بهائیت در ایران : هر ساله با آغاز سال شمسی در اول فروردین ماه ، تشکیلات بهائیت موسوم به بیت العدل پیامی را برای بهائیان ایران تنظیم و ارسال مینماید . در بخشی از پیام نوروزی 1397 تشکیلات بیت العدل خطاب به بهائیان ، این نهاد توصیه به فدا کردن جان و مال برای ایران میکند. اما ادعای فدا کردن جان و مال برای ایران در حالی توسط نهاد رهبری بهائیت مطرح میشود که رهبران بهائی، هیچگاه در سختیهایی که مردم ایران متحمل آن شدهاند، به فکر ایرانیان نبوده و تنها به نفع تشکیلات خود عمل کردهاند.
در این پیام در رابطه با ایراندوستی بهائیان آمده است: «شما به زندگی در کشوری مفتخرید که حضرت ولیّ عزیز امرالله دربارهی آن میفرمایند "اهل بها چه در ایران و چه در خارج آن موطن جمال اقدس ابهی را پرستش نمایند و در احیا و تعزیز و ترقّی و ترویج مصالح حقیقیّهٴ این سرزمین منافع و راحت بلکه جان و مال خویش را فدا و ایثار کنند." اینچنین است که کوشش در راه پیشرفت آن دیار گهربار همواره مورد علاقهی خاصّ شما و دیگر بهائیان جهان میباشد و از اینروست که با اطمینان قلبی به اینکه آیندهی ایران در نهایت شکوه و عظمت است، همیشه آماده بودهاید تا در این مسیر سازنده دوش به دوش دیگر شهروندان خیرخواه و علاقمند به انجام خدماتی صادقانه و ارزنده همت گمارید».(1)
اما آنچه ما تا کنون از رفتار بهائیان دیده و شنیده ایم و در تاریخ ثبت شده است جز خیانت و ظلم به ملت و دملت ایران چیز دیگری به ثبت نرسیده است و به نظر میرسد ادعای ایران دوستی سران بهائیت، بیشتر به طنزی ساختگی شباهت دارد؛ طنزی که صبحی (از مبلّغان پیشین و سرشناس بهائیت) اینگونه از پشتپردهی رفتار رهبران بهائی در قبال ایران، خبر داده است: «در این سالها چندین بار مردم برخی از دِهها و شهرها دُچار زمین لرزه، سیلاب و دیگر آسیبها شدند و نیکخواهان جهان کمکهایی کردند، آیا شندید که شوقی (افندی) دستکم، دَه لیر هِبه (هدیه) دهد و با بینوایان همراهی کند؟ یکی نیست به این مرد بگوید تو که دم از این سخن میزنی: «ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار، به عالم انسانی مهربانی کنید و به نوع بشر مهرپرور گردید...»(2) چرا کوتاهی کردی و از پول گزافی که هرسال با نیرنگ و افسون از کیسهی مردم نادان این آب و خاک (ایران) در میآوری اندکی از آن را بخشش نکردی؟ اگر تو پابستهی این آموزهای «سراپرده یگانی بلند شده به چشم بیگانگان یکدیگر را نبینید»؛ پس چرا پول و خواستهای را که میشود بینوایان و مستمندان را از آن به نوائی رساند، به هزینه طلا و سنگ مرمر میدهی و مردم ساده و بیچاره را سرگرم این اندیشهها مینمایی؟ آری تنها کاری که در اینگونه پیشآمدها میکنی که جز از نهاد پَست برنمیخیزد، شادی و شادمانی است که میگویی سپاس خدا را که مردم گرفتار بدبختی و تیره روزی شدند».(3)
آری؛ اینست دورویی تشکیلاتی که از یکسو دم از لزوم فدا کردن جان و مال برای ایران میزند و از سویی دیگر، در بحبوحهی سختیهایی که مردم ایران متحمل شدند (از جمله قحطی بزرگی که در جنگ جهانی دوم به وقوع پیوست و به قتلعام 9 میلیون ایرانی منجر شد)، تنها به فکر سفارش مرمرهای ایتالیایی و طلاکاری مرقد پیشوایان خود بودهاند.(4)
اما یک نگاه گذرا به تاریخ بهائیت همه این ادعا را شفاف خواهد کرد .
