البته کارشناس دعوت شده با درک موقعیت فراهم شده ، گریزی به محرومیتها در ایران زد و با فرهنگی دانستن ریشهی آن، نظام ایران را در این زمینه متهم کرد: «در مناطق محروم ایران بنگریم، تَه این محرومیتها برمیگردد به آن شیوهی تفکری که ما داریم؛ مثلاً این... است، پس ایرانی خوبی نیست؛ این... است، پس نژادش به ما نمیخورد».[2]
اما آنچه از گفتههای کارشناسان در این برنامه روشن میشود، بغض و دشمنی فرقهی بهائی با نظام جمهوری اسلامی در ایران است که از ابتدای تشکیل این نظام، آن را ابراز داشته و امروزه به هر بهانهای، حتی به بهانههای فرهنگی، سعی در متهم جلوه دادن آن دارند.
حتی با نادیده گرفتن دشمنی فرقهی بهائیت با نظام ایران، این فرقه با چه رویی میتواند نظام ایران را متهم به تبعیض میان مردم کند در حالی که سران این فرقه به صورت علنی، میان انسانها تفاوت قائل شده و آنها را به درجات متفاوت تقسیم کردهاند. به طور مثال، عبدالبهاء در یکی از این تقسیمبندیهایش، سیاهپوستان آمریکایی را متمدن و باهوش و در مقابل، سیاهپوستان آفریقا را گاوهایی در صورت انسان معرفی میکند: «مثلاً چه فرق است میان سیاهان اِفریک و سیاهان اِمریک، اینها خلق الله البقر علی صورة البشرند، آنان متمدن و باهوش و...».[3]
حسینعلی نوری، رهبر این فرقه، نیز در تقسیمبندی خود میان انسانها، پیروانش را مؤمن و مخالفینش را منافق معرفی کرده و پیروانش را از همنشینی با منافقین، بر حذر میدارد: «إعلَم بِأنَّ اللهَ حَرَّمَ عَلی أحِبّاءِالله لِقاءِ المُشرِکین و المُنافِقین [4]؛ بدان که خدا بر احبایش دیدار با مشرکین و منافقین را حرام کرده است».[4]
بنابراین حتی اگر بر فرض محال، سیاستبازی فرقهی بهائی در انتقاد به وضع معیشتی در ایران و مقابله با نظام جمهوری اسلامی به هر بهانه را نادیده بگیریم، بازهم این فرقه نمیتواند داعیهدار شعار تساوی و رفع تبعیض میان انسانها باشد؛ چرا که رفتار و سخنان رهبرانشان در تناقضی آشکار با این شعار است.
پینوشت:
[1]. شبکه تلویزیونی آئین بهائی، نام برنامه: گفتگو، کارشناسان: معین افنانی، فرزانه ثابتان.
[2]. همان.
[3]. عباس افندی، خطابات عبدالبهاء، مصر: لجنه ملّی نشر آثار امری، 1921 م، ص 119.
[4]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 280.