در یکی از کانالهای تبلیغی تشکیلات بهائیت، خیرخواهی و دوری از دنیاپرستی، یکی از مهمترین ویژگیهای رهبران جوامع برشمرده شد. همچنان که مبلّغ بهائی، با استناد به توصیهی عبدالبهاء، مدعی شد: «باید شخصی رئیس باشد که خود اصرار در ریاست نداشته باشد. فیالحقیقه در خیال شهرت و برتری نباشد... اینگونه نفوس مستحقّق ریاستند. زیرا اگر خیر و فائده عموم مراد است که رئیس باید خیرخواه باشد نه خودخواه؛ و اگر غرض شخصی منظور باشد که این مضرّ به عالم انسانی و منفعت عمومی است».[بدایعالآثار، ج1، ص309]
اما بخوانیم از یکی از نزدیکترین افراد به جناب حسینعلی نوری سرکار خانم عزیه نوری :
خواهر پیامبرخواندهی بهائیان در خصوص حرص قدرتطلبی برادر خود مینویسد: «بعد از مراجعت از بدشت و ختم جنگ قلعه شیخ طبرسی همواره شبانه روز به معاشرت بزرگان دین و اصحاب عرفان و یقین و اوقات را مصروف داشته و همیشه بذر خیال ریاست و هوای سلطنت در اراضی دماغ (مغز) و دل میکاشتند. از همان وقت ایشان را سودای جهانگیری در دل و هوای گردون سریری (پادشاهی) در سَر بود و طراحی قتل ناصرالدینشاه از سوی میرزا حسینعلی نوری در همین راستا بوده است. گمانش اینکه اگر به شاه ایرانی زیانی رساند زمانه او را به سریر (تخت) سلطنت مینشاند».[تنبیهالنائمین، بخش 2، ص 6]
آنچه نتیجه مطلب است ، با توجه به گفتهی عبدالبهاء و وجود حس خودخواهی در پیامبرخواندهی بهائیان، رهبری وی بر بهائیت، به حال عالم انسانی مضرّ بوده است.
پینوشت:
محمود زرقانی (دستیار و سفرنامهنویس عباس افندی در سفر اروپا و آمریکا)، بدایع الآثار، نسخهی الکترونیکی، ج 1، ص 309.
عزّیه نوری، تنبیه النائمین، بیجا: بینا، بیتا، بخش 2، ص 6.