نژاد پرستی ، امور غیراخلاقی، و پول در جامعه بهائی امریکا ( بخش نخست )

دوشنبه, 23 اسفند 1395 16:34 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 

بهائیت درایران : خوان كول (متولد ۲۳ اکتبر ۱۹۵۲) از مشهور ترين محققان جهان در موضوع بهائيت است. او كه خود بهائي بوده و خدمات شاياني به بهائيت كرده در پي تحقيقات زياد از بهائيت خارج شده و مقالات انتقادي در اين زمينه نوشته است كه يكي از انها را در زير مي خوانيد.

خلاصه : این مقاله به تحلیل و بررسی انحلال محفل  بهائیان لس آنجلس ،از سوی محفل ملّی امریکا در دورۀ  سالهای 1988-1986 میپردازد . توضیح رسمی در این باره ، بر تنزّل امور اخلاقی و ضعف انضباط اداری تاکید دارد. ولی مصاحبه های محلی ، و نیز برخی اظهارات رسمی ریشه اختلافات و تعارضات را در 2 چیز میداند  : 1) جهانی شدن جامعۀ امر و در نتیجه تعارض نژادی بین سفیدپوستان و سیاهان آفریقایی- امریکایی ، و ایرانیان مهاجر پس ازانقلاب ایران؛ و 2) منازعات ملّی و محلّی بر سر قدرت و پول .

جمع بندی مقاله حاکیست که انتخابات توام با فقدان اطلاعات ، پاسخگو نبودن مقامات انتخاب شده، سانسور، و خودداری از بیان و اعلان تعارضات اجتماعی، منجر به بروز چنین وضعی در جامعه بهائی گردیده است . 

امریکایی های ایرانی تبار و آفریقایی تبار ، و سفید پوستان کجا میتوانستند دور هم جمع شوند ، جلسات مرتب و منظم داشته باشند ، عبادت و مناجات داشته باشند و با یکدیگر بحث و گفتگو کنند ؟ پاسخ عبارتست از محفل محلی جامعۀ بهایی لس آنجلس . 

تحلیل جامع بحران در جامعۀ امر ، مطالب زیادی به ما دربارۀ نه تنها ایین بهایی ، بلکه دربارۀ اینکه چگونه یک عقیدۀ وارداتی، توجّه افراد زیادی را به خود جلب کرده است ، میدهد .

در تاریخ 19 ژوئیه 1986 محفل ملّی بهائیان امریکا بطور رسمی محفل بهائیان لس آنجلس را منحل کرد که در آن زمان بیش از 1200 فرد بزرگسال بهایی عضو آن بود . مقامات محفل ملی به جای محفل محلی یک کمیته 6 نفره را منصوب کردند که گزارش عملکرد خود را مستقیماً به گروه حاکمه در ویلمت ایلینوی ارائه می کردند ، به اینترتیب ، در عمل ، محفل ملّی کنترل مستقیم امور بهائیان لس آنجلس را بعهده گرفت. این اقدام از سوی بهائیان بی سابقه تلقی شد . البته بعضاً برخی محافل محلّی بدلیل نقض قوانین بهایی تعطیل شده اند ، ولی در اینجا ، جز یک مورد جزئی ، چنین مطلبی نبوده ، بنابراین ، چرا محفل ملی اینطور مستقیم و زورمندانه واکنش نشان داد ؟ محفل ملّی در پشت پردۀ این دخالت، چه اهدافی را دنبال میکرد ؟ محفل محلّی لس آنجلس چه مشکلاتی داشت که محفل ملّی آنرا لاینحل و غیر قابل اصلاح تشخیص داد ؟ 3 موضوع و حوزه بطور رسمی ابراز شد : مسائل مالی ، مناسبات نژادی ، و امور غیراخلاقی. برخی منابع دیگر، برتری طلبی و خودخواهی محفل ملی را هم دخیل میدانند . 

ایین بهایی ، که در سال 1863 از سوی یک فرد ایرانی بنام بهاءالله ( 1892-1817 ) پایه گذاری شده بود در دهه 1890 از خاورمیانه وارد امریکا شد . ایجاد صلح جهانی در پایان روزگاران ، نیاز به صلح دستجمعی ، وحدت نوع بشر ، وحدت ادیان ، و نیاز به جایگزینی حکومتهای استبدادی و خودکامه با نظامهای پارلمانی و حکومتهای مبتنی بر قانون اساسی از تعالیم او بود . 

