اما آیا بهائیان هنگام تبلیغ، این باور پیامبرخواندهی خود را به مستمعین خواهند گفت؟! مسلماً که نه؛ چرا که عبدالبهاء (بر خلاف باور واقعی بهائیت) در بیان حیلهی تبلیغی، به مبلّغین بهائی توصیه داشته است: «تعالیم الهیه در این دور نورانی چنین است که نباید نفوس را توهین نمود و به جهالت نسبت داد که تو ندانی و من دانم؛ بلکه باید به جمیع نفوس به نظر احترام نظر کرد و در بیان و دلالت به طرز تحری حقیقت مکالمه نمود که بیائید مسائلی چند در میان است تا تحری حقیقت نمائیم و ببینیم چگونه و چسان است. مبلّغ نباید خویش را دانا و دیگران را نادان برشمرد...».(2)
اما به راستی علّت این دورویی و عوامفریبی از جانب پیشوایان بهائی چیست؟! آیا بخاطر اثرگذاری و فریب مخاطبین، میتوان دیدگاه و باور پیامبرخواندهی بهائی را زیر سؤال گذاشت؟! و آیا در بهائیت، هدف وسیله را توجیه میکند؟!
پینوشت:
1- حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، نسخهی خطی، صص 139-138.
2-عباس افندی، مکاتیب، مصر: بینا، 1910 م، ج 1، ص 355.