محافل غیر تشکیلاتی و سیاسی چه ضرورتی بر حفظ محرمانه بودن فعالیتشان دارند
بهائیت در ایران : یک نکته بسیار ابتدائی در فعالیت تشکلهای غیر سیاسی فعالیت اشکار آنان میباشد . معمولا ادیان چنین فعالیتی دارند . حال چگونه است که یک آئین ادعای فعالیت غیر تشکیلاتی و دوری از سیاست را دارد و فعالیت پنهان را دنبال میکند؟ این نوع رفتار دقیقا یک تناقض آشکار است . متن ذیل بخشهائی از دلنوشته یک هموطن بهائی بوده که با اعلام تبری خود را از قید بندهای فرقه رهانیده است . رفتارهای فرقه ضاله را در مقاطع مختلف ملاحظه بفرمائید :
0000
1- براساس رهنمودهاي طرح روحي، هويت كليه افراد جذب شده به جلسات دعا بايد كاملاً سرّي و مكتوم بماند. اين تأكيد كه بي شباهت به عملكرد عمليات گروهك منافقين نيست تا آن حد است كه حتي افراد بهايي مقيم ايران نيز نبايد در جريان اين امور قرار گيرند. خانجاني سركرده شماره يك بهائيان ايران در ابلاغ خود به خانواده ها و مراكز بهايي مي گويد:
«نكته بسيار مهم اين است كه اسامي محبين كه وارد اقدامات اساسي مي شوند، بايستي مكتوم بماند و به ساير احبأ معرفي نشوند. »
براساس اولويت تشكيلات بهائيت در ايران، كليه مؤسسات تحت پوشش، از جمله «مؤسسه تربيت امري»، بايد در خدمت مؤسسه آموزش مردمي قرار گرفته و از ارديبهشت 1384 علاوه بر انجام امور ذاتي خود، عملاً مأموريت هاي جديدي با هدف جاسوس پروري به نفع رژيم صهيونيستي اسرائيل و جذب هر چه بيشتر غير بهائيان فراهم نمايند.
2- در آذرماه 1383 نيز جلساتي در دبي برگزار شد و هجده نفر از مسئولان مؤسسات آموزشي ايران در آن شركت جسته و سه تن از مشاوران قاره اي اين فرقه ضاله در اين جلسات سخنراني كردند. مهمترين موضوعي كه در اين جلسات مطرح گرديد، اين نكته بود كه:
«اصلي ترين دليل جهت تغيير رويكرد تشكيلات جهاني بهايي در كشورهاي اسلامي و ايران، تحولات منطقه خاورميانه مي باشد».
3- اگر در زمان سيد علي محمد شيرازي (باب) و ميرزا حسينعلي نور كجوري (بهاءالله)و عباس افندي (عبدالبهاء) انگليسي ها و تا حدودي روس ها حاميان اصلي بهائيان بودند، در زمان شوقي رباني - كه به جانشيني عباس افندي برگزيده شد، كم كم پاي آمريكايي ها هم به عرصه حمايت از بهائيان باز شد. بهره برداري از او با حضور روحيه ماكسول - همسر شوقي رباني - و يك كشيش آمريكايي كه ظاهراً بهايي شده بود، دستيابي به اين هدف را تسهيل مي كرد. اما بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، آمريكا نه تنها صريحاً حمايتي همه جانبه از بهائيان مي كند، بلكه از طريق نفوذ بر رهبران بهايي كنوني جهان از آنان خواسته است تا رسالتي معنوي به آمريكا بدهد و سران و رهبران بهايي نيز كه در طول تاريخ جيره خوار استعمار و قدرت هاي استعماري بوده اند، به اين خواسته آمريكا تن داده اند. تا آنجا كه بالاترين مقام بيت العدل حيفا براي آمريكا نقش ويژه اي قائل مي شود و رسماً اعلام مي دارد كه: «دست پروردگار براي ايالات متحده سرنوشتي روحاني مقرر فرموده است كه بكوشد تا جهان را طرح و ساماني نو در اندازد. . . »
آيا اين گفته هاي بالاترين مقام بهائيت همان حرف هاي جرج بوش و يارانش و در يك كلام در تأييد همان ادعاهاي «نئوكان»ها در ارتباط با نظم نوين جهاني نيست كه به اصطلاح دموكراتيزه كردن خاورميانه و كشورهاي اسلامي را در شمار مهمترين وظايف و رسالت هاي خوداعلام مي نمايد و مي كوشد تا به قيمت اشغال سرزمين هاي اسلامي و كشتن مسلمانان و تخريب و ويران كردن زيرساخت هاي اقتصادي آنان، برنامه هاي استعماري خود را به سرانجام برسانند و آيا براساس اسناد موجود، آزار و اذيت ملت هاي مسلمان و راندن جوانان شيعه به سمت «از خودبيگانگي» (اليناسيون) را در شمار اهداف استراتژيك و راهبردي بهائيان نمي باشد؟ در همين رابطه توجه خوانندگان روزنامه را به يكي از اسناد انتشار يافته ساواك در 18 ارديبهشت سال 1350 به نقل از جلد اول كتاب آقاي قيام پانزده خرداد به روايت اسناد ساواك، جلب مي نمايم: 4-
