×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

جناب بهاءاله از نگاه خواهرش

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : عبدالبها در نامه اش به عمه خانم عزیه ، بعد از مقدار زیادی مقدمه چینی سر انجام به زبان کنایه ،عمویش ازل را درباره فرزندانش که پدر را رها کرده و به نزد میرزا حسینعلی رفته اتد مورد نقد قرار می دهدو می گوید نفوسی که خود نیاز به مربی دارند چگونه توانند مربی دیگران باشندو مریض کی تواند طبیب گردد و ناتوان هر گزپزشک توانا نشود...
عزیه خانم بلا فاصله می گوید کنایه تو را فهمیدم و مطلبی را که مقصودت بود دانستم و اکنون با اینکه راضی نبودم این مطالب را فاش کنم اماچون تو خواستی و دست تعدی گشودی نا گزیر هستم تعرض تورا پاسخ گویم اما از نقد ادبی عبارات مستهجن تو می گذرم چون از این کار خسته ام و تنفر دارم لذا به اصل مطلب می پردازم...
"
مطلبی را که مقصودت بود دانستم و آن این است کسی که نتواند عیال و اطفال خود راتربیت نماید چگونه مربی عوالم آفاق و انفس تواند شد؟!
اولا می گویم عبارتی را که خدای متعال از زبان حبیبش خبر داده :من اعتدی علیکم فاعتدوا بمثل ما اعتدی علیکم
چون خود مبادرت بر بی ادبی و جسارت کردی می گویم:
اگر در وجود خود شخص عیب و منقصتی باشد دفع و رفع او لازم تر است تا کسی که به او انتساب دارد..."
عزیه آنگاه از بیماری های جسمانی برادر ش بها ءاله پرده بر می دارد . همچون رعشه دست و باد فتق که همواره با او بوده است ومی گوید اگر میرزا نفس مسیحایی داشته به قول تو اول باید خوش را معالجه می کرده بعد به مداوای دیگران اقدام می نموده است!!
وقتی این دو مرض را نتوانسته از خود مداوا کندچگونه تواند امراض مزمنه نفسانیه مردم را مداوا کند؟!
او سالها بیماری فتق داشت و بادست مرتعش در انظار حاضر می شددر حالیکه مظاهرظهور باید از هر عیب و نقص ظاهری و باطنی مبرا باشند .هرگز کرم شبتاب نباید برخورشید خرده بگیرد و سراب را نسزد که آب را نقد کند که اگر چنین کند بر رسوائی خود افزوده است...:
 در کتاب سیاحت نامه ابراهیم بیک هم تصریح به این مطلب شده است.
این دو مرض را نتوانستند دفع و رفع کنندپس چگونه توانند امراض مزمنه نفسانیه عباد را مداوا کنند؟
طبیب یداوی الناس و هو علیل !
سال های سال جمال قدم و ملیک وجود(!) با بدن مفتوق و با ید مرتعش بسر بردندو حال آنکه به دلایل عقلیه و نقلیه ثابت می شود که شخص نبی و وصی که کظهر تامه حق و آیه الله است باید از تمام معایب و نقائص صوری و معنوی عری و بری باشد.
قدح کرم شبتاب بر طلعت آفتاب و ذم سراب بر آب از شرف خود کاستن و رسوائی خویش خواستن است..." ص 37 و 38
و باز این مقوله را تفصیل نداده و تنبیه برادر زاده را بیش از این روا نمی دارد...

خواندن 1387 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی