×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

بهائیت، مسلکی پوشالی

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت، مسلکی پوشالی

نقد احکام بهائی در گفتاری از حجت‌الاسلام والمسلمین ' غلامعلی نعیم‌آبادی ' (امام‌‌جمعه بندرعباس، نماینده ولی‌فقیه و نماینده مردم هرمزگان در مجلس خبرگان رهبری)

بهائیت در ایران : خداوند متعال می‌فرماید: «وَ الَّذينَ يَمْکُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَکْرُ أُولئِکَ هُوَ يَبُورُ: کسانی که بدی‌ها را سازماندهی می‌کنند، برای اینها عذابی دردناک است. »(سوره مبارکه فاطر/ آیه10)

بر اساس تفاسیر، این آیه شامل همه مکرهای سیئه می‌شود. به تعبیری، کسانی که با اقدامات خود زمینه‌های بروز گناه و فساد و فحشا را در جامعه فراهم می‌کنند، همه از نمونه‌هایی از "والذین یمکرون سیئات" هستند.

در این میان، آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، مکر و سیئات در زمینه عقاید است که طی آن، یک عده شیاد در پوشش‌ اقدامات زیبا و فریبنده، افراد و جامعه را در معرض خطرات جدی قرار می‌دهند. بنیانگذاران مرام‌های باطل و مسلک‌های انحرافی، از جمله این افراد و مصداق بارز "یمکرون السیئات" هستند. یکی از این مسلک‌های دروغین، فرقه ضاله بهائیت است که با توجه به فعالیت‌ها و اقدامات خزنده آن، ضروری است که مورد نقد و بررسی قرار ‌گیرد.

چرا بهائیت، فرقه‌ای خطرناک است؟

متأسفانه اکثر افراد جامعه و به‌ویژه نسل جوان، اطلاعی از این فرقه ندارند حتی گاه کسانی هم که موظف هستند در این‌باره آگاهی داشته باشند، بنا به دلایلی از این بحث‌ها دور هستند. کار به جایی می‌رسد که در یکی از لغت‌نامه‌ها نوشته می‌ِشود: «البابية فِرقـَةٌ مِن فـِرَقِ الإسلام، البهائية فِرقة مِن فِرَقِ الشيعة"»!

نویسندگان این لغت‌نامه، حقیقت را نمی‌دانند و قصدی هم ندارند. آنها حقایق را وارونه فهمیده‌اند چراکه این مباحث یا کمتر گفته شده یا اصلاً مطرح نشده‌است. ضمن اینکه، فریبکاری‌های بهائیان هم مزید بر این امر است، آنها در هر جایی، به نحوی حقه‌بازی می‌کنند، مثلاً در مصر به عنوان "اسلام نو" فعالیت می‌کنند نه یک آئین  جدید!

البته بررسی کامل و جامع فرقه بهائیت، نیازمند مدت صرف زمان طولانی و مطالعاتی وسیع است چراکه ابعاد گسترده‌ای دارد ازجمله: جنایات بسیار این فرقه از آغاز شکل‌گیری آن تا به امروز، آدمکشی‌هایی که در همان روزهای اول حرکتشان انجام دادند، توبه‌نامه "علی‌محمد شیرازی"، معروف به باب (که این توبه‌نامه هنوز محفوظ است)‌

و...، اینها هر کدام مباحث و جنبه‌های زیادی دارند که مستلزم صرف زمان و تحقیق گسترده هستند لذا در اینجا به بررسی برخی از احکام ابداعی این فرقه، بسنده می‌شود که بیش از هر امر دیگری، گویای ماهیت پوچ و باطل آن است.

البته این توضیح ضروری است که همه این مطالب بدون هیچ ‌واسطه‌ای از کتاب‌های اصلی بهائیان اخذ شده‌است، از جمله کتاب "اقدس" (که مهم‌ترین کتاب آنهاست و "ام‌الشریعه" نامیده می‌شود) و کتاب "ایقان".

ساواک، حامی بهائیت

پیش از پرداختن به بحث اصلی، به خاطره‌ای اشاره می‌شود؛ بین ساله‌ای ۵۳ و ۵۴، مرحوم آیت‌ا... عبادی (ره) از من خواست تا ماه ‌رمضان را به زاهدان بروم. پدرخانم ایشان، مرحوم آیت‌ا... کفعمی، شخصیتی پخته و جا افتاده و از برجسته‌ترین علمای دینی آن استان بودند. ما مهمان ایشان شدیم و در مسجد ایشان هم به منبر رفتیم. به فاصله چند روز، از طرف ساواک زاهدان سراغ من آمدند و از ترس شخصیت آیت‌ا... کفعمی، محتاطانه، خود را معرفی کرده و گفتند که از اداره ساواک هستند و از من خواستند تا در مدت اقامتم در زاهدان، راجع به بهائیت، بحثی نکنم. این سرعت‌عمل نشان می‌دهد که بهائیت از چه نفوذی در میان سران رژیم برخوردار بود. اساساً یکی از تعهدات ساواک این بود که هیچ‌گونه افشاگری علیه بهائیت نشود چراکه بر این نکته واقف بودند که ادامه حیات این فرقه، در گرو جهل جامعه بوده و افشاگری، آنها را مضمحل خواهدساخت. البته من هم طبق فرمایش امام(ره) مبنی بر اینکه: «هرچه استکبار می‌گوید نه، شما بگویید آری و هرچه آنها می‌گویند آری، شما بگویید نه!» در بیشتر موارد، از دستور آنها سرپیچی کرده و به دلیل حساسیت آنها، در بیشتر جلسات، درباره این موضوع سخن می‌گفتیم.

در همان دوره بود که از برخی افراد که به منابع بهائیان دسترسی داشتند، خواهش کردم که این کتاب‌ها را جهت مطالعه و تحقیق در اختیار من قرار دهند و با وجود مشکلات و محدوودیت‌های فراوان موفق به مطالعه آنها شدم و توانستم نکات بسیاری را در باب نقد آموزه‌ها و به‌ویژه احکام این فرقه باطل دریابم. آنچه در ادامه در باب نقد احکام بهائیان می‌آید، حاصل همین سلسله مطالعات و با استناد مستقیم به متون بهائی است.

نقد و بررسی برخی از احکام بهائیت

- چپاول دارایی غیربهائی، آزاد است

علی‌محمد شیرازی در کتاب بیان می‌نویسد: «لازم است بهائی‌ها وقتی که بر اوضاع مسلط شدند، تمام اموال غیربهائی‌ها را مصادره کنند».(بیان، ص ۱۸، سطر ۱۵)

«"فلتَأخُذَنَّ مَن لـَم يَدخـُل في البَيان ما يـُنسَبُ إليهِم: حتماً باید همه اموال و دارایی های کسانی را که بیان را قبول ندارند، از آنها اخذ کرد». همانطور که مشاهده می‌شود، این حکم بسیار مؤکد است و مطابق آن باید تمامی منتسبات کسانی که داخل در بیان نمی‌شوند(یعنی بیان را قبول ندارند) از آنها گرفته شود. این، شامل تمام اموال غیر بهائی‌ها می‌شود. در ادامه حکم مذکور آمده:

«ثـُمَّ إن آمَنوا لَتـَرَدُّون إلافي الأرضِ الـّتي أنتـُم عَلـَيها لا تَقدِروُن: بعد اگر اینها بهائی شدند، اموالشان را به آنها بدهید ولی اگر جایی هستید که زورتان نمی‌رسد، نه»! معنی تلویحی این حکم این است که اگر توانستید و زورتان رسید، اموال تمام انسان‌ها بر شما مباح است، یعنی حکم یک چپاول عمومی! آری، اینها همان احکام تابناکی است که برای نجات بشریت آمده‌است!

همه کتاب‌ها به غیر از کتب بهائیت باید محو شوند

علی‌محمد باب در صفحه ۹۸ کتاب بیان فارسی می‌نویسد: «في حُـکمِ مَحوِ کـُلِّ الکُتـُب إلا ما تـُنشَئُ في ذلکَ الأمر» بر اساس این حکم، تمام کتاب‌ها باید نابود شود؛ کتب فیزیک، شیمی، تاریخ، پزشکی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، حتی قرآن و تورات و انجیل. لازم است هر کتابی موجود است، از بین برود مگر کتاب بهائی‌ها و کتبی که درباره بهائی‌ها بحث کرده‌اند. انصافاً که این حکم عجیبی است و در هیچ منطق و استدلالی نمی‌گنجد.

- آزادی در نظر بهائیت

راجع به حرّیت هم در کتاب "اقدس" (چاپ قدیم، صفحه ۳۳ و چاپ جدید، صفحه ۱۱۶) مطالبی ذکر شده‌است. مثلاً درباره حرکت‌های آزادی‌خواهانه مردمی دنیا ازجمله انقلاب ایران، آمده که آزادی اصلاً معنا ندارد. آزادی، غلط است و آزادی سیاسی، امری اشتباه است: «إنـّا نـَری بَعضَ النّاس أرادوا الحُرّيـّة يَفتـَخِرونَ بـِها أولئکَ في جهلٍ إنَّ الحُـرِّية تـَنتـَهي عَواقِبُها إلی الفِتنَة: ما می‌بینیم بعضی از آدم‌ها می‌خواهند بحث آزادی را بکنند و به این بحث‌ها هم افتخار می‌کنند. آنها آدم‌های جاهلی هستند[چراکه] آزادی، به آشوب ختم می‌شود» بنا بر این حکم، آزادی اساساً معنایی ندارد.

