زیباست انسانی که هر چقدر به دنبال آزادی و بی قیدی است، لااقل نسبت به بعضی چیزها از جمله وطن و خانواده مقید باشد و خداوند متعال این را در فطرت انسان ها نهاده است. اما در مسلک میرزا بهاء برای اینکه مردم از لحاظ قیودات دینی و قیودات وطنی و تقیدات دیگر آزاد باشند، اینگونه تقیدات و تعصبات برداشته شده است.
آری وقتی که احکام و قوانین به مقتضیات زمان و مکان و به صلاح دید رجال بیت العدل تفاوت و اختلاف پیدا کند، و هنگامیکه احکام دینی به قید مطابقت با عقول مختلف و محدود افراد پذیرفته شود، وقتی که احکام و ادیان گذشته منسوخ شده و احکام آینده معلق به تاسیس بیت العدل گردد، در مرتبه اول لازمست تعصبات مذهبی از میان برداشته شود.
چیزی که هست: جناب میرزا به این اندازه از آزادی قانع نشده و خواسته است پیروان خود را از هر جهت (از جهت دین، از جهت وطن، از جهت اقتصاد، از جهت جنس، از جهت سیاست) آزادی بخشد.
عبدالبهاء گوید: از جمله تعالیم بهاء الله تعصب دینی و تعصب جنسی و تعصب سیاسی و تعصب اقتصادی و تعصب وطنی هادم بنیان انسانیت، تا این تعصب ها موجود عالم انسانی راحت ننماید ... اگر این تعصب و عداوت از جهت دین است دین باید سبب الفت گردد و الا ثمری ندارد... (1)
و اما تعصب اقتصادی این معلوم است که هر چه روابط بین ملل ازدیاد یابد و مبادله امتعه تکرر جوید ... بالمال به سائر اقالیم سرایت نماید و منافع عمومیه رخ بگشاید. (2)از جمله تعالیم جدیده ترک تعصبات دینیه و تعصبات مذهبیه و تعصبات جنسیه و تعصبات ترابیه و تعصبات سیاسیه است. (3) باید همت گماشت تا بی خردان از تعصبات جاهلیه دینی و جنسی و اقتصادی و حتی وطنی نجات یابند، از جمیع قیود آزاد گردند... الخ. (4)
پس به موجب این تعالیم جدید لازمست که:
1-مردم نباید به دینی که انتخاب کرده اند علاقه نشان داده و به ادیان مخالف و باطل مخالفت نشان ندهند.
2- مردم نباید نسبت به وطنی که سکنی دارند علاقه شدید پیدا کنند.
3- یک ملت نباید پایند سیاست معینی باشد.
4- در راه اقتصادیات یک مملکت یا ملتی نباید ایستادگی کرده و به شدت از آن طرفداری نمود.
5- پیروان مذاهب مختلف نباید در مقابل همدیگر تعصب نشان بدهند و در واقع هر کدام، هم خود را راه حق بداند و هم دیگر مذاهب و ادیان را.
6- مردم باید تعصبات قومی و جنسی را کنار بگذارند، لذا با این حکم بحث غیرت در بهائیت منتفی است.
7- به عقیده جناب میرزا مردم باید از همه این تعصبات و علاقه ها خود را آزاد کرده از همه قیود خود را رها کنند.
پس میرزا بهاء می گوید: هدف و آخرین مرام رفع اختلاف از میان ملل و بر طرف شدن امتیازات و از بین رفتن اختصاصات وطنی و علاقه های دینی و ملی است.
و به موجب این تعلیم جدید: ایرانی نباید در راه ترقی و پیشرفت مخصوص ایران قدم بردارد، و مسلمان نباید نسبت بدین اسلام علاقه مخصوص نشان بدهد، و افراد یک ملت یا مملکت نباید برای اقتصاد و سیاست مخصوص آن ملت یا مملکت کوشش کنند، و به طور کلی مردم دنیا باید از جمیع قیود و امتیازات آزاد باشند.
این تعلیم پوچ و از یک جهت پر معنی و سیاسی راباید با روابط دول اجنبی مربوط کرده، و از تعلیمات و الهامات آنان محسوب کرد، و انصافا برای نیستی و زوال یک ملت بهترین و کاملترین تعلیم می باشد.
ضمنا جناب میرزا خواسته است حرفی بزند که جوانهای بی دین و هوی پرست و مردم شهوت ران و لجام گسیخته امروز مجذوب گردند، ولی متوجه نشده است که این آزادی مطلق هادم بنیان انسانیت بوده و تمدن و حقیقت و روحانیت و سعادت و ترقی و اجتماع و برابری را به کلی از میان خواهد برانداخت. (5)
پیغمبر قرن نوزدهم متوجه نشده است که پیغمبر باید در اثر تبلیغ احکام و قوانین واقعی که موفق با فطرت و طبیعت است و در نتیجه دعوت تمام اقوام و ملل بسوی آیین خود و در اثر فعالیت پیروان و مبلغین که پیوسته با کمال کوشش مجاهدت می کنند، همه مردم را به رنگ واحد و طریق واحد و قانون واحد و هدف واحد درآورد. نه آنکه به تصور باطل علاقه های دینی و مذهبی و روحانی را نیز از مردم سلب کند.
پی نوشت:
1- مکاتیب، جلد 3 صفحه 104
2- مکاتیب، جلد 3 صفحه 106
3- مکاتیب، جلد 3 صفحه 276
4- مکاتیب، جلد 3 صفحه 317
5- محاکمه و بررسی باب و بهاء، جلد 3 صفحه 200 تا 202