پسر او ، عبدالبها (1921- 1844 ) ، طی سالهای 13-1912 به امریکا آمد تا به تبلیغ و گسترش ایین بهائی بپردازد . سپس نواده عبدالبها، شوقی افندی ربانی ( 1957-1921 ) جانشین او شد . 

جامعۀ بهائیان امریکا ، که نسبتاً جامعه ای آزاد ، خود جوش، و لیبرال بود ؛ و هیچ فرد روحانی نداشت، از دهۀ 1920 بوسیله رهبران دینی ، به تدریج، بسمت جامعه ای منضبط و سازمانی تغییر شکل داد . از نویسندگان خواسته شد که تمام نوشته ها و نشریات ، با توجه به سطح مطالب و حوزۀ نشر آنها ، باید توسط دستگاههای ذیربط بررسی شود. بتدریج بهائیان از انجام هرگونه اظهار نظر و انتقاد دربارۀ عملکرد و خط مشی نهادهای دینی منع شدند . بیت العدل جهانی ، که از سال 1963 تاسیس شد و متشکل از 9 نفر عضو میباشد ، از سوی اکثر بهائیان امریکا بعنوان یک جمع مصون از خطا تلقی شدند . جامعه بهائیان امریکا ، در حال حاضر احتمالاً شامل 60000 مرد بالغ میشد ، اگر چه آمارهای رسمی تعداد آنها را 2 برابر نشان میدهد ، تاریخ تاسیس محفل لس آنجلس به اوایل قرن بیستم باز میگردد ، و محلّ آن مدفن تورنتون چیس ( Thornton Chase ) میباشد ، کسیکه عموماً بعنوان اولین فرد امریکایی بهایی معرفی شده است .

همانطور که مایک دیویس گفته است لس آنجلس شهر تعارضات و اضداد است ، عمدتاً بین فقرا و ثروتمندان ؛ ولی تفاوتهای نژادی و اخلاقی هم وجود دارد . این تفاوتها در حوزه دین ومذهب بیشتر است.لس آنجلس در حال حاضر بالغ بر9 میلیون جمعیت دارد ( 2002 ) و با فشارمهاجرتی روبروست. در آنجا 106 زبان مختلف صحبت میشود و افراد منتسب به اروپای غربی در آنجا دراقلّیت هستند . بر اثر مهاجرتها ، مشکلات زیادی بروز کرده است . اگر بگوییم که هویت اجتماعی بر اثر تجربه مشترک جامعه پدید میاید ، باید بگوییم که در لس آنجلس شاهد چنین چیزی نیستیم ، همه غریبه هستند . اختلافات و تعارضات اجتماعی بین رده ها و موجهای مختلف مهاجرتی ، بین گروههای مختلف اجتماعی ، که وزن و اهمیت نسبی آنها براثر تحولات اجتماعی تغییر کرده ، فراوان است . بودائیان سریلانکایی ساکن در لس آنجلس در دهه 1970 دو دلبستگی تلخی را تجربه کردند .و مسلمانان شیعه و سنّی همزیستی نه چندان آسانی را در جلسات مذهبی لس آنجلس دارند . بنابراین جای تعجب نیست اگر بهائیان لس آنجلس هم ، با توجه به موجهای مهاجرتی و تفاوتهای نژادی اشکالاتی را تجربه کنند .

مطالعه حاضر بر اساس مصاحبه ها و گفتگوهایی صورت گرفته که توسط نشریه دیالوگ تهیه شد ، ولی بدستور محفل ملّی بهائیان جلوی چاپ و انتشار آن گرفته شد . من خودم طی سالهای 1979 تا 1981 ، و 1983 تا 1984 عضو جامعه بهائیان کالیفرنیای جنوبی بودم . برای درک بهتر شرایط باید به ساختار قدرت در جامعۀ بهایی، که بعضاً انتخابی یا انتصابی هستند ، توجه کرد . 

