بهاء الله در ایقان می گوید: ((هر نفسی که به این انوار مضئیه ممتنعه و شموس مشرقه لائحه در هر ظهور موفق و فائز شد او به لقاء الله فائز است، و در مدینه حیات ابدیه باقیه وارد، و این لقاء میسر نشود برای احدی الا در قیامت که قیام نفس الله است به مظاهر کلیه خود، و اینست معنی قیامت که در کل کتب مسطور و مذکور است.)) (1)
روح انسانی برای عروج به معارج کمال و مقامات معنوی مستعد است، و از این لحاظ تفاوتی در میان افراد انسان نیست.
آری هر کسی می تواند در نتیجه تصفیه قلب و تزکیه دل و انقطاع از شهوات و امور مادی و توجه به سوی روحانیت و حق بر نورانیت و صفاء و بر روحانیت خود افزوده و با چشم دل نادیدنی ها را دیده و با جهان معنوی انس گرفته و بی پرده و بی حجاب از لقای انوار و اشعه حق لذت ببرد.
انسان دارای چنین استعداد است، اگر چه استعداد افراد مختلف و متفاوت می شود، ولی باید دانست که همه در عرض همدیگر هستند و هر کسی به اندازه قرب و بعد معنوی و جلاء و صفاء قلب خود از نور حق استفاضه کرده و هر چه پرده های درونی بیشتر رفع شد، بهتر خواهد توانست از لقای جمال متعال مستفیض گردد.
موضوع لقاء مانند استفاده کردن از شمس است، یک نفری که در داخل اطاقی نشسته است فقط می تواند نور آفتاب را مشاهده کند، و چون چند قدمی به جانب نور برداشت ممکن است از پشت شیشه خود را در معرض انوار آفتاب قرار داده و حرارت آفتاب را نیز درک کند و اگر درب و پنجره را نیز باز کند، نور آفتاب وارد اتاق شده و بی حجاب از آن تابش استفاده خواهد کرد.
انوار حق تمام جهان و جهانیان را احاطه کرده و همه از این نور استفاده می کنند. ولی کسی که قوه باصره یا لامسه او محجوب و ضایع است از دیدن و احساس حرارت آفتاب محروم خواهد شد.
جناب میرزا خیال می کند خداوند متعال در پشت آسمان های آهنین قرار گرفته و دست کسی به دامن کبریائی او نرسد.
جناب میرزا تصور می کند بعثت رسل برای اینست که در امور تکوینی و در مقام خلفت وساطت به وجود آمده و اصنامی در میان خلق و خالق تراشیده شود.
جناب میرزا این اندازه تفکر ننموده است که اگر مقصد از لقای رب لقای شخص رسول باشد در یوم قیام پس دیگران که نهصد و نود و نه در هزار بلکه بیشتر از مردم هستند چه تقصیری دارند که ازاین نعمت محروم بوده و از رسیدن به این مقام به کلی مایوس می باشند.
جناب میرزا متوجه نشده است که لقاء رب یکی از مقامات بلند و منازل اشخاصی است که در مراحل سیر و سلوک قدم زده و از شهوات نفسانی به سوی لذائذ روحانی نزدیک می شوند.
فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادة ربه احدا- لقاء خدا متوقف به عمل صالح و خلوص نیت است، ولی به عقیده میرزا آدمی می باید از همان قدم نخست مشرک و بت پرست بوده و در میان خود و خدا به یک واسطه (میرزا خدا) متوجه بشود.
آری بعضی از علماء و مفسرین که در بحث های فلسفه و عرفان وارد نیستند خوب معنای لقاء را نفهمیده و یا روی تاویل و بیان حداقل مراتب لقاء سخن جناب میرزا را گفته و نوشته اند، ولی جناب میرزا که دعوی چنین مقامی را دارد، لازمست به حقیقت این مطالب خوب برسد. (2)
در واقع مقام خدایی برای میرزا غیر از خود او وجود ندارد، لذا از همان اول خود را خدا معرفی نکرده، بلکه توجه اغنام الله فقط به خود جلب کرده است
پی نوشت:
1- ایقان، 88-7
2- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 219 تا 222