*علی محمد باب با پناه بردن به حاکم وقت اصفهان جناب گرجی از عوامل امپراتوری روس زنده ماند و به گسترش افکار خود پرداخت. البته این وابستگی و دلدادگی به امپراتور روسیه پیشینه تاریخی دارد که باید به کتاب خاطرات جناب دانیاز دالگورگی مراجعه کرد . و قطعا نمیتوان توجیه وفاداری به وطن از آن برداشت کرد .
* در طول مدتی که علی محمد باب در زندان بود درگیریهای خونین قلعه طبرسی ، زنجان ، نیریز و... توسط بابیان نشانی از فدا کردن جان برای ایران دارد یا مخالفت با علما و مردم ایران .
* درسازماندهی کمیته ترور و انجام عملیات تروریستی که با ترور جناب شهید ثالث بدستور مستقیم طاهره شروع و با ترور ناصرالدین شاه و دستگیری حسنعلی نوری به پایان خود در آن مقطع زمانی رسید . شما نشانی از ایران دوستی میبینید .
* جناب حسینعلی نوری برای فرار از مجازات به کدام سفارت خانه پناه برد و این رفتار و متقابلا رفتار سفارتخانه روس با ایشان نشان از ایران دوستی دارد یا خیانت به ایران .
* در زمان پهلوی اول و دوم خدمات بهائیت به این رژیم خصوصا پهلوی دوم در جهت سرکوب مردم دیندار را فدا کردن جان در را ایران ارزیابی میکنید . به نظر بیت العدل حضور در دستگاه سرکوب رژیم پهلوی (ساواک) برای بهائیان دفاع از مردم و سرزمین ایران محسوب میگردد ؟.
* چپاول سرمایه های سرزمین ایران در رژیم پهلوی دوم و ظهور هژبر یزدانی و ثابت پاسالها و البته غصب زمینهای کشاورزی مردم مظلوم ایران توسط بهائیان با بهانه اصلاحات ارضی از نظر شما دفاع از سرزمین ایران بوده است .
* هجوم وحشیانه به منزل یک زن سرپرست خانوار و قتل عام یک خانواده بدستور مستقیم عناصر رهبری بهائیت در ابرقو را چگونه توجیه میکنید .
* کشتارمردم بپا خواسته شیراز در کوی سعدی و به شهادت رسیدن 11 نفر از مردم انقلابی توسط یک نظامی بهائی چگونه قابل دفاع است .
و....
اما بعد از انقلاب وضعیت فرق میکرد . تشکیلات بهائیت پاسخ بدهد ، در طول این چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی کدام رفتار را داشته است که بتوان از آن دفاع از سرزمین ایران را استنباط کرد . در طول این چهار دهه ملت و سرزمین ایران شاهد هجوم نظامی ، اقتصادی و شبیخون فرهنگی بوده اند . بهائیت در صف مقابله با اقدامات دشمنان ایران کجا قرار داشت . مگر نه اینست که از همان بدو پیروزی انقلاب جامعه بهائی و تشکیلات بهائیت همسو با دشمنان بر علیه انقلاب وارد عمل شدند . شما یک بیانیه حقوق بشری را پیدا کنید که نظام ایران بدون ذکر نام فرقه بهائیت در آن ، محکوم شده باشد . این تلاشها با لابی کدام تشکیلات تنظیم و ارائه میشود . مگر نه این است که میز بهائیت در سازمان ملل برای تمامی گروههای مخالف ایران به لابی گسترده برای فشار بر جمهوری اسلامی تبدیل شده است . به نظر میرسد بهائیت در فهم واژه ها هم دچار تناقض شده است .
وقاهت هم اندازه ای دارد شما رهبران بهائی دقیقا مصداق مثل معرف هستید که میگوید " حیا را خورده و آبرو را قی کرده اید "
پینوشت:
1-نهاد رهبری تشکیلات بهائیت "بیت العدل"، پیام نوروزی سال 1397 ش.
2-عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 160.
3-فضلالله صبحی مهتدی، پیام پدر، ص241.
4-ر.ک: شوقی روحانی، بهاءالله و کرمل، مترجم: هدیه خوش آئین، ص 196 به بعد.
حامد محمودی فروردین 97