9عضو محفل محلّی ، بدون کاندیداتوری و رقابت، از طریق رای گیری مخفی، در میان افراد ذیرأی تسجیل شده در یک حوزه شهرداری خاص یا واحد شهری، مستقیما انتخاب میشوند . محافل محلّی هر 19 روز یکبار ، در حالیکه روزه هستند، ملاقات می کنند . این آمیزه ای از امور روحانی و فعالیت رسمی دینی است که ورود به آن برای غیر بهائیان مجاز نمیباشد . اعضای محفل ملّی بطور غیر مستقیم انتخاب میشوند. به این ترتیب که در پاییز هرسال ، بهائیان هر منطقه هیئتی را انتخاب می کنند که انها در کانونشن ملّی آوریل سال بعد، محفل ملّی 9 نفره را، انتخاب می نمایند . از سال 1963 به بعد ، هر 5 سال یکبار ، مجمع محافل روحانی ملّی، بیت العدل بین المللی ( یا جهانی ) را انتخاب می کنند که بالاترین مقام اجرایی و قانونگذاری جامعه بهائی است و در حیفا اسرائیل ، مستقر میباشد . حاکمیت بهایی با ساختاری شبیه به نظام اسقفی کلیسایی ، و نیز انطباق با مقتضیات " عهد و میثاق " مشخص شده است. ویژگی قدرت طلبانه و انحصار طلبی لایه های بالای سازمان ،در تعارض با آزادی نسبی عملکرد بهائیان در سطوح پایینی و محلّی و خرده فرهنگ بهائیان در انتخاب مسئولین محلّی قرار دارد .

محافل ملّی هرازگاهی برخی محافل محلّی را ، که اعضای آن متهم به فساد شده و یا وفاداری کمتری نسبت به محفل ملّی دارند منحل می کنند . محفل لس آنجلس با مسائل مختلف و خاصی مواجه بود : وسعت و گستردگی غیرعادی شهر، جمعیت زیاد جامعه بهایی آن ( در مقیاس بهائیان امریکا ) ، و نیاز به تشکیل ضیافتها در 13 نقطه شهر.این ضیافتها باعث افزایش بروز جدایی های نژادی و اقتصادی گردید .

اعلام انحلال محفل محلّی لس آنجلس در جلسه و مجمع بزرگی از بهائیان، که به مناسبت تکمیل بهایی سنتر تشکیل شده بود ، توسط جیمزنلسون، عضو محفل ملی آن وقت - که قاضی دادگاه محلّی لس آنجلس و منصوب از سوی رونالد ریگان بود - صورت گرفت . بنا بر آنچه نلسون اعلام کرد دلایل اولیه این اقدام، امورغیراخلاقی گسترده در بین اعضای جامعه، و ناتوانی محفل در حل و رفع آن بوده است . 

در حقیقت ، امور غیر اخلاقی یکی از دلایلی بود که بحث انحلال را پیش آورد، که آنهم مثل بسیاری از امور و وقایع دیگر ، عمیقاً با تعارض نژادی موجود در جامعۀ بهایی ارتباط داشت ...

واکنش آنی و فوری اعضای قدیمی و مسنّ محفل محلی حالت شوک و عدم باور و پذیرش آن بود. لوئیس ویلوز، که منشی رابط بود اظهار داشت : " من مطمئنم که ما کار را در حد بایسته انجام ندادیم ؛ ولی حداکثر توان خود را بکار گرفته بودیم ... احساسم حاکی از آنست که مشکلات ما بزرگتر از مشکلات سایر گروههای بزرگ بهایی در ایالات متحده نبود . " اکثر اعضای پیشین محفل ، و از جمله هر 4 عضو ایرانی آن،از صحبت دربارۀ سابقۀ امر خودداری کردند . خانم مانیلا لی ، یک عضو قدیمی محفل محلّی ، که معلم محترم مدارس ، و افریقایی امریکایی بود در اواسط آوریل 1986 از سِمت خود استعفاء داده بود ولی به علت کندی اعلام آن ، او دوباره در 21 آوریل انتخاب شد . بهرحال، او عقیده داشت که انحلال باید یکسال زودتر رخ میداد . او از ملاقات و نشست 907 دقیقه ای 7 تن از اعضای محفل ملی و اعضای محفل لس آنجلس دربارۀ موضوع انحلال محفل که به ریاست جیمز نلسون برگزار شد صحبت کرد . یکی از اعضای محفل لس آنجلس سئوال کرد : " پرستیژ و شخصیت ما چه میشود ؟ " و نلسون پاسخ داد : " پرستیژ شما از بین میرود ."

این قابل درک است که اعضای محفل محلّی به فکر اعتبار و پرستیژ خود در بین اعضای جامعۀ بهایی باشند . 

اعلام شفاهی نلسون مبنی بر انحلال محفل ، با ارسال نامه ای از سوی رابرت هندرسن ، منشی ( دبیر کل )  تمام وقت محفل ملّی امریکا به بهائیان لس آنجلس ، پیگیری شد .