4- جلسه اي با شركت 9 نفر از بهائيان ناحيه پنج شيراز در منزل آقاي فرهنگ آزادگان و زير نظر آقاي لقماني تشكيل گرديد. بعد از قرائت نامه آقاي لقماني در امور ادبان جهان و آمار آنها و شهداي بهائيت سخن گفت. وي اضافه كرد: آقايان بهائيان بهتر است بيشتر مطالعه نمايند و از روي حقيقت قضاوت كنند كه امروز آزادي بيشتري دارند، يعني چه؟
در زمان قديم احبّا (پيروان فرقه ضاله ي بهائيت)نمي توانستند بگويند ما بهايي هستيم، اكنون از آمريكا و لندن صريحاً دستور داريم در اين مملكت مد لباس و بي حجابي را رونق دهيم كه مسلمانان]![ نقاب از صورت بردارند. به طوري كه من مطالبي در منزل آقاي معتمد قرائت كردم، تمام دختران و پسران بهايي خوشحال شدند. در ايران و كشورهاي مسلمان ديگر هر چه مي توانيد با پيروي از مد و تبليغات، ملت اسلام را رنج دهيد، تا آنها نگويند امام حسين (عليه السلام) فاتح دنيا بوده و علي (عليه السلام) غالب دنيا. البته بهائيان هم تصديق دارند، ولي نه براي قرن اتم، اتمي كه به دست بهائيان درست مي شود. اسلحه و مهماتي به دست نوجوانان ما در اسرائيل ساخته مي شود. اين مسلمانان آخر به دست بهائيان از بين مي روند و دنياي حضرت بهاءالله رونق مي گيرد!»(1)
سندي كه ملاحظه فرموديد، مربوط به سال هاي نخستين دهه 1350 است. سال هايي كه حاكميت و قدرت اداره كشور و فرمان «ماشين حكومتي» ايران در دست بهائيان بود و غير از اميرعباس هويدا - نخست وزير وقت - افزون بر ده وزير بهايي در كابينه و هيأت دولت حضور داشت و اكثر مديران ارشد و مياني كشور نيز بهايي بودند و به موجب همين سند وظيفه داشتند تا جامعه ايران، بويژه نيروهاي فعّال و بالنده آن - يعني جوانان اين مرز و بوم را از درون تهي كنند و از طريق رواج مدهاي متضاد و با فرهنگ و مدنيت اسلام، بويژه اهل تشيع، مردم و جوانان اين آب و خاك را به سمت «از خودبيگانگي» برانند و تا آنجا كه در توان دارند در جهت تضعيف قهرمانان جهان اسلام، نظير حضرت علي (عليه السلام) و حضرت حسين (عليه السلام) - كه بشريت آنان را به عنوان قهرمانان مبارزه با ظلم و نابرابري مي شناسد- تبليغات منفي راه بيندازند.
براساس ديگر مفاد اين سند، بهائيان شادماني خود را از اينكه رژيم اشغالگر قدس موفق به ساختن برخي از سلاح هاي كشتار جمعي نظير بمب اتمي شده است، پنهان نمي دارند. از اينكه يك يا دو يهودي بهايي شده در جمع سازندگان اينگونه بمب ها حضور دارند، به خود مي بالند. اما همين بهائيان ايراني امروزه در كانال هاي ماهواره اي تلويزيوني و راديويي كه آمريكاييان در اختيارشان گذاشته اند تلاش دانشمندان ايراني براي دستيابي به دانش اتمي را «دادن تيغ به كف زنگي مست» معرفي مي كنند و همراه متحدشان صهيونيسم جهاني به جار و جنجال جهاني روي مي آورند، تا شايد از اين طريق لحظه اي در روند پيشرفت ملت مسلمان ايران ايجاد وقفه و ترمز كنند. در سالي كه ملت ايران از روزي كه با امام خميني(ره) بيعت كرده، تصميم به پاكسازي ايران از اين عناصر وابسته و ساختن سرزمين آباد و آزاد و مبتني بر اسلام و عزت مسلمين گرفت و من يقين دارم كه در اين عرصه با توفيق مواجه خواهد شد.
اين بود خلاصه اي از طرح روحي كه به اطلاعتان رساندم. جهت ثبت در تاريخ تا آيندگان اين آب و خاك بدانند كه اين حزب سياسي بهايي و اين جرثومه فساد - كه خود نيز تا دو سال پيش عضو فعالي از آنان بودم - براي منافع خود حتي به مردم كشور خود هم از پشت خنجر مي زند.
مدارك و شواهد موجود حكايت از اين دارد كه اين فرقه امروز در نقش عقبه و دنباله رو امپرياليسم و صهيونيسم جهانخوار عمل مي كند، آيا اين امر با ادعاي رهبران بهايي كه برغير سياسي بودن فعاليت هاي بهائيان تأكيد دارند و به گفته بهاءالله كارهاي سياسي را در شمار افعال حرام مي دانند، تناقض ندارد.
نگاهي به تحركات بهائيان در كشورهاي آسياي ميانه، قفقاز و افغانستان و عراق و تلاش هاي تبليغاتي آنان در اين مناطق، همگي حكايت از سياسي كاري هاي آنان همراه با دشمني ديرينه با اسلام و شيعه دارد.
با تشكر و احترام: امضاء محفوظ
پی نوشت :
1- دكتر جواد منصوري، قيام پانزده خرداد به روايت اسناد ساواك، جلد اول، ص .322