×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

بدیع بهائیان چگونه حامل لوح گردید؟

یکشنبه, 23 آبان 1395 17:40 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

کوتاه خواندنی

بهائیت در ایران : آنچه تا کنون از بهائیان شنیده ایم و از اعتقاد آنان است ، حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله، پیامبر قرن بیستم و رهبر فرقه‌ی بهائیت است. این شخص، از یک سوی ادعای نبوت و از سویی دیگر هم‌چون برخی فرعون‌ها و طاغوت‌های اعصار پیشین و بر خلاف سیره‌ی انبیاء الهی، خود را خدای خدایان، معرفی کرده است.[1]

رهبر بهائیان، علاوه بر ابراز این ادعای باطل، از کسانی که او را خدا می‌نامیدند، استقبال و آن‌ها را مورد عنایت خاص خود قرار می‌داد. در ادامه به عنوان نمونه به ذکر حکایت شخصی می‌پردازیم که با خدا خواندن حسینعلی نوری، جایگاه والایی نزد او یافته است. شرح داستان را از زبان اشراق خاوری، مبلّغ مشهور بهائی، پی می‌گیریم:
«جناب میرزا بزرگ، ملقب به بدیع، جوانی بود به سن 17 سال که حامل لوح مبارک گردید... پس از چندی، از بغداد به موصل آمده و از آن‌جا پیاده به سمت عکا شتافت و در سال 1286 ورود به عکا نموده و سرگردان بود تا هنگام غروب به جامعی رسید و جمعی ایرانی دید. دانست که حضرت غصن اعظم، یعنی عبدالبهاء، برای امامت صلوة حاضر شده و عدّه‌ای از اصحاب به آن حضرت اقتدا می‌کنند. لذا با سرور تمام، رباعی ذیل را بر روی قطعه کاغذی نوشته، تقدیم نمود:
اقتدا می‌کنم به ابن‌الله
           ساجدم من برای سِرّالله
نیست حقی به جز بهاءالله
     وحده لا إله إلّا الله.
حضرت غصن أعظم، یعنی عبدالبهاء، او را مورد لطف و مرحمت قرار داده، و همان شب به شرف زیارت و محضر جمال مبارک نائل و قبول رسالت لوح مبارک سلطان را نموده و به سمت ایران عازم شد...».[2]
ذکر این حکایت عجیب و معنادار توسط یکی از مبلّغان برجسته‌ی فرقه‌ی بهائی، حکایت از عمق فاجعه و انحراف سران این فرقه دارد؛ چرا که از یک سوی، ادای نماز مسلمین، آن هم به صورت جماعت! توسط فرزند رهبر فرقه‌ای که این دو را نسخ شده و باطل می‌داند [3]، نشان از بی‌مبالاتی رهبران این فرقه، به آئین خود ساخته‌ی خویش داشته و از سویی دیگر می‌بینیم به جای مقابله‌ی رهبر بهائی، که خود را پیامبری الهی می‌پندارد، با این اشعار شرک‌آلود در حق خود، شخص مذکور را تکریم و به عنوان نماینده‌ی خویش نیز انتخاب می‌کند!
سیره‌ی انبیاء الهی و جانشینان‌شان همواره بر هشدار، تکذیب، تکفیر، نفرین و مبارزه با غلات استوار بوده [4]؛ در حالی که رهبران فرقه‌ی بهائی از غالیان به مقام خود، نه تنها بیزاری نجسته، بلکه استقبال هم کرده‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. عباس افندی، مکاتیب، بی‌جا: چاپ شیخ فرج‌الله، بی‌تا، ج 2، ص 255.
[2]. عبدالحمید اشراق خاوری، رحیق مختوم، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 131 بدیع، ج 2، ص 171.
[3]. حسینعلی نوری، اقدس، بی‌جا: بی‌تا، (180 صفحه‌ای با ملحقات)، ص 12. و: عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه‌ی حدود و احکام، ص 22.
[4]. جهت آشنایی بیشتر مراجعه شود به پایگاه اطّلاع رسانی حوزه نت، عنوان:
 شیوه‌های برخورد امام صادق (علیه‌السلام) با غلوّ و غُلات

 

 

 

خواندن 15303 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی