هورقلیا در مکتب شیخیه
بهائیت در ایران : هورقلیا، واژهای نامأنوسی است که در کلمات احسایی و دیگر مشایخ شیخیه به کثرت دیده میشود و میتوان احسایی را مروج این واژه دانست؛ هرچند که شیخ اشراق اول کسی بود که این واژه را استعمال کرد و بعد از وی، شارحان مکتب اشراق آن را دنبال کردند. [۱] باید گفت مراد احسایی از هورقلیا غیر آن چیزی بوده است که شیخ اشراق و دیگران از آن واژه اراده کردهاند. [۲] در این مقاله سعی داریم به گوشهای از کلمات مشایخ شیخیه در خصوص استعمال این واژه در آثارشان بپردازیم و سپس نقد خود را بر این رفتار بیان کنیم.
برای اطلاع خوانندگان گرامی : هور قلیا در فرهنگ عمید تشعشع ، درخشش بخار نعنا شده است .
احسایی در رسالهای که برای ملا حسین اناری نوشته است، آورده: «اما لفـظ هورقلیـا، معنـای آن ملـک دیگـر اسـت؛ زیـرا مـراد عـالم بـرزخ متوسـط بین عـالم ملـک و ملکـوت اسـت... امـا عـالم هورقلیـا، اسـفل آن بـر اعـلای فلـک اطلـس اسـت در رتبه و صورتی که در آیینـه بینـی از اسـفل ایـن عـالم اسـت». [۳] سید کاظم رشتی مینویسد: «اعلمان الروح قد اتت من مکان عال و فضاء وسیع... و قد یلحقها ملال و انضجار عن ذلک، فتلتفت و تتوجه الی عالم المثل الشبحیة و الصور المقداریة، عالم هور قلیا و جابرساو جابلقا و تنظر الی احوال ذلک العالم... بدان که همانا روح از یک مکان عالی و فضای وسیع آمده است... و ملال و انضجار به آن ملحق شده است و سپس متوجه عالم صور شد، عالم هورقلیا و جابرسا و جابلقا و به احوال آن عالم مینگرد...» [۴]
حاج محمد کریمخان مینویسد: «سپس همینها که میشنوی، شمیم عالم هور قلیاست، و لکن جمعی جعل طبعان، بینی ایشان ازین بوها میسوزد و گیج میشوند، و جمعی مردم طبعان ازین فوایح روایح لذت برده، قوت جانشان میشود.» [۵]
ابوالقاسم ابراهیمی نیز اینگونه آورده است: «لفظ هورقلیا اصلاً یونانی است، یعنی عالم دیگر، و اصطلاح حکمای قدیم است و در کلمات شیخ مرحوم (اعلی اللّه مقامه) در چندین جا هست، و این لفظ را از آنها گرفتهاند و مولای بزرگوار (اعلی اللّه مقامه) هم از آن بزرگوار گرفته و استعمال فرموده است...». [۶] به نظر میرسد این واژه، کلید حل بسیاری از مشکلات در اندیشه احسایی بوده است. وی معراج جسمانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، معاد جسمانی، حیات دنیوی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) و رجعت ایشان را با همین واژه توجیه و تفسیر کرده است. [۷]
ظهور، استعمال و ترویج این واژه توسط مشایخ شیخیه در این مکتب، اثرات سویی را به دنبال داشته است. به عنوان نمونه شیخ احمد احسایی، معاد جسمانی را با همین واژه تفسیر و توجیه کرده است و قائل شده است که انسان بعد از مرگ با بدن هورقلیایی محشور میشود و همین اعتقاد او سبب شد تا مرحوم برغانی، از علمای قزوین، وی را تکفیر کند؛ چرا که چنین تفسیری برابر با نفی معاد جسمانی میشود که قرآن آن را ثابت نموده است. [۸]
یا اینکه وی معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را با همین واژه تفسیر میکند، که پیامبر با بدن هورقلیایی عروج کردند، نه با این بدن کثیف و مادی. [۹]
یا در خصوص حیات دنیوی حضرت قائل شده است که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر غیبت، جسم مادی ندارد؛ بلکه دارای جسم هورقلیایی است و هماکنون در عالم هورقلیا و در شهر جابرسا و جابلقا زندگی میکند. [۱۰]
حاصل اینکه شیخیه بر خلاف امامیه با تکیه بر این واژه به انحراف رفته است، به گونهای که معاد جسمانی را نفی کرده و قائل شده پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله و سلم) با جسم هورقلیایی به معراج رفته است و معتقد شده امام زمان (ارواحنا فداه) در عصر غیبت حیات مادی و جسمانی ندارد. حال آنکه امامیه معتقد به معاد جسمانی و روحانی شده و اعتقاد دارد پیامبر (صلوات الله علیه و آله و سلم) با همین بدن کثیف و مادی به معراج رفته است و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) در زمان غیبت با جسم مادی به حیات خود ادامه میدهد. آیا بنا کردن اعتقادات اصیل اسلامی بر چنین واژه نامأنوسی و ترویج آن که منجر به انحراف اعتقادی و مخالفت با علمای امامیه میشود، صحیح است؟!
پینوشت:
[۱]. شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید (۵۴۹ – ۵۸۷ ق) فیلسوف نامدار ایرانی اهل قیدار از استان زنجان ایران است. طبق منابع در دسترس وی اول کسی بود که این واژه را در آثار خود استعمال کرده است. وی در حکمة الإشراق خود مینویسد: «هذه احكـام الاقلـيم ثالث الذی فيـه جـابلق و جـابرص و هورقليـا ذات العجائب ... آنجا همان اقليم هشتم يا عـالم مثـال اسـت كـه در آن جـابلق و جابرص و جهان عجيب هورقليا، قرار دارد». بعد از ایشان شــمس الدين محمــد بن محمود شــهزوری و قطب الـدين محمد بن مسـعود شـيرازی نیز از این واژه استفاده کردند. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی:اصطلاح هورقلیا در اندیشۀ شیخ احمد احسایی و سهروردی(link is external)
[۲]. مراد سهروردی و شارحان حکمت اشراق از «هورقلیا» آن عالمی است که در اقلیم هشتم یا همان عالم مثال قرار دارد که در آن، شهرهای جابرسا و جابلقا هم واقع شدهاند (البته حکمت مشاء این را قبول ندارد)؛ اما احسایی پا را از این معنی فراتر نهاده است و هورقلیا را در معنای وسیعتری به کار برده است.
[۳]. شیخ احمد احسايى، رسالة فى جواب الملا محمد حسين الاناری، ص ۳.
[۴]. سید کاظم رشتی، رسالهی ملا مهدی، تبریز، ۱۲۷۶ ه.ق، ص ۹۵؛ جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی:هورقلیا(link is external)
[۵]. حاج محمد کریمخان کرمانی، ارشاد العوام، چاپ بمبئی، ج ۳، ص ۱۷۴.
[۶]. ابوالقاسم ابراهیمی، تنزیه الأولیاء، ص ۷۰۲.
[۷]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: معاد جسمانی در نظر شیخیه و مقالهی: معراج پیامبر اکرم در نظر شیخیه و مقالهی: حیات امام زمان در نظر شیخیه
[۸]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: حکایت تکفیر شیخ احمد احسایی در قزوین و مقالهی: معاد جسمانی در نظر شیخیه.
[۹]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: معراج پیامبر اکرم در نظر شیخیه.
[۱۰]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: حیات امام زمان در نظر شیخیه.
منبع : پایگاه جامع فرق و ادیان