هندرسن ، یک افریقایی امریکایی بهایی بود که قبلا به تجارت اشتغال داشت ، در یک خانوادۀ بهایی ، در لس آنجلس پرورش یافته ، و در سال 1984 به عضویت محفل ملّی انتخاب شد ؛ لذا این حوادث برای او معنی دار بود . هندرسن نوشت : " پس از مشورتهای طولانی و آزار دهنده ، محفل ملّی به این نتیجه رسید که شرایط مستلزم عمل جراحی و ترمیم است . اولین اقدام ، انحلال محفل در 19 ژوئیه بود . او اضافه کرد که مهمترین دلیل انجام این اقدام ناخوشایند ، ولی ضروری ، ناتوانی محفل محلّی در مواجهه با نیازهای جامعۀ بهایی در امور روحانی و اجرایی میباشد ... . او توضیح داد که به  منظور بازسازی جامعۀ بهائیان لس آنجلس ، محفل ملّی امریکا یک کمیته اجرایی را منصوب کرد که بهائیان میباید نهایت همکاری و مساعدت را با آنان بعمل آورند . در انتها با یادآوری جمله ای از عبدالبها که به جامعۀ بهائیان اولیه لس آنجلس ابراز شده بود  که طی آن از آنها خواسته بود به تبلیغ بهائیت در میان مردم بپردازند و در عهد و میثاق ( غالب بهائیان عهد و میثاق را به اطاعت و تسلیم بی چون و چرا در برابر مقامات اسقفی و اجرایی بهائی تعبیر می کنند ) پایدار باشند . 

اعضای کمیته 6 نفرۀ اجرایی ، از میان محافل همسایه ، دست چین شده بودند . ولی برای تربیت افراد محلّی برای تصدی و انتخاب محفل محلّی در آینده ، 9 نفر برای عضویت در " شورای 19 بهائیان محلی " برای نظارت بر فعالیتهای تبلیغی ، اداری ، مالی و روزانه ، و فعالیتهای تبلیغی جامعۀ بهائیان لس آنجلس ، در اوت 1986 منصوب شد .

هنگامیکه در ضیافت ماه اسماء ، در19 اوت از آقای دکتر فیروز کاظم زاده عضو قدیمی محفل ملّی امریکا ( و پروفسور دانشگاه ییل ، در رشته تاریخ روسیه) ، سئوال شد که انتخابات جدید محفل محلّی لس آنجلس چه زمانی برگزار میشود؟ او پاسخ داد احتمالاً طی فرآیند مشورت بین شورای 9 نفره، کمیته اجرایی 6 نفره ،عموم اعضای جامعه بهایی ، و محفل ملی امریکا، در اینمورد تصمیم گیری خواهد شد . اینکار با تصمیم صرفاً محلی امکانپذیر نیست ؛ بلکه باید مشترکاً تصمیم گرفت .

نشریه دیالوگ با مارک سیسون مصاحبه ای انجام داد . او قبلاً ، طی سالهای 1983 تا 1984 عضو محفل محلی لس آنجلس بود که سپس از سِمت خود استعفاء داد . و تنها عضو پیشین محفل محلی بود که به عضویت شورای 19 نفره انتخاب شد . اوتوضیح داد که " اعضای این شورا آموزش می دیدند  تا در آینده به عضویت محفل محلی درآیند . "

انتظار میرفت آندسته از افراد بهایی لس آنجلس که توانایی بالقوۀ مدیریت و رهبری داشتند به شورای 19 نفره دعوت شوند تا افراد بیشتری به تجربۀ اداری و اجرایی دست پیدا کنند . سیسون مایل بود و ابراز علاقه کرد که عکس اعضای شورای 19 نفره بر روی جلد شماره جدید " نشریه بهائیان لس آنجلس " چاپ شود .با توجه به اینکه در انتخابات بهائیان ، رقابت کاملاً ممنوع است ، سیسون بعدها اعلام کرد که از دید بعضی ها ، کار چاپ عکس نوعی تبلیغ و شهرت طلبی محسوب شد . 

در حقیقت تکنیکهای رقابت ظریف ، از مدتها پیش توسط چند تن از اعضای محفل ملی ، که تقریباً اعضای دایمی شده بودند بکار گرفته شده بود و لذا بکارگیری آن از سوی اعضای جامعه بهایی در شهرها ، چندان تعجب آور نبود .

تقریباً در همان زمان که محفل لس آنجلس منحل شد ، یکی از اعضای آن ، که از ایرانیان پناهنده به امریکا بود وقبلاً سابقه فعالیت دانشگاهی داشت ، از سوی تشکیلات بهایی به طرد اداری بخاطر خلافهای مالی در فعالیتهای اقتصادی خود تهدید شد . این همزمانی اتهامات موجب شد تا این سئوال در اذهان شکل گیرد که آیا فعالیتهای اقتصادی آن عضو محفل لس آنجلس موجب دخالت محفل ملّی در موضوع انحلال شده است ؟

یکی از نویسندگان نشریه دیالوگ، در مکاتبه با آنا لی استراسبورگ ، رئیس امور جامعۀ بهایی، در مرکز ملی بهائیان ، ویلمت ، ایلینوی، در میان سایر سوالات پرسید ، آیا صحت دارد که :

1) محفل ملی اولین بار بحث امکان انحلال محفل محلّی لس آنجلس را درسال 1983 مطرح کرده است؟

2) بیت العدل به محفل ملّی امریکا توصیه کرده که انحلال محفل لس آنجلس را به تاخیر نیندازد ؟

3) وضع مجازات بر علیه تاجر ایرانی و انحلال محفل لس آنجلس در یک زمان صورت گرفته است ؟ 

تنها ماهها بعد ، افکارعمومی در تاریخ 14 مارس 1987 توضیحات بیشتری را از زبان منشی محفل ملّی ، رابرت هندرسن دریافت کرد .او توضیح داد که محفل ملی ناگزیر از دخالت در این موضوع شده ، چرا که اخلاقیات و ارزشهای بهایی از تاکید بر نکات خوب در فرد یا جامعه حمایت می کند ... او تا آنجا پیش رفت که به یک مقوله از مشکلات جدی اشاره کرد :

اول ، جنبه های اداری و مالی : محفل محلّی نظم و سازمان خود را از دست داده بود ، اگرچه محفل ملّی در حدود سال 1983 یک کمیته اجرایی را برای همکاری با آن منصوب کرده بود ؛ بنا به دلایلی طی چند ماه قبل از انحلال در ژوئیه 1986 ، محفل لس آنجلس از ثبت و ضبط جزئیات کار سرباز زده و سوابق مکتوبی از جلسات و تصمیات خود نداشت ؛ 

از اواخر سال 1970 ، محفل ملّی از تمام محافل خواسته بود تا نسخه ای از خلاصه مذاکرات و تصمیمات خود را ، برای کنترل عمل به موقع تصمیمات در مراکز نظارتی ملی در ویلمت ارسال کنند . 

هندرسن همچنین توضیح داد که شرایط مالی محفل محلی لس آنجلس به حد خطرناکی رسیده بود. کتابفروشی بهایی لس آنجلس مبلغ 35000 دلاربه بهایی پابلیشینگ تراست (ارگان وابسته به محفل ملّی) بدهکار بود ، و هیچ برنامه روشنی برای باز پرداخت آن نداشت .. محفل محلی رو به ورشکستگی رفته بود ...

یک عضو محفل لس آنجلس مشکلات مالی را تایید کرد. " از بین 1200 نفر واجد شرایط ، تنها 125 نفردر بهار 1986 به صندوق ملی کمک میکردند ، چرا که آنان اعتماد خود را نسبت به مسئولان محفل محلّی از دست داده بودند. هزینه های جاری و ساختمانی ، خصوصاً هزینه بهایی سنتر جدید هم، در سال 1983 مزید بر علت شده بود. همواره افراد به ایثار و اهدای کمک دعوت میشدند و آنها چیزی به چشم خود نمی دیدند . 

دومین مشکل مطرح شده از سوی هندرسن، بدتر شدن زندگی اجتماعی و روانی افراد جامعۀ بهایی بود. این حرفها کنایه از روابط نژادی و امورغیراخلاقی بود. جامعۀ بهائیان لس آنجلس متشکل از حدود 300 آفریقا - امریکایی، 500 ایرانی، و بقیه اعضای سفید پوست امریکایی بودند (تنها 4-3 خانوار امریکای لاتین در آنجا بودند .) هندرسن توضیح داد که خانواد ه های ایرانی به گرمی مورد استقبال جامعه بهائیان قرارنگرفته بودند . 

از دیگر موارد مورد نظر او در حوزۀ آسیبهای اجتماعی و روانی، نقض قوانین بهایی دربارۀ قمار، نوشیدن مشروبات الکلی، استعمال مواد مخدّر، روابط نامشروع جنسی، داد وستد مالی غیرقانونی و زیرزمینی ، و فرار از مالیات میباشد . هندرسن گلایه کرد که اعضای جامعۀ بهایی لس انجلس مایل به گزارش این موارد نبودند، حتی زمانیکه محفل محلّی از وقوع چنین اعمالی مطلع میشد، از انجام هر کاری در برخورد با آن امتناع میکرد. در اینجا 2 عرف سنّتی اصلی بهائی نقض شده بود: اول اینکه در بین بهائیان محافظه کار این تمایل وجود دارد که هر فرد بهایی مثل جاسوس عمل کند و هرگونه گفتار و رفتار غیر متعارف سایر بهائیان را به مقامات گزارش کند. ثانیاً امور غیراخلاقی که آشکارا عمل شود ، باید مورد توجه محفل محلی قرارگیرد وبه مرتکبین اخطار شود، و اگر باز هم در انجام کار خود اصرار کردند طرد اداری شوند . افرادی که طرد اداری شوند نباید در ضیافت ها شرکت کنند ، و در رای گیری ها ، کمک مالی به جامعه بهائی ، و یا ایراد سخنرانی رسمی دربارۀ بهائیت فعالیت نمایند . 

گلۀ دوم هندرسن درباره روابط نژادی ، به بهائیان آفریقایی امریکایی مربوط میشود . به نظر او که در طفولیت در بهایی سنترِ خیابان نیو همشایرحاضر میشد و روابط حسنۀ افراد نژادهای مختلف را میدید ، رفتار و مناسبات کنونی گویای آنست که مناسبات مطلوب پیشین از بین رفته است و بتدریج افراد غیر سفید پوست جامعه ، احساس بیگانگی می کنند . حضور بهائیان سیاهپوست در مراسم و نیایش ها  در دهه 1980 به شدت کاسته شده بود . 

سومین مشکل به نظر هندرسن ، تنازع و اختلاف دایمی بین اعضای محفل لس انجلس بود. اعضای اقلّیت محفل محلّی درباره سایر اعضاء و تصمیمات آنها شایعه پراکنی و بدگویی می کردند .او تاکید کرد که اعضاء ، ولو مخالف، باید به تصمیمات متخذه احترام بگذارند.اوهمچنین گفت که فعالیتهای انتخاباتی صورت گرفته ، ... انتقاد از نهادهای بهایی توسط فرد بهایی، گناه بزرگ محسوب میشود . 

دیدگاه هندرسن درباره انحلال محفل لس آنجلس، چه در آنزمان و چه بعداً،هنگامیکه من سالها بعد به مصاحبه با بهائیان لس آنجلس پرداختم مورد مناقشه و چالش قرار گرفت . اولین مورد، تفاوت دیدگاه درباره موضوعات قدرت ، کنترل ، و اختلافات بین اعضای محفل های محلّی و محفل ملّی بود . محفل لس آنجلس در این زمینه که چندان مطیع محفل ملّی نبود ، و همواره بدنبال یافتن ابتکار عمل و تاکید بر موضع خود بود ، اعتبار طولانی داشت . در دهه 1970 ، و حتی در اوایل دهۀ 1980 اعضای آن نسبتا جوان بودند و احتمالاً تحت تاثیر فرهنگ جوانان دهه 1960 قرار داشتند . و این برای محافظه کاران ویلمت خوشایند نبود . آن اعضای جوان تصمیم گرفتند تا یک بهایی سنتر در منطقه زیست سیاهان بنا کنند که، درنتیجه، منافع سرمایه گذاری مصروف سیاهان و فقرا میشد و این چندان برای ویلمت مطلوب نبود . اعضای محفل اگر چه افرادی ماجراجو تلقی میشدند ، ولی درعین حال آنها افرادی باهوش و ذیصلاح بودند که از هرگونه گسست کامل رابطه با محفل ملّی اجتناب میکردند . 

در دهۀ 1980 یک گروه مسن تر به رهبری بهائیان لس انجلس انتخاب شدند که در بین آنان چند  ایرانی امریکایی رانده شده از کشورشان هم حضورداشتند. این گروه رهبری جدید، سنّت استقلال نسبی محفل محلّی را حفظ کردند ، ولی خیلی در انجام کار زبردست نبودند . تمام مشکلات مالی اداری افتتاح و شروع بکار مرکزبهایی در 1983 به آنها منتقل شد و ظاهراً آنها قادر به مواجهه بامشکلات آن نبودند. 

... ادامه دارد

 

 

خواندن 1470 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی