شیخ احمد احسایی از دیدگاه مرحوم تنکابنی

شنبه, 31 خرداد 1399 07:35 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : پایگاه در نظر دارد تمامی مطالب را درحوزه  شخصیت و تفکر شیخ احمد احسائی  جمع آوری و منتشر نماید . علت آن هم بارها اعلام شده است شاید به جرائت بتوان گفت که نحله های انحرافی از همین تفکرات و شخصیتها وارد زندگی اعتقادی مسلمانان شد افرای مثل احسائی ها آمدند تفکری را بیان کردند و حالا بعد از گذشت نزدیک به دو قرن هنوز اسلام ناب از این انحرافات در رنج است . پس لازم است به اعتقادات و شخصیت ایسن افراد پرداخته شود .

شیخ احمد احسایی (1242_1166 ق) بر خلاف مراجع و علمای شیعه که راه رسیدن به معارف دین را اجتهاد می‌دانستند، راه رسیدن به معارف دینی را در ارتباط خود با پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و امامان (علیهم السلام) می‌دانست و مدعی ارتباط مستقیم با امامان شیعه (علیهم السلام) بود. لذا در بسیاری از موارد، روش او از نظر استناد، با علمای شیعه که مطالب خود را به قرآن و روایات رجوع می‌دهند و مستند می‌سازند، متفاوت بود.
از این‌رو مرحوم تنکابنی (صاحب کتاب قصص العلماء) که خود در جلسات کاظم رشتی حضور داشت و آثار و تقریرات شیخ احمد احسایی را نیز دیده بود، در این باره می‌نویسد: «شیخ احمد در بسیاری از مواضع و تألیفات خود، خصوصاً شرح زیارت جامعه می‌گوید: سمعتُ عن الصادق (علیه السلام) (: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم) و در بعضی از مواضع می‌گوید: سمعتُ عنه مشافهةً (: از امام (علیه السلام) رو در رو شنیدیم)، مرادش این نیست که در بیداری از معصوم (علیه السلام) شنیدم، بلکه مرادش چیزی است که در رساله‌ی علی‌حده (: جداگانه‌ای) نوشته است و آن رساله به خط مرحوم والد ماجدم نزد من است و در آن رساله گفته که من در اوایل به ریاضیات اشتغال داشته‌ام، پس شبی در عالم خواب دیدم که دوازده امام (علیهم السلام) در یک‌جا جمع بوده‌اند، پس من متوسل و متشبث به ذیل حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) شدم و عرض نمودم که چیزی مرا تعلیم کنید که هروقت که مرا مشکلی روی دهد، بخوابم و یکی از شما را در خواب ببینم و آن مشکل سؤال کنم تا انحلال حاصل آید... و هر زمانی که یکی از امامان (علیهم السلام) را قصد می‌کردم در عالم رؤیا به دیدار او مشرف می‌گشتم و حل عویصات (مسائل مشکل) از ایشان می‌نمودم».(1)
این در حالیست که ادعای ارتباط مستقیم با معصومین (علیهم السلام) در عصر غیبت و دریافت مستقیم علوم از ایشان، با فلسفه‌ی غیبت کبری و عدم دسترسی مستقیم مردم به امام معصوم (علیه السلام) ناسازگار بوده و ادعای امکان چنین ارتباطی نه تنها نیابت خاصه از آن برداشت می‌شود، بلکه زمینه را برای پیدایش مدعیان دروغین نیز فراهم می‌سازد. لذاست كه امام صادق‏ (علیه‏ السلام) در جواب سؤالى كه از افسانه خوابِ ابىّ‏ بن كعب شده، فرموده است: «كذبوا و الله، ان دین الله تبارك وتعالی اعزّ مِن أن یری فی النوم (2) ، بخدا دروغ می‌گویند، دین خداوند تبارک و تعالی عزیزتر و گرامی‌تر از این است كه در خواب دیده شود و با خواب ثابت گردد».
بنابراین می‌توان گفت که شیخ احمد احسایی دست‌کم با کنار گذاردن مسیر اجتهاد و استنباط ضابطه‌مند از کتاب و سنت و روی آوردن به مکاشفه‌های ادعایی و تفسیرهای ذوقی و بی‌ضابطه و کنار گذاشتن جریان نیابت عامه و اجتهاد، اعتبار سخنان خود را زیر سؤال برده است. این‌ها در کنار دیدگاه‌های خلاف کتاب و سنّت اوست که موجبات تکفیرش را نیز توسط بسیاری از علمای هم‌عصرش فراهم ساخت.(3)
از طرفی در برابر ادعای خواب‌هایی که شیخ احمد احسایی در تأیید سخنان خود مطرح می‌نمود، علمایی دیگر نیز بوده‌اند که خلاف آن را خواب دیده‌اند. همچنان که ملا محمدصالح برغانی (برادر شهید ثالث) در خواب رسول الله (صلّی الله علیه و آله) را می‌بیند و از پیامبر (صلّی الله علیه و آله) سؤالات متعددی می‌پرسد، تا آن‌جا که می‌گوید: «... دیگر سؤال از حال شیخ احمد کردم که نمی‌دانم احوال او چنین است و از او بعضی کلمات کفرآمیز صادر گشته، آن جناب تبسم کرد و فرمود که شیخ احمد غلط می‌کند که این‌گونه سخنان می‌گوید».(4)
با این حال، صرف‌نظر از استناد به گفته‌ی مرحوم برغانی، اگر قرار باشد خواب مستند در اثبات شخصیت و یا استنباط مسائل دینی برای عموم قرار گیرد، شخص دیگر هم می‌تواند خلاف آن را مطرح نموده و اساس استدلال طرف مقابل را زیر سؤال برد. در این صورت شخص حقیقت‌جو، به اعتبار کدامیک باید باور پیدا کند؟!

پی‌نوشت:
1- محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، چاپ سنگی، 1296 ق، صص 38-37.
2- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار،
 ج 18 ص 354.
3- جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی:
 تکفیر کنندگان شیخ احمد احسایی
4- محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، چاپ سنگی، 1296 ق، ص 49.

خواندن 447 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی