بهائيان باید دستورات بهاءالله را مو به مو عمل کنند؛ لذا موظفند مانند او سر ارادت به پیشگاه حضرت نقطهی اولی و کتابش فرود آورند و بيان را نیز همچون ایقان و اقدس بدانند و به دستوراتش عمل نمايند.
کتابی که بهاءالله این همه نسبت به آن ارادت دارد و پیروان خویش را تشویق به عمل به آن میکند، شامل دستورات و احکام جديد و تازهای است که معجزهی علیمحمد شیرازی برای مریدان خویش است.
او در این کتاب احکام نجاسات و طهارات را در چند جمله خلاصه کرده و میگوید: «مظاهری که مطهر است، نفس کتابالله هست، همين قدر که تلقاء آيهای از آن واقع شد، شيءای که عينيت در او نباشد، ظاهر میگردد.»[2] او کتاب بيان را پاککننده میداند و معتقد است اگر چيز نجسی که عين نجاست در آن نباشد، در برابر یک آیه از بیان قرار گیرد، پاک میشود و نيازی به آب و شستشو ندارد.
در جای دیگری میگوید: «ثالث: اسم الله هست که شصت و شش مرتبه، که «الله اطهر» بر شيءای خوانده شود، طاهر میگردد.»[3]
بنابراین دیگر بابیان و بهائیان نیازی ندارند برای رفع نجاست به حمام بروند و یا بعد از قضای حاجت با آب تطهیر نمایند؛ چراکه همهی نجاسات و کثافات با نشان دادن آیهای از بیان و یا گفتن 66 مرتبه «الله اطهر» پاک و طاهر میگردد.
توجه شایان علیمحمد شیرازی به علوم گذشتگان نیز در نوع خود بینظیر است: «في حکم محو کل الکتب کلها إلا ما أنشأت او تنشئ في ذلک الأمر،[4] در حکم نابود کردن تمام کتابها به تمامه مگر آنچه نوشته شده يا نوشته میشود دربارهی اين امر...» او معتقد است همه کتب به جز بیان باید نابود شود.
همچنین تدریس کتب دیگر غیر از بیان را نیز حرام میداند: «لا يجوز التدريس في کتب غير البيان؛ جز کتاب بيان کتابهای ديگر را نبايد تدريس کنند.»[5] با این حساب بهائیان نمیتوانند حتی کتب ایقان و اقدس بهاءالله را تدریس کنند؛ چرا که مرتکب فعل حرام میشوند.
با اين اوصاف اگر کسی بیتعصب و توجیه، این احکام را بخواند، آیا میتواند بگوید که این دستورات متعلق به یک دین آسمانی است؟ مگر نباید شريعت و آئين جديد، از دين گذشتهی خود آراستهتر و کاملتر باشد؟
به نظر شما این است معنای آراستگی و کمال دین که شخص غیرت خویش را به حراج نهد و همسر خود را در اختیار مردان دیگر قرار دهد؟
متأسفانه فرقههایی چون بابیت و بهائیت خدا و دیانت را به بازی گرفته و بیبند و باریهای جنسی را هم تحت عنوان دین توجیه میکنند تا مشتری بیشتری برای خود پیدا کنند.
پینوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوري ، صلوة و صيام، ص61 و62، به نقل از بهاءالله.
[2]. علیمحمد شیرازی، بيان فارسي، ص 174.
[3]. همان، ص 174.
[4]. همان، ص 198.
[5]. همان، ص 130.