چنین حکمی،‌نمایانگر وابستگی این فرقه به امریکا و جریان استکبار است. مسلماً امریکایی‌ها خواهان چنین مسلکی هستند؛ مسلکی که در برابر چپاولگری‌های امریکا سکوت کرده و بلکه آن را تشویق هم بکند. به همین خاطر است که اگر کسی کوچک‌ترین سخنی علیه امریکا بکند، فوراً فریاد برمی‌آورند که: آشوب می‌شود! داد نزن! فریاد نکش!

باز در همین کتاب (چاپ قدیم، صفحه 27 و چاپ جدید، صفحه ۹۳) نوشته‌شده: « لیسَ عَلی أحَدٍ أن يَعتـَرِضَ علی الذينَ يَحکُمونَ علَی العِبادِ، دَعـُوا لـَهُـم ما عِندَهُـم: هیچ‌کس حق اعتراض بر حاکمان مردم را ندارد، هر چه آنها دارند مال خودشان» یعنی حاکمان مستبدی همچون رضاخان ومحمدرضا پهلوی، هر کاری که انجام دهند، آزاد هستند و اعتراض به حکومت، اصلاً معنایی ندارد. تمام سرمایه‌های کشور مانند نفت و گاز و طلا نیز به آنها تعلق دارد و جزء اموالشان است!

در ادامه این حکم آمده: «وَ تـَوَجـَّهوا إلی القـُلوب» به این معنا که شما فقط بروید، روی دل مردم کار کنید؛ اینکه چه بر سر ثروت و دارایی‌های ملت می‌آید، به شما ارتباطی ندارد. اینکه شاه خائن، چه می‌کند به شما مربوط نیست. کار شما پرداختن به این امور نیست، شما فقط متوجه دل خودتان باشید و بس!

این حکم، درواقع نفی هرگونه فریادی است که انسان‌های آزاده باید علیه حکومت‌های فاسد برآورند. این در حالی است که در فرهنگ اسلامی، اعتراض به حاکمان ظلم و جور و سخن گفتن از عدالت در برابر آنها، از بالاترین و بافضیلت‌ترین جهادها عنوان شده‌است: «أفضـَلُ الجِهـادِ کـَلِمَةُ عَدلٍ عند إمامٍ جَائر»(خصال، ج ۱، ص ۶)

وجود چنین حکمی بیانگر این حقیقت است که آزادی در این مسلک، ممنوع است! جای تعجب نیست که پشت‌سر چنین مسلکی،‌ حمایت‌های امریکا قرار دارد. امریکا و استکبار، باید هم از این جریان حمایت کند و در این مسیر حتی اگر یک نفر را هم بتواند جذب کند، سود کرده‌است.

-مساوات زن و مرد(البته از دیدگاه بهائی)

بهائیان مدعی‌اند که به مساوات قائل هستند و بهائیت، آیین مساوات است! این در حالی است که در منابع بهائی آمده: «دونَ الأناثِ و الوُرّاثِ وإنـَّهُ لـَهُوَ الموتُ الفيّاض: خانه مسکونی و لباس‌های مخصوص، فقط برای وراث مرد است».

بهائیان، مدعی‌اند که زن و مرد، مساوی هستند اما خانه مسکونی -که در جامعه شهرنشینی کنونی، ثروت عمده مردم را تشکیل می‌دهد- صرفاً به مردان اختصاص دارد و زنان را در این خانه سهمی نیست. البته این تنها یک وجهه از عدم تساوی زن و مرد در بهائیت است موارد دیگری از این تناقض وجود دارد.

- احکام مربوط به فساد اخلاقی (کیفر "زنا"در بهائیت)

کتاب "اقدس" (چاپ جدید، صفحه ۴۷) می‌نویسد: «قـَد حَکـَمَ اللهُ لِکـُلَّ زانٍ و زانيةٍدِيةٌ مُسَلـَّمَةٌ إلی بيت العدلِ وَ هِيَ تَسعَة مَثاقةل مِن الذَّهَب» یعنی هر کس مرتکب زنا شود، فقط ۹ مثقال طلا باید به بیت‌العدل بپردازد. سپس ادامه می‌دهد:«وَ إن عادا مَرَّةً أخرَی عودوا بتِضـَعفِ الجزاء: اگر تکرار کردند، کیفرشان دو برابر می‌شود»، ۹ مثقال، می‌شود ۱۸ مثقال.

