البته این نخستین بار نیست که بنگاههای سیاسی- تبلیغاتی غرب مدعی کشف و انتشار «سند» درباره رابطه چهرههای برجسته ضداستعماری تاریخ ایران با دولتهای بریتانیا یا ایالات متحده آمریکا میشوند و یا با جنجال و هیاهوی فراوان اسنادی دستکاری شده و غیرقابل اعتماد را بنام «اسناد معتبر» معرفی میکنند. یک نمونه مهم، انتشار سند وابستگی میرزا تقی خان امیرکبیر به دولت بریتانیا از سوی لابی متنفذ سیاسی- مالی بهائی غرب است. سالها پیش آقای عباس امانت، عضو بلندپایه این لابی و دوست آقای بهروز آفاق، مدیر آسیا و اقیانوسیه بی. بی. سی مدعی کشف سند مشابهی دال بر درخواست تحتالحمایگی میرزا تقی خان امیرکبیر، دولتمرد و صدراعظم خوشنام عصر قاجار، از دولت بریتانیا شد. در واقع، عباس امانت کوشید تا به دلیل سرکوب قاطع شورشیان بابی و اعدام علیمحمد شیرازی (باب) از امیرکبیر انتقام بگیرد. او در کتاب «قبله عالم» میرزا تقی خان امیرکبیر را، برخلاف آنچه در فرهنگ سیاسی و تاریخنگاری ایران رایج است، شخصیت زبونی جلوهگر ساخت که برای نجات جان خود درخواست پناهندگی از سفارت انگلیس کرده است.
عباس امانت ، پای ثابت برنامه های بی بی سی فارسی
امانت «سندی» از آرشیو ملّی بریتانیا نقل کرد که گویا نامه درخواست پناهندگی امیرکبیر از دولت بریتانیا است در زمانی که قتل قریبالوقوع خود را احساس میکند. در این نامه خطاب به سِر جاستین شیل، وزیرمختار بریتانیا، چنین آمده است:
«آن جناب اغلب گفتهاند که از جانب دولت انگلیس خاصه دستور دارند ضعفا و ستمدیدگان را معاضدت فرمایند. من امروزه در ایران احدی را نمیشناسم که از خود من ستمدیدهتر و بیکستر باشد. این مختصر را در دم آخر به شما مینویسم: من بدون هیچ تقصیری نه فقط از مقام و منصب خود معزول بلکه ساعت به ساعت در معرض مخاطرات تازه میباشم. افراد ذینفع که دور شاه حلقه زدهاند به این اکتفا ندارند که غضب همایونی تنها شامل حال من شود بلکه اولیای دربار را چنان بر ضد من برانگیختهاند که دیگر امیدی به جان خود و عائله و برادرم ندارم. علیهذا، من و خویشان و برادرم خود را به دامن حمایت دولت بریتانیا میاندازیم. اطمینان دارم که آن جناب به معاضدت اقدام میکنند و طبق قواعد انسانیت و شرافت و به طرزی شایسته تاجوتخت بریتانیای کبیر و شأن ملّت انگلیس در حق من و خانواده و برادرم عمل خواهید فرمود. فقدان هر گونه تقصیر اینجانب از یادداشت رسمی وزیر امور خارجه [بریتانیا] به وزیر خارجه این دربار مشهود است. دیگر توان نوشتن ندارم...»
سند مورد استناد عباس امانت یادداشتی است به خط و زبان انگلیسی که ضمیمه گزارش مورخ ۲۲ نوامبر ۱۸۵۱ کلنل جاستین شیل به لندن است و به عنوان ترجمه نامه امیرکبیر به وزارت خارجه بریتانیا ارسال شده. به عبارت دیگر، نامهای به خط و امضای امیرکبیر در دست نیست. آیا میتوان این ادعا را پذیرفت و هیچ کاوشی درباره اصالت این سند و صحت مطالب مندرج در آن نکرد؟ اصل نامه ادعایی امیرکبیر به شیل چه شده است؟ چرا چنین سند بااهمیتی را، برخلاف رویه رایج دیپلماتهای انگلیسی، شیل برای حفظ در بایگانی وزارت امور خارجه بریتانیا به لندن ارسال نکرده است؟ بعلاوه، کسانی که با اسناد تاریخی کار کردهاند میدانند که هر چه مأموران بریتانیا به لندن فرستادهاند الزاماً «سند معتبر» شناخته نمیشود. هر کس با نثر منشیانه و محکم امیرکبیر آشنایی داشته باشد، با مطالعه سطور فوق به روشنی درمییابد که نوشته فوق، نه در شکل نه در محتوا، از امیرکبیر نیست هر قدر او را درمانده و شکسته فرض کنیم.