پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از کسانی که شخصیتش مبهم و قضاوت کردن در موردش نیاز به تأمل و بررسی دارد، شیخ احمد احسائی است. علما و اکابر شیعه در خصوص وی، سه دسته شدهاند؛ عدهای وی را تکفیر و عدهای از او تعریف و تمجید کردهاند و دستهای راه احتیاط را در پیش گرفتهاند. ما در این پست سعی داریم، نظر دو تن از علمای معاصر را نقل کنیم که درباره او راه احتیاط را در پیش گرفتهاند.
وقتی از علامۀ طباطبایی دربارۀ شیخ احمد احسائی سؤال کردند، ایشان به هیچ وجه اظهار نظر نکردند و تنها آرای وی را رد کردند. علامه در کتاب شیعه در اسلام مینویسد: «دو طایفۀ شیخیه و کریمخانیه، که در دو قرن اخیر در میان شیعۀ دوازده امامی پیدا شدهاند، نظر به اینکه اختلافشان با دیگران در توجیه پارهای از مسایل نظری است، نه در اثبات و نفی اصل مسایل، جدایی ایشان را انشعاب نشمردهایم».(1)
یکی از اساتید معاصر، از محضر علامۀ مصباح دربارۀ شیخ احمد و سیدکاظم پرسش میکند. ایشان در پاسخ میفرمایند: «به نظر میرسد که خود شیخ، شخصی زاهد و وارسته بوده است، گرچه در برخی از مسایل، به دلایلی به بیراهه رفته است. اما شخصیت سیدکاظم، دقیقاً مشخص و واضح نیست، و به طور کلی، وی دارای شخصیتی مبهم و مشکوک است؛ و اما کریمخانکرمانی، کسی است که دکان باز بوده، و به فرقهسازی و أنا رجل گفتن در مقابل اکابر علمای عصر پرداخته است».(2)
آنچه از عبارت علامۀ طباطبایی و مصباح به دست میآید، این است که شیخ احمد احسایی دچار انحرافات فکری و اعتقادی بوده است و در پارهای مسائل به بیراهه رفته است، اما این نباید سبب شود تا برخی نقاطِ مثبتِ حیاتِ ایشان را نادیده گرفت.
پینوشت:
1- سید محمد حسین طباطبائی، شیعه در اسلام، ص 40، علی اکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیۀ کرمان، ص 95-96، انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1392.
2- علی اکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیۀ کرمان، ص 110، انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1392.