با این حکم، می‌توان گفت ثروتمندان، محدودیتی برای ارتکاب فحشا ندارند! البته اگر این عمل، ثابت شود و مردم بفهمند! اگر ثابت هم شود، تنها با پرداخت جریمه نقدی، قابل گذشت و بخشش است.

سؤال این است که آیا با این حکم می‌شود به جنگ فساد رفت یا اینکه برعکس، این حکم، میدان را برای جولان فساد در جامعه باز می‌کند؟ به این‌ترتیب، ممکن است یک فرد متمول، بی هیچ واهمه و خجالتی، چندین‌بار مرتکب زنا شود و با پرداخت جریمه نقدی، قضیه را حل کند.

-هرکس خانه‌ای را آتش زد، خودش را بسوزانید

از دیگر دستورات بهائیت این است که: «مَن أحرَقَ بَيتاً مُتـَعَمِّداً فـَاحرُقوهُ: هر کس، خانه‌ای را عمداً آتش بزند، خودش را آتش بزنید»! اسلام می‌گوید:«مَن أتلـَفَ مالَ الغير فهُوَ لـَهُ ضامِن: اگر کسی، مال شخصی دیگر را تلف کند، ضامنِ همان مال است». بی‌شک، این حکمی عقلانی، منطقی و مطابق با فطرت است.

حال آنکه به گفته بهاء، اگر کسی، خانه‌ای را آتش زد، باید سوزانده شود، آیا ارزش یک انسان فقط تا این اندازه است؟! درعین‌حال معتقدند: «وَ مَن قتـَلَ نَفساً عامِداً فاقتلوهُ: اگر کسی، آدمی را عمداً کشت، او را بکشید» پس اینها معتقدند اگر کسی خانه‌ای را آتش زد باید او را سوزاند و اگر کسی انسانی را کشت، باز باید او را کشت!

- مشروعیت ازدواج با محارم

«قـَد حـُرِّمَت عَلیکـُم أزواجُ آبائکـُم: فقط همسران پدرانتان بر شما حرام است». سؤال اینجاست که تکلیف سایر محارم یعنی خواهرها، خاله‌ها، عمه‌ها و مادر چه می‌شود؟ هیچ اشاره‌ای به این محارم نشده‌است و فقط همسرپدر را استثنا کرده‌است.

- جواز آمیزش بهائی با غیر، برای تولیدنسل

در کتاب بیان(صفحه ۲۹۸) نوشته شده‌است: «اگر زن و مرد بهائی ازدواج کردند و بچه‌دار نشدند، مرد می‌تواند زنش را در اختیار کسی قرار بدهد تا او را بچه‌دار کند! البته آن شخص باید یک بهائی باشد اما اگر بعداً فهمید که آن شخص، غیر بهائی است، باید فوراً از او جدا شود». کدام عقل و خرد آزاده‌ای، چنین حکمی را منطقی و اخلاقی می‌خواند؟

آنچه بیان شد، تنها مشتی از خروار بود، هرچند همین موارد هم نمایانگر ماهیت پوشالی این فرقه استعماری است.

متأسفانه به دلیل ناآگاهی جامعه، بهائی‌ها در بسیاری از شئون اجتماعی به‌ویژه حوزه اقتصاد، نفوذ پیدا کرده‌اند و شماری از افراد از روی نا آگاهی با آنها وارد معامله شده و تحت‌تأثیر تبلیغات آنها قرار می‌گیرند. بهائیان، خود را به عنوان مسلمان معرفی کرده و مدعی‌اند که تنها اختلاف آنها با مسلمانان در مسئله امام‌زمان(عج) است.

در حالی این یک دروغ محض است، آنها نه قرآن را قبول دارند، نه خاتمیت رسول‌اکرم(ص) و نه امامت برحق‌ حضرت‌علی(ع) و یازده اولاد او را. همه اینها را "گذشته" می‌دانند: قرآنِ گذشته، امامِ گذشته، پیامبرِ گذشته که دوران آنها به سر آمده‌است. آنها ادعا دارند که بهائیت، دین متناسب با نیازهای عصر جدید است. ادعایی که پوچ بودن آن، تنها با نگاهی گذرا بر احکام باطل این فرقه، کاملاَ آشکار است.

با این حال نباید از خطر این غده چرکین که در اسلام ایجاد شده، غافل شد و باید با آگاهی‌بخشی در این زمینه، جامعه را از گزند ‌آسیب‌های آن مصون نگاه داشت.

خواندن 738 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی