است که اگر قرار است بهائیان شوقی افندی را، بعنوان نماینده اراده خداوند، مورد اطاعت کامل قرار دهند ، در آنصورت خود او هم باید آندسته احکام و مقررات بهائی را که پیش از او عرضه شده ، اطاعت نماید . اگر او نسبت به قوانین بهائی نافرمانی و معصیت کرد، دیگرهیچ فرد بهائی نباید از او اطاعت نماید .

بهاءالله ، موسس و پایه گذار بهائیت ، در پارگراف ۱۰۹ کتاب اقدس ، کتاب احکام و قوانین بهائی ، چنین می گوید: ” بر هر شخص ( بهائی )  فرض است که وصیتنامه ای برای خود بنویسد.”

به همین ترتیب ، عبدالبها ، پسر بهاءالله ، در همان وصیتنامه ای که شوقی افندی را بعنوان ولی امرالله منصوب کرد، چنین بیان میدارد:

باید ولی امرالله در زمان حیات خویش مَن هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد . و شخص معیّن باید مظهر تقدیس و تنزیه و تقوای الهی ، و علم و فضل و کمال باشد . لهذا اگر ولد بکر ولی امرالله مظهر ” الولد سرّ ابیه ” نباشد ؛ یعنی از عنصر روحانی او نه ، و شرف اعراق به احسن اخلاق مجتمع نیست ، باید ( ولی امرالله ) غصن دیگر را انتخاب نماید.( عبدالبها ، الواح وصایا ، ص ۱۳ )

شوقی افندی هیچیک از این کارها را انجام نداد . او فرزندی نداشت ، و عملاً تمام فرزندان و اخلاف پدر بزرگ خویش را با اتهام ” ناقض عهد و میثاق ” از جامعه بهائی طرد و تکفیر و اخراج نمود ، و به این ترتیب به آیین بهائی خیانت ورزید ! هنگامی که در سال ۱۹۵۷ شوقی افندی درگذشت ، او هیچ وصیتنامه ای از خود بجای نگذاشته بود و جانشینی برای خود تعیین نکرده بود ، و لذا همان عهد و میثاقی را که از دیگران انتظار اطاعت آنرا داشت ، مورد بی توجهی و نقض قرار داد !

پس از آن، ایادیان امری که شوقی افندی آنها را برای کمک به خود تعیین کرده بود ، بدون هرگونه کمک و استعانت ولی امرالله ، تنها اقدامی را که از دستشان بر می آمد انجام دادند و آن زنده نگهداشتن امر بهائی بود . آنها تصدی امور بهائیت را بعهده گرفتند و ترتیبات برگزاری انتخابات بیت العدل جهانی را برای سال ۱۹۶۳ چیدند . ولی ، با عنایت به اینکه ولی امری بر بیت العدل ریاست نخواهد داشت ، هرگز این نهاد جدید منطبق با شرایط و ویژگیهای مذکور در آن نوشته ها ، و دارای آن اختیارات و صلاحیت نخواهد بود . تنها کسانی که میتوانستند مقام ولی امرالله را احراز کنند ، فرزندان و اخلاف ذکور بهاءالله بودند ، که همه آنها توسط اولن گاردین ، از جامعه بهائی طرد و اخراج گردیدند .

در حقیقت ، این واقعیت ساده که شوقی افندی با خودداری از نوشتن و به جای گذاشتن وصیتنامه ، با طرد و اخراج همه بستگان خویش از جامعه بهائی ، و عدم تعیین و انتصاب ولی امر بعدی و جانشین از میان برادران خود و یا فرزندان ذکور خانواده بهاءالله ، در زمان حیات خود ،  دلیل کافی است که نشان دهد که امروزه دیگر” آیین بهائی” حقیقی وجود ندارد . به شهادت تاریخِ خود بهائی ، صحبت از اعتبار و مشروعیت آن حرف بی معنا و پوچی است !

و این شاید واقعیت اجتناب ناپذیری باشد ، زیرا بهاءالله به جانشینانش اخطار داده بود که نباید از چارچوب اختیارات خویش پا فراتر بگذارند . با مراجعه دوباره به کتاب اقدس ، در پارگراف ۳۷ آن چنین میخوانیم :

مَن یدعی امراً قبل اتمام الف سنه کامله انّه کذاب مفتر . نسئل الله بان یویّده علی الرجوع ان تاب انه هو التواب و ان اصرّ علی ما قال یبعث علیه من لا یرحمه انّه شدید العقاب . من یأوّل هذه الایه او یفسرها بغیر ما نزّل فی الظاهر انه محروم من روح الله و رحمه التی  سبقت العالمین . خافوالله و لا تتبعوا ما عندکم من الاوهام . اتبعوا ما یامرکم به ربّکم العزیز الحکیم . سوف یرتفع النعاق من اکثر البلدان اجتنبوا یا قوم و لا تتبعوا کل فاجر لئیم . هذا ما اخبرناکم به اذ کنا فی العراق و فی ارض السّر و فی هذا المنظر المنیر

هر کس قبل از پایان ۱۰۰۰ سال کامل ادعای امری را بکند بدرستی که دروغگو و مفتری است، از خدا می خواهیم که به اوتوفیق بازگشت و توبه عنایت کند ، زیرا خداوند توبه ناپذیر است،  و اگر آن فرد بر ادعای خود اصرار نماید پس  رحمتی برای او نیست  و خداوند او را عقاب شدید می کند. اگر کسی این آیه را بر خلاف معنای ظاهریش تفسیر وتاویل کند از رحمت کامله خداوند محروم خواهد شد از خدا بترسید و از اوهام خود پیروی نکنید.....

 این خبری است که ما چه زماناقامت عراق ، و چه در ارض سرّ ( ادرنه ) و چه در این وادی منیر ( عکا ) به شما دادیم !

 از آنجا که هر بهائی تصدیق میکند که عبدالبها در رتبه ای پایین تر از بهاءالله قرار دارد ، لذا استدلال ما باید به آثار و نصوص اصلی بهائی باشد ؛ و ما نیز چنین می کنیم :

” . . . فرع مقدس  و ولی امرالله و بیت عدل عمومی ، که به انتخاب عموم تاسیس و تشکیل شود ، در تحت حفظ و صیانت جمال ابهی و حراست و عصمت فائض از حضرت اعلی روحی لهما الفدا است . آنچه قرار دهند من عند الله است . من خالفه و خالفهم فقد خالف الله ، و من عصاهم فقد عصی الله ؛ و من عارضه فقد عارض الله ، و من نازعهم فقد نازع الله ، و من جادله فقد جادل الله و من جحده فقد جحد الله ، و من انکره فقد انکرالله ، و من انحاز و افترق و اعتزل عنه فقد اعتزل و اجتنب و ابتعد عن الله ، علیه غضب الله، علیه قهرالله ، و علیه نقمه الله. ( الواح وصایای عبدالبها ، ص ۱۲ )

هیچ راهی برای انطباق و آشتی دادن این متن با آن نوشته و متن بهاءالله ، که هر کس را که ادعای دریافت مستقیم وحی و اشراق از خداوند ، قبل از ۱۰۰۰ سال تمام بکند ، تکذیب کرده است ؛ وجود ندارد . و این مطلب شاید بتواند توضیح دهد که چرا شوقی افندی ، بطورغیرمنتظره ، در سن نسبتاً جوان ۶۰ سالگی ، بدون فرزند در اواسط راهبری برنامه جهادی دهساله جهانی ، درگذشت . او احتمالاً همانگونه که بهاءالله پیش بینی کرده بود ، مورد غضب خداوند قرار گرفت . و با وجود تلاشها و مساعی طاقت فرسایی که تحت هدایت بیت العدل جهانی برای تبلیغ و ترویج بهائیت انجام شده ؛ تا به امروز هم جامعه بهائی همچنان بصورت یک گروه کوچک ، شبیه کالت ها ، پراکنده در مناطق مختلف جهان ، و فاقد هرگونه توان و قدرت و پتانسیل برای تاثیر گذاری در مسائل جهانی، باقی مانده است .

از همه خوانندگان مصرّانه تقاضا دارم در بررسی و قضاوت خود انصاف را رعایت کنند . بهائیت شکست خورده ، و دیگر لزومی ندارد شما از قوانین ، مسئولین و موسسات و نهادهای نامشروع ، و مبتنی بر دروغ، پیروی نمایید . اگر شما عضو جامعه اصلی بهائیان هستی ، که از بیت العدل بدون ولی امرالله پیروی میکند ، و یا یکی دیگر از گروههای بهائی کوچک جدا شده از گروه اصلی ، که مقام و اختیارات بیت العدل کنونی را انکار کرده اند ، بدانید که واقعیت آنست که از آیین و عقیده ای پیروی می کنید که به لحاظ روحانی مُرده است و تنها وقت خود را تلف می کنید.

 

بهائیت کنونی هرگز نخواهد توانست، برخلاف آنچه بهاءالله و عبدالبها پیشگویی و پیش بینی کرده بودند، به یکی از ایادیان بزرگ تبدیل شود؛ زیرا شوقی افندی با برداشتها و تصورات کورِ خود درباره جایگاه مصونیت از خطای خویش، همه چیز را نابود کرد! حتّی وقتی که بستگان و خویشان او درباره تصمیماتش از او سوال و پرسش کردند، مورد طرد و اخراج قرار گرفتند . اگر مردم نتوانند از صاحبان قدرت پرسشگری کنند ، آن قدرت موجب فساد و اضمحلال جامعه خواهد شد . و یا ، همچون مورد خاص بهائیت ، اعتبار و مشروعیت نهاد و قدرت از بین میرود و مخالفت با آن به یک وظیفه اخلاقی تبدیل می گردد .

خواندن 1345 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

آخرین ویرایش در شنبه, 25 شهریور 1396 06:45

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی